دولتهای مختلف در سراسر جهان در واکنش به نظرات و اظهارات کشورهای متخاصم، معمولاً روشهای گوناگونی را به کار میگیرند. عکسالعمل کشورها در برخورد با موضعگیریهای گوناگون تا حدّ زیادی با دیدگاه آنان در روابط بینالملل پیوند خورده است. بر این اساس، بازخورد دیپلماتیک کشورها در قبال مواضع خصمانه را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
1- برخی دولتها به لحاظ سیاسی و اقتصادی در موضع ضعف قرار دارند، از آینده خود نگرانند و اینگونه میاندیشند که موقعیت و جایگاهی در صحنه بینالمللی ندارند تا از این طریق مورد حمایت قرار گیرند. در نتیجه غالباً در قبال حملات لفظی و تهدیدات سکوت اختیار کرده و یا در نهایت به شکل مخفیانه و محرمانه از کشور مورد نظر گلایه کرده و درخواست توقف تهاجم کلامی را مطرح مینمایند. کشورهای آفریقایی و آمریکای مرکزی در این گروه قرار دارند.
2- پاسخ آرام و در عین حال محکم و مقتدرانه در این دسته قابل تعریف است. کشورهایی که در این دسته قرار میگیرند از دولت تهدیدکننده میخواهند از مواضع اینچنینی دست برداشته و اجازه ندهند فضای روابط دو کشور تیره و تار شود. در برخی موارد حتی نسبت به اثرگذاری مواضع کشور مقابل بر روابط دیپلماتیک هشدار داده میشود و از این رو، خواهان تجدیدنظر کشور مورد نظر در رویه جاری میشوند. در چنین کشورهایی به ندرت علیه کشور متخاصم اقدام میگردد و در واقع موضع آنان حالتی مابین شدّت و ضعف است که این نمونه برخورد، غالباً در کشورهای آسیای جنوب شرقی مشاهده میشود.
3- کشورهایی که در موضع قدرت قرار دارند و اساساً به برخورد از نوع برابر معتقدند. این کشورها در قبال نظرات تهاجمی و تهدیدآمیز به صراحت مقابله میکنند و اجازه نمیدهند اظهارات ایراد شده درباره آنان بیپاسخ بماند. کشورهای آمریکای لاتین، برخی کشورهای اروپایی و روسیه در زمره این کشورها طبقهها بندی میشوند.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب و با روی کار آمدن نظامی مبتنی بر استکبارستیزی معمولاً بر اساس روش گروه سوم عمل کرده است. به این ترتیب که چنانچه دولتی، اقدامی، موضعی و یا اظهارنظری علیه انقلاب و منافع کشور داشته است، مقامات مسئول، موضعگیری و اظهار نظر نموده و بعضاً چنین مواردی را در مجامع بینالمللی مطرح نمودهاند. تاثیرگذاری موضعگیری مسئولین ایرانی در برخی موارد بر روابط با کشور مورد نظر تاثیر داشته و به کاهش یا قطع مراودات دیپلماتیک نیز منجر گردیده است.
این در حالی است که برخی مسئولین در ادوار گوناگون انقلاب اسلامی معتقد بوده و هستند که به منظور حل مسایل کشور، دستیابی به تفاهم کامل با قدرتهای بزرگ و نیز ترسیم چهرهای صلحجویانه در عرصه جهانی، پاسخگویی به تهدیدات و بعضاً توهینها به کشور ضروری ندارد! از نظر برخی، چنین تهدیداتی، تهدید واقعی به شمار نمیآیند بلکه با مصرف تبلیغاتی و داخلی اظهار میشوند، جنبه اجرایی و عملی ندارند و لذا به نفع کشور نیست تا با پاسخگویی وارد چالش با کشور تهدیدکننده شویم. موارد متعددی از این دست را میتوان آدرس داد که علیه کشور مطرح شده و مسکوت باقی مانده است. این انفعال کار را به جایی رسانده که برخی کشورهای شیخ نشین مانند کویت به خود اجازه میدهند به دیپلماتهای کشورمان اهانت کرده، آنان را متهم نمایند و در برخی موارد اخراج کنند اما متاسفانه در این سو، حتی پاسخی به این اقدامات داده نمیشود و دفاعی صورت نمیگیرد. دولتهای سعودی، مصر و برخی کشورهای دیگر، گهگاه اظهارات و مواضع بسیار شدید و اتهامگونه علیه کشورمان مطرح کردهاند اما با عکسالعمل دستگاه دیپلماسی کشورمان مواجه نشده است. هدف ناگفته برخی مسئولین وزارت خارجه در اینباره این است تا تحریکی صورت نگیرد، مخالفین به دوست و برادر تبدیل شوند و مشکلات منطقهای از این طریق مرتفع گردند. اثر مترتب بر چنین موضعگیری در صحنه بینالمللی، ضعف و نیاز حاصل از انفعال برداشت میشود و کشورها هیچگاه از سیاست اتخاذ شده کشورمان، قطع تشنج، کاهش تنش و یا نظایر آن را تلقی نمیکنند. بنابراین به نظر میرسد در این مورد، مسئولین در قبال اظهار نظر کشوری نظیر آمریکا دچار تفریط شده و به جای پاسخ، ترجیح میدهد واکنشی از خود نشان ندهد.
