روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: یکی از دلایل اصلی ضعف حکمرانی در کشور ما اینست که حکمرانی فقط در اختیار چند خانواده قرار دارد و گردش نخبگان به معنای واقعی در کشور ما جریان ندارد.
همین حالا که به انتخابات ریاست جمهوری 1400 نزدیک میشویم، تمام فکرها و نیروها صرف صفبندیهای انتخاباتی میشوند و مسائل مهمی از قبیل نفوذ بیگانگان در مراکز حساس کشور که ترور افراد ارزشمندی همچون شهید محسن فخریزاده را رقم میزند و نزدیک شدن صهیونیستها به مرزهای ما که پیداست در چارچوب محقق نمودن شعار «حدودک یا اسرائیل من الفرات الی النیل» صورت میگیرد، به حاشیه رانده میشوند. این، معلول شیرینی قدرت است که لابلای دندانها و زیر زبان اعضاء همان چند خانواده که 40 سال است در مصادر امور قرار دارند باقی مانده و دل کندن از مزه آن برای حضرات بسیار دشوار است.
قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان هم که دو سال قبل به تصویب رسید، ابزاری بود برای کنار گذاشتن افرادی خاص و بهیچوجه قصد اجرای واقعی چنان محتوائی وجود نداشت. به همین دلیل، هماکنون افراد زیادی در دستگاههای گوناگون مشغول کار هستند که علاوه بر شناسنامه، حتی چین و چروکهای چهرهها، خمیدگی قامتها، سفیدی موها، اظهارنظرکردنهای بیمبنا و تصمیمگیریهای خمیدهتر از قامتشان، خارج از رده بودنشان را فریاد میزنند. مشکل این نیست که چنین فریادی وجود ندارد، گوشی که این فریاد را بشنود پیدا نمیشود و شاید گوشهائی هم این فریادها را میشنوند ولی آن را نشنیده میگیرند.
بدیهیتر از این نمیتوان واقعیتی را پیدا کرد که افراد مطرح برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 آنگونه که نامشان سر زبانهاست، از همان گروه چسبیده به قدرت هستند. از تلاشهای شبانهروزی رسانه ملی هم به روشنی فهمیده میشود که زور میزند از میان همین افراد، یکی را بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند. مردم نسبت به این چهرههای تکراری حساسیت دارند. اینها را آزمودهاند و اینها نیز با قرار گرفتن در معرض آراء مردم، خود را آزموده و رفوزه شدهاند. اینها اگر در مسندی که هستند موفقند، خوبست در همانجا بمانند و موفقیتهای بیشتری کسب کنند و اگر موفق نیستند صلاح نیست برای رسیدن به مسند بالاتری که به شایستگیهای بیشتری نیاز دارد تلاش کنند.