پریساهاشمی در روزنامه شرق نوشت: فریاد كارشناسان اين روزها از خط قرمزهاي حوزه آسيبهاي اجتماعي بالا رفته است. خط قرمزهايي كه باعث ميشود يكسري مگوهاي خودساخته در ذهن مسئولان ايجاد شود كه همينها باعث ميشود در غياب فعاليت جدي مسئولان و ناآگاهي مردم، انواع آسيبهاي اجتماعي زير پوست شهرها رشد كنند و فعال شوند، موضوعي كه ديروز رئيس انجمن مددكاري هم هشدار آن را داد. همانطور كه رئيس مجلس شوراي اسلاميهم دو روز پيش اعلام كرد بايد آمار آسيبهاي اجتماعي مانند طلاق، اعتياد و... از محرمانه بودن در بيايد.
سيد حسن موسوی چلک رئيس انجمن مددكاري اجتماعي، در پنجمین همایش ملی آسیبهای پنهان که ديروز برگزار شد، به بالا رفتن آمار آسیبهای اجتماعی در سطح کشور اشاره كرد و گفت: در حال حاضر و براساس آمارهاي موجود، به ازای هر 100 هزار نفر در كشور 800نفر وارد زندان می شوند كه نگران كننده است، چرا كه در حال حاضر آسیبهای اجتماعی امروز خانواده ایرانی را نشانه گرفته است. اما اصليترين بخش از صحبتهاي چلك جايي است كه به موضوع خط قرمزهاي آسيبهاي اجتماعي اشاره ميكند:« وقتي آسیبهای اجتماعی را خط قرمز اعلام کنیم زیرزمینی میشود و در صورتی که آسیبهای اجتماعی زیرزمینی شود، مشکلات ما بیشتر خواهد شد. با آسیبهای اجتماعی به عنوان یک واقعیت تلخ باید برخوردی اجتماعی شود، نه نظامی و انتظامي.»
عدم نتيجه برخورد خشونتي با مسائل اجتماعي
محمدعلي اسفناني در مورد زندانيان ايران به تهران امروز ميگويد: تا آنجايي كه من خبر دارم كمتر از 250 هزار نفر در ايران زنداني هستند. افزايش ارتكاب جرايم علل مختلفي دارد. با انبوه شدن جمعيت در كلانشهرها امكان بيشتر شدن و با ماشيني شدن زندگيها و ازدحام بيشتر سطح ارتكاب جرايم بيشتر ميشود. در شهرهاي بزرگ يك مشكل كوچك به جنجال و شايد هم جرم بزرگ تبديل ميشود. در اين ميان موادمخدر به ويژه مواد روانگردان هم نقش بسزايي را ايفا ميكند. خود بحث موادمخدر، مصرف الکل و امثال آن درست است كه في نفسه جرم و در شرع مقدس حرام شمرده شده است ولي خيلي جاها زمينه جرايم شديدتري هم ميشود. يعني افراد براثر استعمال اين مواد (كه خود جرم است)، دست به جرايميميزنند.
اين نماينده مجلس، با اشاره به اينكه گاهي نميتوان منكر برخي واقعيتها شد ميافزايد: اينكه بعضي مواقع بحث شبيه خون فرهنگي و جنگ نرم را نميتوان منكر شد. زماني بود كه رزمنده در جبهه اي كه ميجنگيد دشمن را شناخته، ميديد و تركشهايي كه او را مجروح ميكرد افتخارآفرين بود. دشمن امروزي برخلاف آن رويه، دشمن پنهاني است و روشهاي پيچيده اي را به كار ميگيرد. ضمن آنكه آثار و عواقبي كه به بار ميآورد و تركشهايش موجب افتخار نيست بلكه موجب اضمحلال فرد، از بين رفتن خانواده و آسيب به اجتماع ميگردد. با بيان نكردن اين مسئله نميتوان صورت مسئله را پاك كرد. راه چاره اين نيست. پذيرش واقعيتها باعث ميشود كه وسايل مقابله را فراهم كنيم. اگر واقعيتهاي جامعه را نبينيم و نشناسيم نميتوانيم دفاع درستي در مقابل ترفند دشمن داشته باشيم. خانوادههايي كه با اين آسيبها مواجه هستند، براي مقابله راهكارها را در پيش بگيرند.