در جریان مذاکرات هستهای و گفتگوهای صورت گرفته در خلال مذاکرات، گروه 1+5 به صورت قطعی دریافت که ایران برای دستیابی به یک توافق پایدار و برابر مصرّ است. از این رو، دولت ایالات متحده برای حفظ استیلا و پرچمداری خود در غرب آسیا، جلب رضایت رژیم صهیونیستی و نیز به جهت ممانعت از برقراری روابط فعال ایران و سایر کشورهای منطقه، مواضع تند و تهدیدآمیزی علیه نظام اسلامی اتخاذ نمود. برخی از مواضع تهاجمی آمریکا به لحاظ حقوقی به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست، برخی با زوایای حیثیتی این کشور و خرید آبروی از دست رفته ایالات متحده در منطقه در ارتباط است و تعدادی نیز جنبه اتهامی دارد که مسئولان محترم باید نسبت به آنها واکنش نشان دهد.
از قرائن موجود چنین بر میآید که مسکوت گذاردن اتهامات و تهدیدات خارجی با هدف به فرجام رسیدن «برجام» صورت میگیرد و بناست پس از وارد شدن به مرحله اجرا، فاز جدید اتخاذ مواضع علیه کشورهای تهدیدکننده و هتاک در دستور کار مقامات ذیربط قرار گیرد. چنین رویکردی بدون شک اشتباه است زیرا کشورهای یاوهگو معمولاٌ توجهی به قراردادها و منافع سایر کشورها ندارند و تنها سعی آنان، تداوم سلطه سیاسی و بینالمللی در اکناف جهان است. نکتهای که اخیراً مقام معظم رهبری در جلسه اعضای مجلس خبرگان به آن اشاره نمودند، بسیار مهم و حیاتی است و قاعدتاً مسئولین موظفند نسبت به مطالبه رهبری برای «مشخص شدن تکلیف» چنین ادبیاتی، اقدام شایستهای به عمل آورند. به عبارت دیگر، چنانچه اقدامی صورت نگیرد، مسئولین اجرایی لازم است هم در قبال رهبری نظام و هم در قبال ملت و منافع ملی، تعهدات خود را بار دیگر مرور کرده و سعی در جبران آن نمایند. حتی لازم است برخی مقامات اجرایی برای انفعال خود پاسخ قانعکنندهای آماده سازند. مردم بیصبرانه منتظرند تا اقدامات نهادهای مسئول در مورد درخواستهای اساسی و متعدد رهبر معظم انقلاب را مشاهده کنند. اگر بنا باشد دستگاههای مسئول در قبال موج تهدیدات، یاوهگوییها و عربدهکشی استکبار همچنان سکوت اختیار کرده و بیتفاوت بمانند، ناگفته پیداست که باید خود را برای پاسخگویی به مردم و نمایندگان منتخب آنان در مجلس شورای اسلامی مهیّا سازند. چرا که راهبرد ایران اسلامی در مقابل دشمنانش «تهدید در برابر تهدید» در تمام سطوح سیاسی، نظامی و ... است و جمهوری اسلامی تهدید را ولو در کلام مقامات غربی بر نمیتابد.