بنابراین تا ۵ سال آینده در بازار کار ایران باید تحولات بسیار بزرگی اتفاق افتاده و امکان ورود ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزارنفر دیگر هم به اقتصاد فراهم شود. حال اگر منظور این باشد که ۳۵ میلیون نفر باید کار کنند، احتمالا باید تعداد بسیار بیشتری از ۱۰.۴ میلیون نفر بتوانند امکان فعالیت اقتصادی را بیابند و یا دستکم متقاضی اشتغال و کسب درآمد شوند.
اما در دو سال و اندی از دوره فعالیت دولت تدبیر و امید، چنین فضایی ایجاد نشده و روند مشارکت اقتصادی جمعیت کشور بسیار کُند است. هم اکنون ۴۰ میلیون و ۲۰۰ هزارنفر از کل جمعیت در سن کار کشور، به دلایل نامشخص هیچگونه فعالیت اقتصادی نداشته و خانه نشین هستند که حدود ۱۲ میلیون نفر از آنها مرد هستند.
تغییرات احتمالی بازار کار تا سال ۱۴۰۰
حال اگر قرار است بیشتر از ۱۰ میلیون نفر از این جمعیت خانه نشین به فعالیتهای اقتصادی وارد شده و متقاضی کار شوند، باید زمینه فعالیت آنها ایجاد و شرایط آنقدر جذاب شود که جمعیت در سن کار کشور تصمیم بگیرد از خانه نشینی دست کشیده و راهی بازار کار شوند اما تا آن زمان، وقتی بازار کار چند سال است که توانایی جذب ۲ میلیون متقاضی کار اغلب تحصیل کرده را ندارد، نمی توان انتظار طولانی تر شدن صف تقاضای کار در کشور را داشت و بهتر است چنین هم نشود چون نتیجه ای جز بزرگ شدن عدد بیکاری نخواهد داشت.
اگر قرار باشد با سرعت فعلی رشد اقتصادی و اشتغال زایی سالیانه پیش برویم، نمی توان تا سال ۱۴۰۰ انتظار اشتغال زایی بیشتر از حدود ۳.۲ میلیون نفر را داشت. از سویی با شرایط فعلی، جمعیت فعلی فعال اقتصادی کشور از ۲۴ میلیون و ۶۹۳ هزارنفر امسال نهایتا به ۲۸ میلیون و ۵۰۰ هزارنفر در سال ۱۴۰۰ خواهد رسید.
پس با توجه به آمارهای موجود و برآوردی که طبق آن می توان برای شرایط بازار کار در سال ۱۴۰۰ در نظر گرفت، تعداد شاغلان در افق ۱۴۰۰ نمیتواند بیشتر از ۲۵ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر باشد که تا ۳۵ میلیون نفر مطرح شده، ۱۰ میلیون نفر فاصله دارد؛ مگر اینکه واقعا در طول سال های آینده اتفاقات جهشی در رشد اقتصادی کشور بیافتد.
۳۵۶ هزار نفر شغلشان را از دست دادند
این نکته را هم نباید از یاد بُرد که چنانچه روند ریزش نیروی کار موجود هم طبق روال فعلی ادامه داشته باشد، تا سال ۱۴۰۰ باید انتظار نابودی یک میلیون و ۷۸۰ هزار شغل موجود را هم داشته باشیم؛ بنابراین خالص اشتغال ایجادی با شرایط امروز بازار کار و در صورت عدم تغییر در افق ۱۴۰۰، یک میلیون و ۴۲۰ هزار مورد خواهد بود که نهایتا مجموع شاغلان بازار کار از ۲۲ میلیون نفر فعلی به حدود ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزارنفر می رسد و آن فرض ۲۵ میلیون نفری هم محقق نخواهد شد.
در عین حال، بررسی اتفاقات یکسال گذشته بازار کار یعنی تحولات پاییز ۹۳ تا ۹۴ در بازار کار ایران نشان می دهد ۷۶۱ هزار نفر به مجموع متقاضیان فعالیت اقتصادی و به نوعی جمعیت در جستجوی شغل کشور افزوده شده که ۶۳۵ هزار نفر از آنها شاغل شده و ۱۲۶ هزار نفر به جمعیت بیکار افزوده شدند، همچنین ۳۵۶ هزار نفر نیز در نتیجه ورشکستگی و یا تعدیل نیرو در بنگاه ها و همچنین اتمام قرارداد و یا فعالیت در پروژه ها بیکار شده اند.
بنابراین در فاصله پاییز سال ۹۳ تا پاییز سال ۹۴، بیش از یک میلیون و ۱۰۰ هزار شغل در بازار کار ایران ایجاد و نابود شده است، یعنی بخشی از این تحول بازار کار مربوط به اشتغال زایی جدید، بخشی مربوط به افزایش نرخ فعالیت اقتصادی، بخشی مربوط به تعطیلی واحدها و بیکاری مشاغل موجود و در نهایت بخشی نیز مربوط به متقاضیان جدیدی می شود که به دنبال کار بوده اند، اما موفق به شغل یابی نشده اند.
چرا باید میلیونها نفر دست روی دست بگذارند؟
حمید حاج اسماعیلی با بیان اینکه آمارهای دولت از وضعیت بازار کار خیلی شفاف و قابل اتکا نیست، گفت: اینکه گفته میشود بیش از ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور غیرفعال بوده در حالی که جمعیت فعال کشور باید به دنبال کار و کسب درآمد باشند، قابل قبول نیست.
این کارشناس بازار کار اظهارداشت: وقتی مردم قدرت خرید ندارند، چرا باید دست روی دست بگذارند و خانه نشین باشند؟ بنابراین این آمارها خیلی دقیقی نیست و نمی توان به تفریق مناسبی از تعداد شاغلان و بیکاران دست یافت. به نظر می رسد دولت باید یک مرکز تخصصی برای بررسی تحولات بازار کار داشته باشد که بتواند با داده های دقیق تری گزارش تهیه کند.
حاج اسماعیلی خاطرنشان کرد: آمارهای بیکاری و اشتغال باید از سوی جامعه قابل لمس باشند. ما آدرسهای دقیقی نداریم که چگونه مشاغلی ایجاد شده، در کجاها هستند و از سوی دیگر چرا مشاغلی از بین می روند؟ در شرایط فعلی اقتصادی، تقریبا همه کار میخواهند و دنبال کار هستند.
وی تصریح کرد: در مورد ادعای تک رقمی شدن نرخ بیکاری، شاید بتوان بر روی کاغذ به آن رسید اما در واقعیت جامعه چنین نیست. در مورد نرخ تورم هم دولت نباید خیلی بر روی کاهش نرخ ها مانور کند، چرا که وقتی بازار قفل است و داد و ستدی وجود ندارد، معلوم است که نرخها پایین می آید.