زهرا اویسی را علاقمندان سینما با سریال «خط قرمز» و «خانه ما» میشناسند. بازی اویسی در کنار مرحوم خسرو شکیبایی در فیلم دوست داشتنی «کیمیا» هنوز در خاطرهها مانده است. از اویسی مدتها خبری نداشتیم، به نظر میرسید مانند بسیاری از فرزندان سینما، عطای بازیگری را به لقایش بخشیده و از این حرفه دور شده است. اما پخش یک سریال از شبکه یک دوباره او را به یادمان آورد. او این روزها روی تحصیل تمرکز دارد و ترجیح میدهد شغلی دیگر را در کنار بازیگری به طور جدی ادامه دهد.
این سالها به ندرت در کار جدی دیده شدید. قصدی برای ادامه بازیگری ندارید؟
زهرا اویسی: به خاطر تحصیلم از بازیگری دور شدم اما جسته گریخته در کارهای سینمایی و تلویزیونی حضور داشتم. الان هم در فیلم سینمایی «صله» به کارگردانی فرزین مهدیپور بازی میکنم. ضمن اینکه پیشنهاد کار سینمایی همیشه هست، اما امروز هر فیلمی را نمی توان پذیرفت. من پیش از این سریال «عکاسخانه» آقای مهدی پور را دیده بودم، به همین خاطر به انتخابم اطمینان داشتم. «صله» یک گروه حرفه ای دارد چیزی که در پروژههای امروزی کمتر دیده میشود. من هم ترجیح میدهم با کسانی کار کنم که از کارنامه و سابقهشان باخبر باشم.
بیشتر در فضای ملودرام و خانوادگی دیده شدید، این بنا به انتخاب خودتان بود؟
تا حدودی بله و همیشه ترجیح می دهم در فیلم هایی بازی کنم که به شخصیت من نزدیک باشد. من بازیگر کمدی و فیلم های طنز نیستم، در سال های اخیر هم بیشتر فیلمها تجاری بودند و بخش بیشتر تولیدات حال و هوای کمدی داشت. از نظر بازیگری خودم را بیشتر در فضای ملودرام می بینم و انتخابهایم هم به این سبک نزدیک تر است. شاید در فیلم های با حال و هوای طنز هم بازی کنم اما نقش من کاراکتر جدی تری نسبت به سایر بازیگران داشت.
نگران نبودید دوری از این حرفه باعث کمرنگ شدن نامتان در اذهان عمومی شود؟
وقتی دیپلم گرفتم سریال های خوبی مثل «خط قرمز»، «خانه ما»، «اگه بابام زنده بود» و… به من پیشنهاد شد که در زمان خودشان قابل توجه بودند، ولی باعث شد من از تحصیل عقب بمانم. بعد از آن هم تصمیم گرفتم جدا از فضای بازیگری یک شغل داشته باشم و سینما را به عنوان یک کار تفننی پیش بگیرم. قطعا اینها باعث دیده نشدن من شد، اما خوشحالم که اگر سالی یکی دو کار انجام می دهم قابل دفاع هستند. ستاره نیستم اما خوشبختانه واکنش های خوبی از مردم میگیرم و همین برایم کافی است.
در چه رشته ای مشغول تحصیل هستید؟
با تشویق خواهرم که وکیل پایه یک است، رشته حقوق را انتخاب کردم و در حال حاضر دفتر ایشان دوره کارآموزی را می گذرانم.
شما در خانوادهای سینمایی به دنیا آمدید. خواهر و برادران دیگر هم به حوزه سینما و بازیگری علاقه دارند؟
ما ۳ برادر و ۴ خواهر هستیم، ولی غیر از من تنها یکی ازخواهرانم میترا که البته در فضای سینما به نام ماندانا اویسی شناخته میشود چهره پردازی سینما را تجربه کرده و مدتی هم تهیهکننده بود. او و همسرش که پسر اسدالله جعفری جوزانی است هر دو در این رشته هنری فعالیت میکنند.
