باشگاه خبرنگاران: کمدیهای سخیف و مبتذل، سینماها را برای خانوادهها به تهدید فرهنگی تبدیل کرده و اصل سینما را مورد هجمه قرار داده است.
در روزگار فعلی سینمای ایران که ژانر کمدی تغییر ماهیت پیدا کرده و به نازلترین سطح خود رسیده است، جولان فیلمهای مبتذل، اصل و بنیاد سینما را مورد تهدید قرار داده اند. تسخیر هنر هفتم توسط سینمای بدنه با توجیه صرفا اقتصادی به تغییر ذائقه مخاطبان منجر خواهد شد و با گذشت زمان، سینما را صرفا با همین فیلمهای آماتور به خاطر میآورند.
ژانر کمدی در سینمای جهان شناخته شده و همراه با معنی و مفهوم است تا اندازهای که سرشناسترین سینماگران دنیا برای بیان معانی و مفاهیم عمیق به سراغ این ژانر میروند تا بتوانند تاثیر گذاری بیشتری برمخاطبان داشته باشند.
کمدی از ژانرهای پیچیده و سخت سینما به حساب میآید و اصولا ساخت اثر در این عرصه نیاز به تلاش دو چندان دارد، زیرا لطافت و ظرافت لحن در این ژانر از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
به دلیل وجود خلاءهای فرهنگی و فقدان فضاهای نشاط آور در سطح جامعه، سینما به جایگاهی برای به دوش کشیدن بار تمام این کمبودها تبدیل شده است.
وجود باندها و گروههای مختلف و سودهای کلان حاصل از فیلمها منجر شده تا منافع اقتصادی و زد و بندهای پشت پرده، بخش اعظمی از سینمای ایران را تسخیر کند و نبض سینما را به دست کسانی دهد که صرفا منافع شخصی و اقتصادی خود را در اولویت میبینند.
این نفوذ به اندازهای در سینما ریشه کرده است که این افراد برای رسیدن به سودهای عجیب و غریب خود به سراغ اشخاص معتبر سینما میروند و آنها را در این آشفته بازار سینما، دست مایه اهداف غیر اخلاقی خود میکنند.
اخیرا فیلمهایی که روانه اکران تابستانه شده اند به اندازهای مبتذل و سخیف هستند که انگار با تمام توان در راستای خدشه دار کردن این هنر برجسته کمر به هتک حرمت در آن بسته اند.
هزار پا؛ مبتذلترین فیلم بعد از انقلاب
فیلم جدید ابوالحسن داودی کارگردان با سابقه و آبرومند سینمای ایران با نهایت سرعت پردههای ابتذال را دریده است و توانسته برگ سیاهی پررنگ را به کتاب سینمای شریف و با اخلاق ایران اضافه کند.
«هزارپا» فیلمی به ظاهر در ژانر کمدی است که اگر محدودیتها و فرهنگ جامعه اجازه میداد به راحتی میتوانست ژانر خاصی را برای اولین بار وارد سینمای پس از انقلاب کند.
داودی دلیل ساخت چنین فیلمی را خارج کردن جامعه از بحران عمیق گرفتار شده بیان کرده و کمدی را کم ارزشترین و کم بهاترین گونه سینما برشمرده است که به فرض قبول بحران آیا خارج کردن جامعه از بحران و وارد کردن به بحرانی عمیقتر از چاله به چاه افتادن نمیتوان لقب داد؟
با رد کردن خطوط فرهنگی و عرفی جامعه مانند کانالهای فضای مجازی به راحتی میتوان هم دیده شد و هم فروش بالایی را تجربه کرد و نیازی به هزینههای هنگفت برای بازیگران میلیاردی نباشد، اما همه اینها میتواند به چه قیمتی انجام شود.
این فیلم به اندازهای نگاه گیشهای دارد که برای فروش بالا و جذب مخاطب بدنه سینما تنها سه بازیگر حرفهای سینما (عطاران، عزتی، بهرامی) را با هزینه گزاف برای ایفای نقش به کار گرفته است و الباقی را بازیگران غیر سینمایی تشکیل میدهند که بدون در نظر گرفتن این سه نقش میتوان «هزارپا» را یک تله فیلم به شمار آورد.
