هم میهن: رئیس دولت اصلاحات در ماههای اخیر در بازههای زمانی مختلف، بیانیهها و اظهارنظرهایی را مطرح کرده است که برخی از آن تعبیر به تغییر گفتمان او و عبور از اصلاحطلبی کردند و در این بین اصولگرایان و جریان تندروی مخالف او واکنش بسیاری نشان دادهاند تا جایی که روزنامه جوان از حربه رو در رویی جریان متبوع خود استفاده کرده و بیانیه ۱۵ مادهای را در برابر بیانیه میرحسین موسوی گذاشت تا این دو جریان را از هم منفک کند اما این بار با اصطلاح ضربه «هوک چپ چریک» تلاش کرد که مسیر او را از طیف دیگری از اصلاحطلبان به پرچمداری بهزاد نبوی جدا نشان دهد. این تغییر گفتمان مطرح شده درباره خاتمی اما در شرایطی که بسیاری بر تحلیل «نه اصلاحطلب، نه اصولگرا» تاکید دارند؛ موجب تامل جدید در کنار هجمههای جدید اصولگرایان شده است. معمولا خاتمی را با تاکیداتش بر عملکرد ساختار سیاسی پیشنهاد به آن حداقل طی یکسال گذشته میتوان به یاد آورد؛ آنجا که در یکی از نخستین اظهارنظرهای خود پس از حادثه شیراز، در پیامی گفته بود: «حکومت باید ضمن شنیدن صدای انتقاد و اعتراض -حتی اگر ناحق باشد- زمینه را برای فراهم آوردن رضایت مادی و معنوی مردم فراهم آورد. حکومت باید موازین حکمرانی خوب را رعایت کند»، یا پس از حادثه سیستان گفته بود: «چنانکه بارها گفتهام و گفتهاند ریشه حوادث تلخ را باید در درون جستوجو کرد و آن را ناشی از سازوکار و شیوه پراشتباه دانست و چاره کار نیز شناخت ویژگیهای حکمرانی خوب و تن دادن به آن است.»
اما اینگونه به نظر میرسد که مواضع خاتمی با ادامه روندهای سابق پس از اعتراضات سال گذشته از حالت پیشنهاد خارج شده و حالت دستوری پیدا کرده است. نخستین تغییر محسوس در گفتمان خاتمی، در پیامی که به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کرد، مشاهده شد. او در ابتدای این بیانیه میگوید، این روند و روال حکمرانی که وجود دارد، نه به نفع مردم است و نه در درازمدت قابل دوام و در ادامه به اشتباه بزرگ نظام حکمرانی کشور اشاره میکند که جلب رضایت بخش کوچکی از جامعه را که به خود وفادار میداند به قیمت افزایش نارضایتی اکثریت جامعه مدّنظر قرار داده است و به «اصلاح خود» تاکید میکند. او که در بیانیههای سال 88 مواضعی ملایمتر گرفته بود، در این بیانیه با صراحت به کشته شدن جوانها و انبوهی از نیروها بعد از سال 88 اشاره میکند. «خوداصلاحی» و «خودبراندازی» دو واژهای است که خاتمی در این مدت به دفعات در سخنان خود از آن استفاده کرده و تاکید میکند که هم با براندازی مخالف است (خاتمی در دیدار با اعضای جبهه اصلاحات، مرداد 1402). او در آخرین اظهارات خود در دیدار با شورای مرکزی کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب باز هم تاکید میکند که نه از انقلاب پشیمان است و نه جمهوری اسلامی را رد میکند، اما آنچه هست با جمهوری اسلامی فاصله زیادی دارد. خطاب خاتمی که دیگر نیازی به رمزگشایی از آن نیست، باعث شد تا مورد حمله تند اصولگراها و جریان تندرو و رادیکال قرار گیرد. حملاتی که در سالهای اخیر متوقف نشده بود اما حالا ادبیات تندتری به خود گرفته است. آنها که از صحبتهای خاتمی در ماههای نخست اعتراضات سال گذشته ابراز رضایت میکردند (تسنیم، نشریه صبح صادق) اما حالا زبان تند و تیز خود را تیزتر کردهاند. کیهان و روزنامه جوان سردمدار القاب ناروا به او هستند، روزنامه جوان در آخرین مطلب خود سعی کرد تا خاتمی و بهزاد نبوی را روبهروی هم قرار دهد و شاید شگرد جدیدی را برای سرکوب لیدر جریان اصلاحات باب کند. این روزنامه تلاش کرد تا خاتمی را بدون توجه به وجود تفاوت نگاه، روبهروی قشر اصلاحطلبها قرار دهد. اما آنچه که واضح است، گفتمان خاتمی متناسب با حوادث کشور پیش رفته و او اصلاحطلبی است که صرفاً تعارفهای معهود خود را کنار گذاشته است. در همین راستا هممیهن نظرخواهیای از سه چهره سیاسی، علی باقری، عضو شورای مرکزی حزب توسعه ملی، حسین نورانینژاد، قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت و عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی انجام داده است که در ادامه میآید.
۱. آیا مواضع سیدمحمد خاتمی در یک سال گذشته و پس از شروع اعتراضات در ایران تغییری داشته؟ به نظر شما علت این تغییر چیست؟
علی باقری: در مواضع آقای خاتمی در یک سال گذشته یا به تعبیر دقیقتر در شش ماه گذشته از نظر ماهوی و چارچوبهای کلی تغییری رخ نداده است. چارچوبهای کلی مواضع او همان مواضعی است که حداقل در پنج شش سال گذشته داشتند و تغییر اصولی نداده است. ایشان یک سیاستورز اصلاحطلب به مفهوم خاص کلمه هستند که در چارچوب اصول سیاستورز اصلاحطلبانه تلاش دارد که وضعیت کشور، جامعه و مردم را بهبود ببخشد و از این جنبه خاتمی همان خاتمی است، نه جهش و ارتقا گفتمانی پیدا کرده که از یک فاز وارد فاز دیگری شود و نه نگاه او تغییر کرده است. آنچه که تغییر کرده و به چشم همگان نیز میآید، این است که آقای خاتمی از بهمنماه سال گذشته به بعد، از نظر شیوه و ادبیات سیاستورزی و نه اهداف و چارچوبهای سیاستورزی، تغییراتی با خاتمی قبل از این دوره کرده است. آقای خاتمی در این دوره جدید خیلی صریحتر، با ادبیاتی شفافتر، همان منطقی را که قبلا داشت در میان میگذارد و در بخشی از سیاستورزیاش که در چارچوب دیپلماسی پنهان دنبال میکرد، تجدیدنظر کردند، چراکه فکر میکرد شاید این شیوه، یعنی دیپلماسی پنهان مؤثرتر واقع شود. الان بخشهایی از دیپلماسی پنهان را روی پرده آوردهاند و با ادبیات صریحتری سخن میگویند.