مادر شما، چقدر در بازیگر شدنتان تاثیرگذار بود؟
صد در صد. در واقع ایشان دلیل بازیگری من بودند. زمانی که ۶ سال داشتم مادر سر یک سریال به کارگردانی محمد حسنزاده بود. من در عالم بچگی داشتم استایل و راه رفتن مامان را تمرین می کردم که مرحوم جعفر بزرگی توجهشان به من جلب شد و دیگران را صدا کردند. همان شد که آقای حسنزاده از من تست گرفت و بازیگر شدم، اما متاسفانه این فیلم مجوز نمایش نگرفت و نمایش داده نشد. در حالی که به نظر من اگر آن فیلم الان هم پخش شود، مخاطب دارد.
شاید بد نباشد کمی از خانواده تان بگویید. اطلاعاتی که از شما منتشر شده با واقعیت صحت ندارد.
متاسفانه بعضی سایت ها بیوگرافی اشتباهی منتشر و من را دختر فتحعلی اویسی معرفی کردند. در فضای مجازی هم مردم خیلی این سوال را از من میپرسند. من دختر خانم زهره صفوی بازیگر هستم و با آقای فتحعلی اویسی هیچ نسبت فامیلی ندارم، اگر چه بسیار دوستشان دارم. بعضی نوشته بودند مادرم همسر آقای فتحعلی اویسی است و برای ما یک خانواده جدید ساخته بودند که باعث حاشیههایی شده بود. ایشان هم بارها اعلام کردند که من دخترشان نیستم، اما شایعات همیشه شنیده میشود.
به عنوان بازیگری که سینمای دهه هشتاد را تجربه کرده، امروز سینما را چطور میبینید؟ فیلمها چقدر در جذب مخاطب موفق هستند؟
مردم به خاطر دغدغه های شان دوست دارند فیلم های شاد ببینند اما افراط در هر چیزی جذابیت را از بین می برد و آن را لوث میکند. الان چند سال است که فیلمها هنری تر شدهاند. اخیرا «عصر یخبندان» و « خداحافظی طولانی» را دیدم و به نظرم کارهایی هستند که نشان میدهد سینما کم کم در تغییر سلیقه مردم تاثیرگذار میشود. آقای کیایی کارگردان با استعدادی است که درست موضوعهای اجتماعی را تشخیص میدهد. به نظرم «بعد از ظهر سگی» از آن دسته کارهایی است که خیلی برای سینما مناسب نبود و شاید در نمایش خانگی جای بهتری داشت، اما «عصر یخبندان» و «خط ویژه» نشان میدهد او سینمای امروز را خوب میشناسد. امیدوارم سینمای ما به دوران طلایی دهه هفتاد برگردد. زمانی که فیلم ها دغدغه مردم را نشان میدادند و فیلمسازان توهم جوایز خارجی نداشتند. امیدوارم امروز این درک وجود داشته باشد که پاگذاشتن در سینمای بین الملل خیلی اهمیتی ندارد. اصغر فرهادی ویژگیهایی بیش از این داشت که به اسکار رسید. او معرف سینمای ملی و ایرانی است و بعد به عرصه بینالمللی رسید.
سریالهای تلویزیون را چطور میبینید؟
این رسانه به خاطر محدودیتهایی که دارد همیشه با مشکل قصه مواجه است. هر فیلمنامه خوبی رد میشود و میگویند در چارچوب اهداف و اولویتهای سازمان صدا و سیما نیست. از طرفی اگر یک سریال خوب ساخته شود از روی آن کپیبرداری میشود و مردم دلزده و از دیدن آن پشیمان میشوند. «فاصله ها» زمان خود توانست بین مردم جا باز کند اما بعد از آن چند سریال شبیه آن ساخته شد. مشکلات تلویزیون یکی دوتا نیست. محدودیتها زیاد است، آنقدر که اگر فیلمنامه «خط قرمز» قرار بود امروز ارائه شود هیچوقت شانس تولید نداشت.
طبعا بازیگر هم با وجود این همه محدودیت تمایلی به حضور در تلویزیون ندارد. مدیران این رسانه بیشتر سریال های مناسبتی دوست دارند. من در دادگاهها معضلات خانوادهها و مردم را میبینم، اینها سوژههای ناب و بکری برای سینما است، اما شرایط تولیدش فراهم نیست.