باشگاه خبرنگاران : هفتمین برنامه «ماه عسل» در رمضان 95، با پخش دعای فرج و تیتراژ ابتدایی آغاز شد.
احسان علیخانی از همان ابتدا نوید یک برنامه متفاوت و مهمانی با قصه متفاوت را داد. مهمانی که مجری «ماه عسل» نگاه و جنس زندگی او را بی نظیر توصیف کرد.
اما بعد از پخش آیتم پشت صحنه برنامه روز گذشته، علیخانی در نقد و البته یک خودزنی از عوامل برنامه و بچه های تدوین انتقاد کرد. مجری «ماه عسل» در تذکر جدی به گروهش گفت: از فردا در بخش پشت صحنه در کنار این تعریف و تمجیدهایی که از ما می شوذ، انتقادات را هم بگذارید. به هر حال در میان این ویدئوها و صوت ها ما منتقدانی هم داریم که باید نظرات آنها را هم پوشش بدهیم.
همچنین در تماسی علیخانی با دکتر افلاطونیان متخصص زنان و زایمان استان یزد، از امکانات همه شهرها در زمینه «آی وی اف» صحبت کرد چرا که همه فکر می کنند فقط دکتر صارمی در تهران این کار را انجام می دهد. در صورتی که در بیشتر استان ها این امکان برای درمان فراهم است.
علیخانی از پیچیدگی شغل مهمان اظهار داشت که اولین بار است در تلویزیون درباره این موضوع صحبت می شود. مهمان امروز برنامه «ماه عسل» روحانی نبی سلطانی متولد مازندران بود؛ در یک خانه پرجمعیت. چراکه بعد از ازدواج خواهرها، باجناق ها هم برادر حساب می کند. و اینجا بود که علیخانی گفت: شما خیلی خانواده خاص و ویژه ای هستنید که باجناق را برادر می دانید!
در ادامه مهمان برنامه از کودکی خود که شور و شیطنت بسیاری داشت گفت. اینکه درسخوان بود، شیطان بود و می خواست مکانیک بشود اما برخوردش با یک معلم و آموزش، او را وارد مسیر دیگری کرد. نبی سلطانی در این باره گفت: در واقع این شیطنت ها تا دوران راهنمایی ادامه داشت تا اینکه یک معلم روی من تاثیر گذاشت. به نظرم اگه بودجه کشور دست من بود، ابتدا به معلم ها بعد به آموزش و پرورش و در آخر به حوزه های علمیه می دادم؛ چراکه هر جا آخوند نداشتیم زندان ها پر شد.
علیخانی اینجا از شغل مهمان امروزش رونمایی کرد. نبی سلطانی در آخرین شب یک زندانی اعدامی با او همراه است . آخرین حرف ها و حسرت های زندانی ها را می شنود.
علیخانی گفت شما مبتوانستید کار دیگری را انتخاب کنید، اما نبی گفت: درسته اما زمانی که من زندانی را میبینم به نظرم آنها اهل برزخ هستند. من وارد زندان شدم برای ساختن زندانیان و برگرداندن آنها به زندگی سالم. شاید اگر من در شرایط خاصی زندگی میکردم بدون نظارت، مادر، پدر و اجتماع شاید من خودم الان جای آن زندانی ها بودم.
مهمان روحانی امروز «ماه عسل» در ادامه گفت: من هرروز در بند خودم هستم. علیخانی به مزاح گفت: اینطوری میگید فکر میکنند شما زندانی هستید. نبی در ادامه گفت: به هر حال این رسالتی بود که من احساس کردم و الان روزم در زندان می گذره و فرقی با یک زندانی ندارم. اما به سبب کارم به زندانی ها وابستگی ندارم. فقط در یک جا ناراحت شدم. در زمان اعدام یک زندانی حضور نداشتم. شاید اگر بودم با صحبت های من اولیای دم رضایت می دادند. من و امثال من همراه این اعدامی ها هستیم در شبی که به زعم من آنها به اوج می رسند.
یا بخشیده می شوند و دوباره به زندگی بر می گردند و یا با ایمان و توبه به اوج می رسند و به نظر من به بهشت می روند.
در ادامه مستندی پخش شد که قاتل و مقتول هر دو کر و لال بودند، و مادر مقتول با شرط اینکه قاتل پسزش همیشه در زندان بماند، رضایت داد که اعدام نشود.
بخش انتهایی برنامه امروز ماه عسل، مربوط می شد به حرف های نبی سلطانی با مجومین به اعدام در شب پایانی زندگی آن ها. حرف هایی که آن زندانی را آرام می کرد. از سویی دیگر این روحانی با صحبت ها و التماس های خودش نسبت به اولیای دم می توانست رضایت آن اعدامی را هم بگیره. این لحطه برای نبی سلطانی، لحطه شادمانی رسیدن به یک رضایت قلبی است.
در انتهای برنامه علیخانی از پدر و مدیر مدرسه آقای سلطانی دعوت کرد تا در قاب ماه عسل حضور پیدا کنند و به دلیل زمان کوتاه برنامه به سلام و احوال پرسی قناعت کردند و قرار شد در پشت صحنه گفتگویی با هم داشته باشند.
نبی سلطانی در پایان در یک جمله گفت: قاتلی که باعث کشتن یک فرد می شود آن لحظه نفهمیده و نمی دانست، اما تو (اولیای دم) که می دانی، ببخش.