روزنامه آرمان: «بیش فعالی و کم توجهی بیماریهایی هستند که در پسران بیشتر از دختران ایجاد میشود و باید درمان شود تا فرد در آینده با مشکل جدی مواجه نشود. همچنین والدین باید روشهای فرزند پروری را به شکل صحیحی اجرا کنند و با شناختن ظرفیت و تواناییهای کودک خود و دیگران، توقع انجام فعالیتها را از وی داشته باشند.» این اظهار نظر دو سال گذشته توسط مجید صادقی، نایب رئیس انجمن روانشناسان ایران انجام شد. هرچند وقتی نرخی از اختلالات روانی ارائه میشود تنها میزان سنجش گروه ۱۵ تا ۶۰ سال مدنظر است و کودکان لحاظ نمیشوند، اما توجه به این امر ضروری است، چرا که کودکان هم به واسطه سن خود ممکن است بیماریهای روانی خاصی داشته باشند که مشکل ساز شود. بنابراین باید دولتمردان این موضوع را در برنامهها و سیاستهای خود لحاظ کنند.
از سوی دیگر، توجه به این موضوع به حدی کمرنگ است که تیر سال گذشته معاون فنی معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زنجان اعلام کرد که تنها ۲۵ درصد کودکان مبتلا به اختلالات روانی شناسایی میشوند. خدیجه ابراهیم خانی با بیان اینكه ۷۵ درصد كودكان و نوجوانان دارای اختلالات خلقی و روانی شناسایی نمیشوند و از خدمات روان درمانی بیبهرهاند، گفت: افسردگی، بیش فعالی و مشكلات روانی كودكان و نوجوانان را در معرض آسیب استفاده از مواد مخدر قرار میدهد.
به گزارش مهر، او یادآور شد: بی توجهی و كم توجهی به سلامت روان مختص والدین نیست، بلكه مربیان و معلمان و تمام افرادی كه با كودكان در ارتباط هستند این بی توجهی و كم توجهی را روا میدارند و اغلب شناسایی مشكلات روانی كودک و نوجوان از جانب والدین صورت میگیرد. بر همین اساس ضروری است که اختلالات روانی در کودکان را جدی بگیریم، چون برخی بر این باورند که مشکلات روحی و روانی مختص بزرگسالان است. در حالی که کودکان هم از لحاظ روحی دچار مشکل میشوند، اما چون توانایی بروز آن را ندارند اختلالاتشان جدی گرفته نمیشود. از سوی دیگر، اگر به اختلات روانی در دوران کودکی رسیدگی نشود ممکن است عواقب جبران ناپذیری را در دوران بزرگسالی به وجود آورد. به همین دلیل باید متولیان امر به این موضوع توجه ویژه داشته باشند و کودکان را هم در آمار مربوط به اختلالات روانی مورد توجه قرار دهند.
انتقال استعداد ابتلا به اختلال روانی از والدین به کودک
کارشناسان معتقدند که بیشتر اختلالات روانی در کودکان ریشه در عوامل محیطی دارد. وقتی کودکان دائم در محیط ناامن خانه باشند و ترسهای مکرر را تجربه کنند احتمال بروز مشکلات روحی برای آنان دوچندان میشود. «طلاق و جدایی والدین از عمده ترین علل بیماریهای روانی کودکان است.» این اظهارنظر بهمن سال گذشته توسط یک روانشناس بالینی انجام شد. به گفته مهدی دولتخواه وقتی زوجها از هم جدا شدند، ترس ناشی از احساس بی سرپرستی و واهمه ناشی از آینده ای مبهم برای کودک پدید میآید که روان او را جدا آزرده میکند. عقدههای غیرقابل تحمل، نگرش توام با نفرت نسبت به والدین و احساس از دست دادن امنیت از عوارضی است که در این مورد قابل ذکرند. او با اشاره به اینکه تجربه طلاق برای تمام اعضای خانواده اضطرابزاست، افزود: رفتار کودکان پس از طلاق نشاندهنده این اضطراب است و پس از طلاق میزان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان بالا میرود.
او با اشاره به اینکه بچههای طلاق با گذشت چندین سال نمیتوانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را به دست آورند، تاکید کرد: از آنجا که هسته مرکزی شخصیت افراد به نظر بسیاری از پژوهشگران روانشناسی در دوران کودکی شکل میگیرد، اینگونه کودکان در بسیاری از موارد دچار اختلالات شخصیتی خواهند شد. او افزود: فرزندان طلاق در آینده اکثرا افسرده، گوشهگیر و منزوی هستند و اتکای به نفس آنان نیز به شدت کم میشود.
از سوی دیگر، آذر سال گذشته روانشناس دیگری گفت: استعداد ابتلا به اختلال روانی از والدین به کودک منتقل میشود، اما بروز و ظهور آن به عوامل مختلفی بستگی دارد. به گزارش ایسنا، بنا به گفته اعظم جعفری علاوه بر این، نزاع خانوادگی، سوء تفاهم مستمر بین اعضای خانواده و فقدان صمیمیت و صداقت نیز اثرات نامساعدی به ویژه روی فرزندان گذاشته و اگر این فرد در بزرگسالی درگیر فقر، بیعدالتی، ناامنی، نبود ارزشهای انسانی، اعتقادی و مذهبی شود به صراحت میتوان گفت امکان ابتلا به اختلالات روحی به شکل چشمگیری در او افزایش مییابد. این در حالی است که والدین در ایجاد اختلالات روانی فرزندشان بسیار تاثیرگذارند و باید در این زمینه دقت لازم را به عمل بیاورند، چرا که میتوان در کانون گرم خانوادگی جلوی بسیاری از اختلالات روحی و روانی را گرفت. از سوی دیگر، استرس و تنشهای عصبی در دوره كودكی، احتمال ابتلا به بیماری را در دوره نوجوانی افزایش میدهد. مقالات پزشكی جدید اعلام كرده اند که زندگی در محیط پر استرس و قرار گرفتن در برابر تنشهای روحی در دوره كودكی به ضعف دستگاه ایمنی و كاهش توانایی آن در مقابله با عوامل بیماری زا منجر میشود.
همچنین ارزیابی كودكان نشان داده که استرس دوره كودكی علاوه بر كاهش توانایی كودكان در مقابله با بیماریها، یادگیری آنان را در سنین مدرسه كاهش میدهد. این در حالی است که عدم اطلاع رسانی در مورد بیماری روانی کودکان باعث شده که بسیاری از والدین مشکلات روحی کودکان خود را به پای بهانه گیری یا شیطنت بگذارند و بدون ابراز نگرانی به مشاور و روانشناس مراجعه نکنند و این مساله وظیفه دولتمردان و مسئولان را بیشتر میکند تا توجه خود را به سمت کودکان نیز معطوف کنند، چرا که آنها آینده سازان کشور هستند و در صورت داشتن مشکلات روحی ممکن است که با بزهکاری به پیکره جامعه لطمه وارد کنند. از این رو توجه به اختلالات روانی آنها به حدی مهم است که باید به خانواده و مربیان در این مورد آگاهی داده شود تا بدانند که هنگام مواجه شدن با رفتارهای غیر متعارف کودکان چه برخوردی داشته باشند.