حسین شریعتمداری، سردبیر و مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشت:
روز گذشته نرخ دلار از مرز ۱۶ هزار تومان گذشت و موج دیگری از گرانی افسارگسیخته را به مردم تحمیل کرد. نرخ ارز را چه کسانی تعیین میکنند؟! این افزایش پرشتاب بر چه اساسی صورت میپذیرد؟! چرا بیآنکه در عرصه اقتصادی کشور اتفاق خاصی افتاده باشد، قیمت دلار افزایش مییابد؟!
اگر افزایش جهشی نرخ ارز طبیعی است چرا هیچیک از مسئولان درباره آن توضیح قابل قبولی نمیدهند و اگر طبیعی نیست -که نیست- این پدیده پلشت و فاجعهبار، کار کیست؟! و کدام دست نامرئی در میان است که دستگاههای عریض و طویل نظارتی و اطلاعاتی کشورمان قادر به شناسایی آن نیستند؟!
و اگر این دستهای ویرانگر را میشناسند چه ملاحظاتی در میان است که با آن برخورد نمیکنند؟! و ملت را در چنگ حرامیان رها کردهاند؟! کدام سنگها را بستهاند که سگها با خیال راحت و بدون واهمه از کمترین مانع به جان مردم افتادهاند؟!
توضیح آنکه بر اساس آنچه تاکنون و مخصوصا طی دو سه سال اخیر شاهد بودهایم، با افزایش نرخ ارز، قیمت تمامی کالا و خدمات عمومی از لوازم خانگی و مسکن و اجاره بها و عدس و نخود و لوبیا و گوجه فرنگی و سبزیخوردن و کرایه حمل و نقل و انواع میوهجات گرفته تا تخمه آفتابگردان و... به صورت جهشی افزایش یافته و افسار پاره میکند!
از این روی دشمن بیآنکه هزینه چندانی متحمل شده باشد و فقط با مدیریت نفوذیهایی که در این سوی و آنسوی مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز به کار گرفته است، جنگ اقتصادی علیه کشورمان را که تنگی معیشت مردم اصلیترین نقطه هدفگذاری شده آن است، پیش میبرد.
اکنون سؤال این است که کدام عقل سلیم میتواند در وجود این چرخه و خطر بزرگی که در پی داشته و دارد کمترین تردیدی داشته باشد؟! و پرسش بعدی آن است که چرا برخی از مسئولان دستاندرکار، دست روی دست گذاشته و مقابله چندانی نمیکنند تا آنجا که به نظر میرسد این عرصه سرنوشتساز را به مشتی از حرامیان سودجو و غارتگر واگذار کردهاند؟!
آقایان اگر به آنچه در این عرصه میگذرد نگاهی گذرا داشته باشند به وضوح میبینند که تقریبا هیچکس از نرخ ۸ هزار و چند صد تومانی دلار در سامانه نیما خبر ندارد و یا چنانچه با خبر باشد به آن توجهی ندارد، چرا که همه جا سخن از افزایش نرخ دلار به ۱۶ هزار و چند صد تومان است و افزایش سرسامآور قیمت کالا و خدمات در مقایسه با همین نرخِ بازار آزاد صورت میپذیرد. به بیان دیگر، فاجعه در همین بخش به قول آقایان ۳ درصدی شکل میگیرد و با سرعتی باور نکردنی به تمامی بازارها سرایت میکند و فضای کسب و کار و معیشت مردم را به سختی و تنگی میکشاند.
مقابله با این پدیده فاجعهآمیز و خسارتآفرین نه فقط دشوار نیست بلکه دستهایی که از آستین حرامیان به این عرصه دراز شدهاند به آسانی قابل شناسایی و قطع کردن است. آیا تاسفآور نیست که سرنوشت اقتصاد و معیشت مردم، در دستهای آلوده یک مشت حرامی حرامخوار باشد که بعضا از آن سوی آبها به اینسو دراز شدهاند؟!