اما فارغ از تحقق هر يک از وضعيتهاي فوق، به نظر ميرسد يک بخش عمده و اصلي از چالش، هم اکنون نه در پاي ميز مذاکره، بلکه در ميز افکار عمومي جريان دارد و هر يک از طرفين سعي ميکند با غلبه دادن «فرا روايت»، «روايت متن» و «خرده روايتها»، افکار عمومي را که در نهايت بايد در خصوص «برنده بازي» يا «مقصران و دلايل شکست» ارزيابي کند، شکل دهند.
بر همين اساس در روايت کلان از اين هماوردي، با توجه به بيانات اخير رهبر معظم انقلاب، چند ملاحظه جدي قابل توجه است:
مذاکرات وين به نقاط حساس خود رسيده و هر يک از طرفين بهطور طبيعي خواهند کوشيد در صورت انجام توافق، خود را برنده و در موقعيتي نشان دهند که با دادن امتيازات کمتر، دستاوردهاي بيشتري داشتهاند؛ و در صورت عدم توافق نيز خواهند کوشيد طرف مقابل را در موقعيت مقصر نشان دهند (Blame game)
اين نکته نيز بديهي است که برداشت افکار عمومي از بازنده يا مقصر، يک برداشت دفعي نيست، بلکه اين برداشت به صورت فرآيندي ايجاد ميشود؛ بنابراين، هم تيم مذاکره کننده و هم رسانهها بايد بهگونهاي رفتار کنند که طرف مقابل که مجهز به امپراتوري تبليغاتي وسيعي است و در پردازش و بزک کردن جعليات دروغ نيز داراي سابقه و تخصص است، به سادگي نتواند از ايران تصوير عامل بنبست يا شکست را ارائه دهد.
بر اين اساس، بيان گزارههايي نظير آنچه که وزير خارجه کشورمان تکرار ميکند مانند: «در صورتي که طرف مقابل زيادهخواهي نکند، دستيابي به توافق خوب در دسترس است» يا «رسيدن به توافق عادلانه به اراده سياسي طرف مقابل وابسته است» کاملاً منطقي است.
در کنار اين، براي خنثي کردن «بازي مقصر»، در بخش راهحل ها بايد توليد ادبيات و علني کردن برخي راهحل ها را دنبال کرد. دنيس راس مشاور سابق رئيسجمهور آمريکا در امور خاورميانه روز دوشنبه اعلام کرد: «بايد تلاش شود که "روايتي شکل گيرد" از اينکه ايران چه پيشنهاداتي را رد کرده است، تا در صورت نياز بتوان ايران را مقصر خوانده و سادهتر تحريمهاي شديد عليه ايران را ادامه داد.» اين نشان ميدهد تيم ايراني همچنان که بايد با طرح پيشنهادات دقيق، ميز مذاکره را فعالانه اداره کند، بايد مبتکرانه و از طريق علني کردن برخي ابتکارات و راه حل هاي خود با افکار عمومي داخل و خارج از کشور نيز مماس شود.
به اين نمونه توجه کنيد: رهبر معظم انقلاب در سخنان مهم خود در ديدار مسئولان نظام، ضمن تأکيد بر لغو کليه تحريم هاي اقتصادي، مالي و بانکي در روز امضاي توافق، اجازه ندادند که اين سخنان و اين مطالبه بحق و اصولي ملت ايران، در بخشي از پازل «بازي مقصر» آمريکا قرار بگيرد، لذا بلافاصله تأکيد کردند: «البته لغو تحريم يک مراحل اجرايى دارد، ما اين را قبول داريم؛ اجرائيات لغو تحريم با اجرائياتى که ايران به عهده مي گيرد، بايد متناظر باشند.» همين اشاره کوتاه ايشان درباره مقبول بودن مراحل اجرايي لغو تحريم، ميتواند منشاء پيشنهاداتي منطقي شود که تيم مذاکره کننده با طرح آنها در چهارچوب خطوط قرمز، اجازه ندهد، طرف مقابل که طرف مکار و حيلهگري است، با خدعه تبليغاتي و رسانهاي، آرايشي غير واقعي از صحنه ترسيم کرده و در حاليکه زيادهخواهي آمريکا عامل اصلي چالش هستهاي و به نتيجه نرسيدن کار است، جمهوري اسلامي عامل و مقصر بنبست معرفي شود. از اين دست ابتکارات از تيم مذاکره کننده بيش از پيش انتظار ميرود؛ بهويژه که با نزديک شدن به ساعت صفر، طرف ها همه ظرفيت هاي خود را فعال ميکنند، و ظرفيت و فضاي همراهي افکار عمومي نيز بسيار تعيين کننده است.
