متهم بعد از اینکه دید برادرش دختر کوچکش را کتک می‌زند با او درگیر شد و خواست که به آزار دخترک پایان دهد. این درگیری ادامه پیدا کرد و در نهایت منجر به قتل شد، البته متهم ادعا کرده قصد قتل نداشته است.

 

 

سال گذشته خبر رسید جوانی در خانه پدری‌اش در شهرری کشته شده است. وقتی پلیس به محل رسید مشخص شد مقتول ابتدا زخمی‌ و به بیمارستان برده شده اما در بیمارستان بر اثر جراحات جان باخت. در بررسی‌ها روشن شد در این درگیری سعید 21ساله با ضربه‌های چاقو برادر 30 ساله‌اش به نام قاسم را کشته است.

 

با افشای این ماجرا سعید بارداشت شد و به قتل اعتراف کرد. او در  تشریح جزئیات ماجرا گفت: قاسم با اینکه برادر بزرگم بود و همیشه به او احترام می‌گذاشتم اما رفتارش با من و خانواده خوب نبود و مدام با همسر و فرزندش دعوا می‌کرد. سر همین موضوع چند بار با هم درگیر شده بودیم. چند روز قبل وقتی برادرم همراه همسر و فرزندش به خانه‌مان آمده بود با زن و فرزندش دعوا راه انداخت و دختر پنج‌ساله‌اش را کتک زد. من و پدر و مادرم که از این موضوع ناراحت شده بودیم به او اعتراض کردیم اما او عصبانی‌تر شد، به ما فحاشی کرد و از خانه بیرون رفت.

 

متهم ادامه داد: دو روز بعد از این ماجرا قاسم بار دیگر به خانه پدری آمد و به خاطر دعوای آن روز با من بحث کرد. چون قاسم دوست صمیمی‌صاحبکارم بود مرا تهدید کرد با دوستش صحبت می‌کند تا از محل کارم اخراج شوم. سر همین موضوع عصبانی شدم و درگیری میان ما بالا گرفت. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم در یک لحظه چاقویی را که در جیبم بود برداشتم و چند ضربه به او زدم. وقتی برادرم خونین روی زمین افتاد پشیمان شدم و تلاش کردیم او را به بیمارستان برسانیم اما کار از کار گذشته بود.

 

به دنبال اعترافات پسر جوان و بازسازی صحنه جرم، برای او کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرمش رسیدگی شود.

 

قبل از برگزاری جلسه دادگاه، اولیای دم اعلام گذشت کردند و گفتند بدون قید و شرط از خون پسر بزرگ‌شان می‌گذرند. به این ترتیب سعید در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی‌جرم پای میز محاکمه ایستاد.

 

در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی اعلام کردند از طرف خودشان و نوه صغیرشان هیچ شکایتی ندارند.

 

سپس سعید روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: من از قتل برادرم پشیمان و ناراحت هستم. آن روز برادرم به شدت همسر و فرزندش را تحقیر کرد. سپس با من و پدر و مادرم دعوا راه انداخت و مرا تهدید کرد که کاری می‌کند تا بیکار شوم. به همین خاطر کنترل اعصابم را از دست دادم و چاقو کشیدم.

 

او در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من پشیمان و شرمنده هستم و امیدوارم برادرزاده‌ام و همسر برادرم مرا حلال کنند. من به خاطر آنها مرتکب قتل شدم. حالا هم قول می‌دهم گذشته را جبران کنم.

 

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به رضایت اولیای دم، سعید را به 13 ماه و پنج روز زندان با احتساب روزهای بازداشت‌شده محکوم کردند تا او به زودی از زندان آزاد شود.