تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

TEHRANINEWS.IR


طلبكار انقلاب در فرودگاه
تاريخ خبر: سه شنبه، 13 بهمن 1394 ساعت: 08:26

 

روزنامه جوان؛ غلامرضا صادقیان: بي‌ترديد حمله ديروز هاشمي به «بدهكاران امام» – البته به زعم او- جز در اين ساعت و لحظه در زمان ديگري قابليت ارائه نداشت. 
 
هاشمي با بهانه قرار دادن «بدهكاري به امام» در واقع يك بار ديگر از «طلبكاري خودش» پرده برداشت و با قياس به نفس كردن، ‌امام را همچون خود پنداشت كه براي احراز صلاحيت افراد دو نسل بعد از خود، طلبكار نظام جمهوري اسلامي است و نظام بايد بدهي خود را به خانواده امام بپردازد.
 
  هاشمي خود براي خبرگان تأييد صلاحيت شده است، چيزي كه مي‌توانست به راحتي اتفاق نيفتد. او تجربه رد صلاحيت به خاطر كهولت سن را دارد. «تشخيص ناظران قانون از مسئله سن» دو سال پيش به او اجازه نداد تا نامزد انتخابات رياست جمهوري شود و او همواره در اين مدت بدون اينكه به مردم توضيح دهد كه چرا او بايد از قانون عبور كند، پيروزي 7/50‌درصدي روحاني در انتخابات رياست جمهوري را نتيجه رد صلاحيت خود اعلام مي‌كند و منت يك رد صلاحيت قانوني را بر گردن روحاني مي‌گذارد و در واقع اعتراض به رد صلاحيت خود را در بسته پيروزي روحاني مي‌نهد تا تلخ و شيرين ماجرا را به هم بياميزد و از تلخي «مر قانون» براي خود بكاهد. اين بار نيز اين امكان وجود داشت كه رأي اكثريت شوراي نگهبان از ورود هاشمي به عرصه انتخابات مانع شود و برخي شنيده‌ها نيز از چنين اراده‌اي خبر مي‌داد. شك نيست كه خود هاشمي هم به اندازه برخي كارگزارانش كه نگراني‌هاي خود را به فضاي رسانه مي‌كشاندند، نگران تأييد صلاحيت خود بود و تا لحظه آخر نفس در سينه حبس كرده بود. اگر چنان اتفاقي مي‌افتاد در آن صورت سخنان ديروز هاشمي در حمله به شوراي نگهبان تحت‌الشعاع شخص خودش قرار مي‌گرفت و بنابراين نمي‌توانست با اين مضامين باشد. اما هاشمي ديروز علاوه بر خاطر جمعي از تأييد صلاحيت خود و علاوه بر قرار گرفتن در فضايي كه پس از اعتراض سيد حسن خميني به احراز صلاحيت نشدنش شكل گرفت، به آيين گراميداشت سالروز ورود امام به ميهن نيز دعوت شده بود و بنابراين همه اين امتيازها را در كنار هم گذاشت تا با احساسي كردن فضاي يادبود امام، از «قانون امام» به سادگي عبور كند و دست به يك عوام‌فريبي كم سابقه بزند كه محور آن طلبكاري تمام نشدني خودش از انقلاب است.
 
هاشمي بهتر از ديگران مي‌داند كه در قانون و مرام امام، كسي بدهكار شخص امام و خانواده‌اش نيست. «بدهكار انقلاب بودن همه افراد» و اينكه «انقلاب بدهكار هيچ كس نيست»، قانون امام است و اين با پوپوليسم «احراز صلاحيت نواده امام از طريق رفع بدهكاري امام» در تضاد صد در صد است. همچنان كه اگر بنا به بدهكاري به شخص امام باشد، خانواده امام و شخص هاشمي بدهكار‌ترين افراد به امام هستند و جز با احترام به قانون امام نمي‌توانند حتي ريالي از اين بدهكاري را بپردازند. كساني كه سرمايه و آبروي اجتماعي خود را از امام دارند و منهاي امام واجد هيچ موقعيت و امتيازي در نظر مردم نيستند، بدهكارترند. 
 