رهبر انقلاب در سخنان هفته گذشتهشان، تعابير خاص «امين، شجاع، غيور و متدين» را براي تيم مذاکره کننده بهکار بردند. در بخش ديگري از سخنانشان نيز اهميت داراييهاي ميادين ديگر در تقويت ميدان ديپلماسي را يادآور شدند. به نظر ميرسد کاربست اين تعابير از سوي رهبر انقلاب براي مذاکرهکنندگان، ضمن اثري که در تقويت روحيه سربازان و رفع اثر از برخي معدود تعابير نادرست عليه اين زحمتکشان دارد، در چهارچوب نگاه کلاني است که ايشان در همان بيانات مبني بر ضرورت تقويت پشتوانه ديپلماسي در هماوردي جهاني ايراد کردند. بر اساس اين نگاه، بايد سرباز ميدان ديپلماسي با دست پري از داراييها به ميدان برود و در اين ميدان آن داراييها را به امتياز و منافع ملي تبديل کند. (با عنايت به همين نگاه نيز مستأصل و دست بسته نشان دادن کشور و مردم و استفاده از تعابيري که حتي آب خوردن مردم را نيز به تحريم ها گره بزند، غير اصولي و نادرست است)
از سوي ديگر، تعابير قوي رهبر انقلاب درباره تيم مذاکره کننده، در واقع انگيزه و نشاط مضاعف را به آنها ميدهد که رهبري نظام و معتقدان به انقلاب اسلامي، اين عزيزان را کماکان بچههاي انقلاب و واجد صفات فوق ميدانند (اگرچه آنها را مصون از خطا و اشتباه نيز نميدانند) و چنانچه در اين مذاکرات با حفظ همين روحيه و صفات، مطالبات ملت ايران را دنبال کنند، نتيجه چه يک توافق خوب باشد، و چه عدم توافق، رهبري و مردم به آنان به عنوان قهرمانان نبرد ديپلماتيک با طرف مکار و زيادهخواه و عهدشکني همچون آمريکا مينگرند.به نظر ميرسد تقويت اين نگاه به خصوص از سوي رسانههايي که داعيه بيشتري در التزام به رهبري و انقلاب اسلامي دارند، در جهت دادن به رفتارهاي اصولي، ديني و عقلي هم در سطح کلان مذاکرات و هم در سطح معادلات ملي بعد از مذاکرات، اهميت راهبردي دارد.
خطوط قرمزي که رهبر انقلاب درباره توافق خوب بيان کردهاند، چهارچوب هايي براي حفظ و ارتقاي عزت و پيشرفت ملت ايران است و اين مسئله فقط منحصر به موضوع هستهاي نيست؛ مذاکرات اگرچه در موضوع هستهاي است اما به دليل اينکه براي اولين بار است که از ابتداي انقلاب تاکنون، گفتگوها در چنين سطح و مدلي دنبال ميشود، پايه و اصولي که در اين مذاکرات بنا شود، ميتواند به مبنا، الگو و رويهاي براي مواجهات بعدي جمهوري اسلامي تبديل شود. رهبر انقلاب حقاً و انصافاً در اين هماوردي به مثابه پرچمدار شجاع عزت و استقلال و پيشرفت ملي ميدرخشند؛ بر مبناي نظرسنجي هاي انجام شده، اکثريت قاطع مردم نيز با لزوم رعايت دقيق چهارچوب هاي عزت و پيشرفت خود همنظرند؛ بر اين اساس، در سطح رسانهاي نيز بايد مطالبه اين خطوط از سطح دغدغههاي سياسي و گروهي فراتر برود و يک بازنمايي واقعي از ملي بودن اين مطالبات ارائه شود. اين بازنمايي ملي يقيناً جزو همان داراييهايي است که تيم مذاکره کننده ايران در هماوردي سنگين خود، بيش از هميشه به آن نياز دارد.