حمیدرضا حسینی در اعتماد نوشت: از سال ۱۳۳۷ بخش بزرگی از ثروت پهلویها با تشکیل سازمانی غیرانتفاعی و خیریه تحت عنوان بنیاد پهلوی سامانی مجدد یافت. محمدرضا پهلوی در کتاب پاسخ به تاریخ، گفته است که کوچکترین درآمدی از بنیاد پهلوی نداشته و داراییهای شخصی خود را در قالب این بنیاد وقف ایفای مسوولیتهای فرهنگی و اجتماعی کرده است. مخالفان و منتقدان او اما، معتقدند که کل تشکیلات بنیاد پهلوی، پوششی برای فعالیتهای اقتصادی و شبکه مالی-حمایتی دربار بود. این بنیاد که سهامدار بیش از ۲۰۰ شرکت بود، پس از انقلاب در اختیار دولت جمهوری اسلامی قرار گرفت و به بنیاد علوی تغییر نام داد. از جمله اموال معروف بنیاد پهلوی، برجی در خیابان پنجاه و دوم نیویورک بود که به دولت جمهوری اسلامی واگذار شد.
اکنون با شناخت اجمالی سبد ثروت پهلویها میتوانیم دریابیم که چه مقدار از این ثروت قابل انتقال به خارج از کشور بوده است. طبیعتا کل اموال غیرمنقول شامل املاک، مستغلات، کاخها و موسسات اقتصادی قابل انتقال نبودهاند. اموال منقول موجود در کاخها نیز تا حد زیادی باقی ماندند. فرح پهلوی در خاطرات خود و نیز چندین مصاحبه اظهار داشته است که او و همسرش اموال موجود در کاخها را برای مردم ایران باقی گذاشتند. جدا از صحت و سقم این ادعا، روشن است که حتی اگر عزمی برای خروج این آثار از کشور وجود داشت، انتقال بخش عمده آنها (به ویژه آثار هنری و تاریخی موجود در کاخهای سعدآباد و نیاوران) در شرایط بحرانی سال ۵۷ بنا به دلایل فنی، حقوقی و پشتیبانی ممکن نبود. چندان که تصمیم خانواده پهلوی برای دریافت تاج شاه و نیمتاج شهبانو و برخی دیگر از جواهرات ملی به علت مقاومت مقامهای بانک مرکزی ناکام ماند. با وجود این، روشن است که بخشی از جواهرات و اموال شخصی خانواده پهلوی از ایران خارج شد. برای مثال، فرح پهلوی اذعان داشته که شماری از هدایای روسای کشورهای خارجی را با خود برده است.
در این صورت، تنها بخش قابل توجه ثروت پهلویها که این خانواده میتوانست پس از انقلاب برای خود نگه دارد، مبالغ سپرده شده نزد بانکهای خارجی بود که تا به امروز، حتی رقم حدودی آن نیز مجهول مانده است. بدتر اینکه تبدیل این موضوع به محملی برای مناقشات سیاسی و ادعاهای عجیب از سوی ذینفعان ماجرا، راه را بر پژوهشهای دقیق علمی بسته است.
این اظهارات دستمایه نوشته حاضر در خصوص حدود و ثغور ثروت خانواده پهلوی و آن میزان از ثروتی است که گمان میرود از ایران خارج شده یا اساسا در خارج از کشور بوده و پس از انقلاب در دست این خانواده باقی مانده است.