این میزان از دیالوگها و شوخیهای جنسی در یک فیلم بی سابقه بوده است و تمام شوخیهای فیلم و خندههای مخاطبان در سالن سینما صرفا بر اساس کنایههای رکیک فیلم اتفاق میافتد و به ندرت طنز موقعیتی در فیلم دیده میشود.
به قدری وجه ابتذال فیلم سنگینی میکند که نمیتوان به جنبههای سیاسی و عقیدتی فیلم که کارگردان اعتقاد دارد کاملا به دور از آنها بوده اشاره کرد، اما هر مخاطبی به راحتی میتواند تشخیص دهد که فیلم بسیاری از عقاید و شخصیتهای برجسته را به سخره میگیرد و اصولا داستان فیلم حول محور اعتقاد شخصیت اصلی زن پیش میرود.
«هزارپا» فیلمی برای سوءاستفاده از فضای موجود در عرصه اجتماعی به حساب میآید که به هر نحوی حتی شکستن حرمتها و زیر پا گذاشتن اخلاق سعی در خنداندن مخاطب بدون هیچ توجهی به آثار مخرب و پیامدهای آن دارد.
از اتفاقات و بدعتهای جدید فیلم استفاده از سکانسهای به اصطلاح حذف شده در تیتراژ فیلم است که ضربه آخر را برای فروپاشی اخلاق در سالن سینما میزند و نمیگذارد صحنهی مبتذلی از دست مخاطب برود.
به یقین و با توجه به هنجارهای کنونی جامعه به راحتی میتوان گفت که فیلم سینمایی «هزارپا» را نمیتوان با خانواده در سالنهای سینما تماشا کرد و چه بسا خود عوامل فیلم هم نتوانند فیلم را در کنار خانواده و فرزندانشان تماشا کنند.
ژانر کمدی در سینمای ایران از پای بست ویران است
علاوه بر فیلم سخیف «هزارپا»، فیلمهای دیگری که در حال اکران هستند و ژانر کمدی را با خود یدک میکشند چیزی جز سرخوشی گذرا را در اختیار مخاطب قرار نمیدهند و تم اصلی فیلمها را فقط رقص و آواز بازیگران تشکیل داده اند.
«هزارپا» و فیلمهای هم دسته آن مانند دشمن زن، تگزاس و به وقت خماری آثاری در همان سطح نازل سینمای بدنه هستند و تهی از هرگونه فکر و اندیشه در پس خود به منظور ارائه یک اثر هنری به شمار میروند. ساخت و نمایش این گونه آثار نشان داد نهادهای نظارتی و فرهنگی دیگر به این قبیل فیلمها تن داده اند و وظیفه خود را برخورد با مسائل دسته چندم فرهنگی تعریف کرده اند.
از دلایل کارگردانان و تهیه کنندگان معتبر سینما اقرار به ناگزیر بودن در ساخت فیلمهایی مانند «هزارپا» است، زیرا بازار این قبیل فیلمها داغ است و فروش خواهند داشت، اما این گفتهها قانع کننده نیست، زیرا اعتبار به دست آمده در طول سالیان سال را نمیتوان به راحتی برای ماندن در صحنه به تاراج گذاشت. مسئله مهم در همین ارتباط شاید جمله معروف و رایج؛ انسانها به کارهای نکرده اش بیشتر ارزش پیدا میکند تا کارهای انجام داده.
توجه جشنوارههای داخلی به ژانر کمدی
با وضعیت نا بسامان کنونی سینما شاید شرایط به گونهای شده است که اصلاح وضعیت فعلی زمان بر و نیازمند برنامه راهبردی باشد، اما میتوان تصمیماتی برای جلوگیری از گسترش انحطاط در سینما اتخاذ کرد و مانع آسیب رسیدن به بخش زحمت کش و شریف سینما شد. رده بندیهای سنی در سالنهای سینما، تقسیم فیلم های این چنینی از فیلمهای متعهد و دغدغهمند اصولی ابتدایی نمایش آثار هنری از جمله سینما در همه جای جهان است. توجه جشنوارههای داخلی به فیلمهای کمدی و نگاه ویژه به این ژانر شاید بتواند آن را از منجلاب کنونی گرفتار شده نجات دهد و مسیر مشخصی را برای این حوزه از سینما مقابل فیلم سازان قرار دهد.