تمام راهها را نبنديم
سخنگوي کمیسیون قضايی و حقوقی مجلس با بيان اينكه اگر بنا بر اين باشد كه پنهان كاري كنيم و فكر كنيم با بيان آن نميتوانيم با اين آسيب ها مقابله كنيم، فرار از واقعيت است، ادامه ميدهد: فرار از واقعيت آسيب بيشتري ميزند. بايد ديد چه مجازاتهايي در اين مورد وجود دارد. به عنوان مثال مجازات اعدام براي موادمخدر در نظر گرفته شده است. ممكن است اين راه مقابله نباشد. اما گاهي لاجرم هستيم. يعني فضا به نحوي تدارك ديده كه حتي سنگين ترين مجازات هم اثر نهايي و ماندگار ندارد. يعني فرد با آنكه ميداند مجازات ارتكاب جرمي ممكن است چوبه دار باشد، باز هم آن را انجام ميدهد. بخشي از اين افراد را نميتوان كنترل كرد. در تجربه تمام دنيا هم امكان پذير نبوده است. مگر اينكه راهكارها را كنار هم بگذاريم. اگر فقط سيستم مبارزهاي را به كار بگيريم و با روش برخورد خشونتي با پديدههاي ناسالم اجتماعي پيش برويم، نتيجهاي نخواهيم گرفت. زماني موادمخدر در حدي بود كه تعداد خاص و انگشت شماري از موادمخدر استفاده ميكردند بعد توزيع بيش از حد آن باعث شد كه قشر جوان هم آلوده شود. به همين دليل سختگيري ها نسبت به ترياك شروع شد و افراد سودجو هروئين را جايگزين آن كردند. اگر صرفا مقابله از طريق سبك مجازاتي و برخورد خشونتي باشد هرگز به نتيجه نخواهيم رسيد. هر چقدر سخت بگيريم تمام راه ها را در يك مسير ببنديم آنهايي كه در راس طرح اين راه ها هستند آن را به نوع ديگري سوق ميدهند. يك روش واحد در مقابل آسيبهاي اجتماعي نتيجه بخش نخواهد بود. خانواده ها از ابتداي تشكيل خانواده بايد زمينه را طوري فراهم كنند كه حتي اگر فضا براي فرزندان آلوده بود ولي آنها رغبتي براي آن نداشته باشند. وقتي روشهاي مختلفي در كنار هم باشد ميتوانيم مقابله درستي داشته باشيم. بحث پيشگيري، مجازاتي و بحث فرهنگي جامعه به ويژه در محيطهاي اجتماعي، خانواده، مدارس، دانشگاهها و... در مقابله با آسيبهاي اجتماعي شدني خواهد بود.
زندان نبايد اولين راهكار دعاوي باشد
دكتر مصطفي اقليما در مورد رتبه چهارم ايران در ورودي به زندان ها به تهران امروز ميگويد: بزهكاريها و جرمهايي كه منجر به زندان ميشود ناشي از عدم تعادل، ناملايمات، نابساماني ساختارهاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي است. اگر چارچوبهاي هنجارها مشخص باشد علي القاعده كمتر با چنين بزهكاريها و هنجارشكنيهايي مواجه خواهيم شد. در جامعهاي كه بحران تورم، بيكاري، شكاف طبقاتي و... وجود دارد طبيعي است كه شرايط براي جرم خيزي در آن فراهم است.
