روزنامه ایران: مرد زندانی که از 9 سال قبل به جرم قتل به قصاص محکوم شده و همچنان بلاتکلیف در حبس است، از قضات درخواست کمک کرد.
رسیدگی به این پرونده از مرداد سال 91 با گزارش یک درگیری منجر به قتل در منطقه رودبار قصران آغاز شد. پس از این گزارش مأموران به محل درگیری رفتند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که مردی برای نجات دوستش که در خانه مقتول گرفتار شده بود، به آنجا رفته و پس از درگیری با صاحبخانه، وی را با ضربه چاقو به قتل رسانده است.
وقتی متهم به قتل دستگیر شد، به درگیری با مقتول اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: در خانه خواب بودم که پیامکی از دوستم دریافت کردم نوشته بود اکبر مرا در خانهاش گروگان گرفته است. پس از آن به همراه دوست دیگرم به مقابل خانه اکبر رفتیم و قصد داشتیم تا دوستم را فراری دهیم که در این میان یک ضربه با چاقو به پهلوی اکبر زدم. وی درباره علت این گروگانگیری گفت: من نمیدانستم اما در اداره آگاهی متوجه شدم که انگار همسر اکبر با دوستم ارتباط پنهانی داشته است و آن شب در غیاب اکبر به خانه او رفته بود اما وقتی اکبر به خانه برمیگردد با دیدن دوستم، او را در خانه حبس میکند.
پس از اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری ارسال شد.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص کردند و از قضات خواستند که عروسشان هم به اشد مجازات محکوم شود.
مادر مقتول گفت: پسر من برای زندگی بهتر به ایران آمده بود و با اینکه ما مخالف ازدواج او بودیم، اما عاشق این زن شد و با او ازدواج کرد. آنها صاحب فرزند شدند و ما هم فکر میکردیم زندگی پسرم خوب است اما اشتباه میکردیم. پسرم مشکلات زیادی داشت اما چون ما از ابتدا با ازدواج او مخالف بودیم، حرفی به ما نزده بود.
سپس متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: من اصلاً در جریان آنچه میان زن مقتول و دوستم اتفاق افتاده بود، نبودم و فکر میکردم دوستم برای یک اختلاف حساب به آنجا رفته است. اگر میدانستم، هرگز به کمک او نمیرفتم.
در ادامه متهم دیگر پرونده نیز به جایگاه رفت و گفت: قبل از اینکه اکبر ازدواج کند، من به این زن علاقهمند بودم و میخواستم با او ازدواج کنم اما پدرش او را به اکبر داد. بعد از ازدواجشان هم من مثل قبل او را دوست داشتم. ما ارتباط خاصی با هم نداشتیم و فقط گاهی با هم درد دل میکردیم.
در پایان هیأت قضات وارد شور شدند و به درخواست اولیای دم، متهم به قصاص محکوم شد. دو متهم دیگر نیز به شلاق محکوم شدند.
حکم صادره در دیوان عالی کشور تأیید شد اما اولیای دم پیگیر اجرای حکم نشدند و به این ترتیب قاتل 9 سال در زندان بلاتکلیف ماند تا اینکه نامهای به قضات دادگاه نوشت و از آنها کمک خواست. سپس طبق ماده 429 قانون مجازات اسلامی بار دیگر وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
این مرد که حالا 34 سال دارد، به قضات دادگاه گفت: من بی دلیل دستم به خون آلوده شد. 9 سال از زندگیام در زندان سپری شده و از این بلاتکلیفی خسته شدهام. اولیای دم پیگیر پرونده نیستند؛ نه رضایت میدهند و نه مرا اعدام میکنند. در زندان شرایط سختی دارم. تقاضا دارم تکلیفم زودتر روشن شود.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.