امام همواره تأكيد مي‌كرد كه انقلاب به هيچ كس بدهكار نيست و همه بدهكار انقلابند اما ظاهراً هاشمي هنوز به دنبال ستاندن طلب خود از انقلاب است. امام مي‌گويد: «انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان‌ خود را به گروه‌ها و ليبرال‌ها مي‌خوريم. آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول، كه چرا «مرگ بر امريكا» گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حكم خدا را جاري مي‌كنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي داده‌ايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كرده‌ايم و صدها چراي ديگر.» 
اما هاشمي كه پشيمان از دشمني با امريكاست، حالا نه از «بدهكاري به انقلاب» كه صرفاً براي پركردن پازل انتخاباتي خود، صحبت از «بدهكاري به امام» مي‌كند، با آنكه بارها و بارها از امام شنيده است كه او خود را خدمتگزار مردم مي‌دانست و ذره‌اي طلبكاري نداشت و براي بستگان خود هم – چه اشبه الناس به او(!) و چه ديگران - قابليت طلبكاري از نظام و مردم را نمي‌پذيرفت. هاشمي حالا در سخناني كه شور آن حتي براي عموم مردم از مزه افتاده است، مي‌گويد: «همه بايد به امام(ره) و بيت ايشان خود را بدهكار حساب كنيم، بدهكارها هديه‌خوبي در مقدمه انتخابات به بيت امام ندادند. صلاحيت شخصيتي را كه اشبه به جدش امام خميني است، قبول نمي‌كنيد؛ شما صلاحيت خود را از كجا آورده‌ايد؟! چه كسي به شما اجازه داده است كه قضاوت كنيد؟! چه كسي به شما اجازه داد كه يكجا بنشينيد و داوري كنيد؟! براي مجلس و دولت و جاهاي ديگر و اختيارات را در دست بگيريد؟! چه كسي اجازه داد كه اسلحه براي شما باشد و تريبون‌ها براي شما باشد؟! چه كسي اجازه داد كه تربيون‌هاي نماز براي شما باشد و صداوسيما براي شما باشد؟! چه كسي به شما اينها را داد؟! اگر امام خميني و نهضت ايشان و اراده عمومي مردم نبود هيچ‌كدام از اينها نبودند. زماني كه بايد همه به هم تبريك بگوييم هديه بدي به بيت امام داديد. افكار عمومي كمتر از ما اشتباه مي‌كنند و چنانچه اشتباه هم كنند خود به زودي مي‌فهمند و جبران مي‌كنند.»
 
اوج عوا‌م‌فريبي در سخنان هاشمي آنجا نيست كه مثلاً از شوراي نگهبان مي‌خواهد با عبور از قانون، نواده امام را تأييد صلاحيت ‌كنند، بلكه آنجاست كه با تحريك افكار عمومي به نكته خنده آوري اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «چه كسي اجازه داد كه اسلحه براي شما باشد؟!» به راستي هاشمي چگونه مي‌خواهد با مردمي از تبعيض در قدرت سخن بگويد كه از آغاز انقلاب تا كنون او را همواره دست بر قبضه اسلحه (!) و قبضه تريبون نماز جمعه و قبضه فاميلي صدا و سيما و ابزارهاي ديگر قدرت ديده‌اند؟ هاشمي طلبكار از انقلاب، حتي زماني كه شكست سنگيني از كانديداي رياست جمهوري سال 84 خورد و از سكوت نا‌متعارف (تبريك نگفتن به كانديداي پيروز) و برخي ديگر از رفتارهايش در آن زمان بيم آن مي‌رفت تا در روندي حساب شده زير بار نتيجه انتخابات نرود، محبت نظام اسلامي را بالاي سر خود ديد و توجه و احترام نظام به او استمرار يافت. شايد اگر او در آن زمان به طوفان آراي مردمي سپرده مي‌شد، حالا نمي‌توانست در رويكردي طلبكارانه كهولت سني‌اش را دليل پيروزي يك كانديداي ديگر بداند! و در طلبكاري ديگري از شوراي نگهبان بخواهد مانع جريان سازي انتخاباتي او نشوند!
 
جفاي بزرگ هاشمي به انقلاب و امام در فجر سي و هشتم انقلاب، همان است كه او براي عبور از قانون و آرمان امام خميني، دست نواده او را رها نمي‌كند تا شايد از اين طريق در آخرين ريسك سياسي و انتخاباتي‌اش – پس از پنج بار شكست انتخاباتي – خانواده امام نجات غريق هاشمي باشد. آيا اين سخنراني هاشمي در فرودگاه مهرآباد را بايد هنگامه فرود او از روزهاي همراهي با امام و انقلاب دانست؟!