اين آسيب شناس با اشاره به اينكه مردم كمتر به سمت روانشناس، جامعه شناس و... ميروند و وقتي جرم اتفاق ميافتد سيستم امنيتي وارد آن ميشود، ميافزايد: ما امنيت را بيش از آنكه نرم افزاري ببينيم سخت افزاري ديدهايم. يعني جامعه به سمت امنيت نرم افزاري بروند و از كارشناسان كمك بگيرند و مشكل خود را حل كنند. دليل انجام نشدن آن هم ميدان ندادن به اين افراد است. اگر كسي بخواهد چنين فرهنگي را در جامعه جا بيندازد، به راحتي اجازه فعاليت به او نميدهند و با هزار و يك قيدو بند روبهرو ميشود. امروزه با چماق بر سر علوم انساني كه كار آن ترويج امنيت نرم افزاري است ميزنيم. چگونه انتظار داريم كه خروجي در حوزه امنيت غير از سخت افزاري باشد؟
آقايان به دنبال كار اجرايي باشند
محمداسماعيل سعيدي نيز به تهران امروز ميگويد: عوامل مختلفي در آسيبهاي اجتماعي و رشد فزاينده آن موثر است. جامعه ما به دليل جنگ نرم در حال عبور از مرحله سخت و بحراني فرهنگي است. شبكههاي مختلف وارد صحنه شده و قصد تغيير فرهنگ كه عامل بقاي هويت ايراني بوده را دارند. مشخص است كه در اين دوره برخي از آسيبها رشد پيدا ميكند و شاهد بالارفتن جرايم و تعداد زندانيان باشيم. در سالهاي 71 و 72 نسبت به تهاجم فرهنگي هشدار داده شده.
وزير كشور وقت گفت كه اگر به اين بگوييم تهاجم فرهنگي يا شبيخون فرهنگي درست نيست بلكه تبادل فرهنگي است. در تبادل فرهنگي تفكري را به اختيار خودمان ميپذيريم و تفكري را به آنها ميدهيم. به جرات ميتوانم بگويم كه ما هنوز نتوانستيم انسجامي در اين زمينه پيدا كنيم و تفكري را به خارج مرزها بفرستيم. وقتي نتوانستيم جوان خود را آماده كنيم و ارزشهاي خود را به آنها ارائه كنيم و به جاي آنكه اهداف پليد را به نشان دهيم فقط بد از آنها گفتيم. هميشه گفتيم نگفتيم كه دنبال چه چيزي است كه ما از آن نفرت داريم؟
دبير اول كميسيون اجتماعي ادامه ميدهد: البته اين خطوط قرمزي كه دور آسيبهاي اجتماعي كشيدهايم بايد مورد تجديد نظر قرار بگيرد. ما اجازه نداريم اسرار يك كار خلاف شئونات اخلاقي را در اختيار يك جواني كه به بلوغ رسيده قرار دهيم. همه اطلاعات را نبايد در اختيار همگان قرار داد به همين دليل بايد آسيبهاي اجتماعي سطح بندي شود. در خارج از كشور هم همين طور است. شبكههاي تلويزيوني غربي زمان پخش و طبقهبندي سني براي برنامههايشان دارند. يعني حتي كار خلاف آنها هم طبقهبندي دارد. مشكلات و آسيبهاي اجتماعي را بايد اطلاع رساني كنيم و پنهان نكنيم. ولي به صورت فلهاي اين اطلاعات را نبايد به جامعه وارد كنيم. آقايان حال ندارند اين مسائل را طبقه بندي كنند فقط ميگويند رها كنيد. برخي آمارها را همه بايد بدانند تا هشداري براي آنها باشد.
محمداسماعيل سعيدي با اشاره به اينكه از شوراي عالي فرهنگي و دست اندركاران ميپرسيم كه كي قرار است اين طبقه بندي ها انجام شود؟ ميافزايد: سياستهاي كلي نظام زير نظر مجمع تشخيص مصلحت نظام و سياستهاي فرهنگي زير نظر شوراي عالي فرهنگي است. اطلاع رساني در مورد آسيبهاي اجتماعي نيز جزو سياستهاي كلان كشور است و نبايد در مورد آن غفلت شود. تا كي بايد منتظر بود؟ خط قرمز كشيدن صرف مشكلي را حل نميكند. مسئولان ما فقط مباحث را با يك كار كارشناسي تيمياجرايي و عملياتي نميكنند. ضمن آنكه بايد آسيب ها را بشناسيم راه چاره را هم بايد در اختيار مردم بگذاريم.