به گزارش ایسنا، عصر ایران در یادداشتی درباره موضوع پارازیتها در کشور، نوشت: زمانی هیچکدام از برنامههایی که از ماهواره پخش میشدند، به زبان فارسی نبودند. در آن سالها هرچند گیرندههای ماهوارهای در خانههای ایرانیان حضور داشتند اما چیزی به نام پارازیت - لااقل در این حجم وجود - نداشت.
پارازیتها هنگامی در فضای ایران به طور جدی حاضر شدند که شبکههای ماهوارهای فارسیزبان یکی پس از دیگری شکل گرفتند. در آن زمان عدهای تصور کردند که اگر ایرانیها پای برنامههای ماهوارهای فارسی زبان بنشینند، هم اجتماع از هم میپاشد و هم حکومت دچار چالش میشود.
واقعیت اما چیز دیگری بود. مردم برنامههای ماهوارهای فارسی را برغم پارازیتها دیدند، گاه صاف و گاه کج و معوج، اما نه جامعه ایران فروپاشید و نه جمهوری اسلامی ایران به بنبست رسید. اتفاقاً بسیاری از برنامههایی که اپوزیسیونیها ساختند و روانه آنتن کردند بیشتر وهن خودشان بود تا تضعیف نظام.
آنچه مردم را در ماجرای ماهواره آزرد و بدبین کرد، نه برنامههای ماهوارهای که اتفاقاً همین پارازیتهایی بود که داخلیها برای مهار امواج ماهوارهای ارسال کردند. در واقع، آنچه اتفاق افتاد، دقیقاً مصداق بارزی از نقض غرض بود.
فرض کنید برنامهای قرار است از فلان شبکه ماهوارهای پخش شود. ممکن است این برنامه سیاسی باشد یا یک برنامه خنثی باشد یا حتی یک برنامه مفید و آموزنده. در فرض نخست، ممکن است هدف سازندگان برنامه این باشد که بیننده بعد از دیدن برنامه، علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرد. حال ممکن است بعد از دیدن برنامه، آنها به هدفشان برسند یا نرسند.
اما وقتی بیننده ایرانی بعد از روشن کردن تلویزیون، به جای برنامه مورد علاقه، با پارازیت مواجه میشود، برنامه هرچه باشد، به دلیل آن که احساس مزاحمت میکند، موضع میگیرد و این یعنی کمک به سازندگان برنامههای ماهوارهای که حتی بدون دیدن برنامههایشان هم افراد علیه نظام موضع بگیرند! حال آن که اگر برنامه را میدیدند، شاید این اتفاق میافتاد و شاید هم نمیافتاد. پارازیت، نسیه آنها را نقد میکند!
نکته بعدی این است که پارازیت نمیتواند دائمی باشد، کما این که همین الان هم دائمی نیست و لذا مردم نهایتاً آنچه را که میخواهند، میبینند. حتی اگر شده، برنامههای ضبط شده ماهوارهای دست به دست میگردد تا آنهایی که ماهواره ندارند هم بتوانند ببینند، مانند مستند اخیر یک شبکه ماهوارهای درباره انقلاب که احتمالاً بیشتر از بینندگان مستقیمش، تماشاچی غیر مستقیم داشت.
از این گذشته، پارازیتها دایرهای به اندازه کل کشور ندارند و به جز شهرهای بزرگ و برخی شهرهای متوسط، تقریباً بقیه مردم در اکثر نقاط کشور و اکثر زمانها قادر به دریافت امواج ماهوارهای به بهترین وجه ممکن هستند.
با این اوصاف، پارازیت، عملاً نقشی در ممانعت از دسترسی مردم به شبکههای ماهوارهای ندارد و فقط بر نظام هزینه تحمیل میکند. در واقع، ارسال پارازیت عملاً یک اقدام بیهوده است: مردم شبکههای ماهوارهای را میبینند و این وسط، نظام به واسطه کاری که برخی نهادها در ارسال پارازیت میکنند، متحمل هزینه مادی و معنوی میشود.
نکته بعدی درباره پارازیتها، تأثیرات منفی آن بر سلامتی انسانهاست. اخیراً سازمان محیط زیست که متولی سلامت محیط زیست است اعلام کرد که تحقیقات نشان میدهند پارازیتها احتمال ابتلای انسانها به سرطان را افزایش میدهند.
پیشتر نیز برخی متخصصان نسبت به آثار منفی پارازیتها هشدار داده و از جمله بر تبعات ناگوار آن بر جنین و نوزادها تأکید کرده بودند. در مقابل، گروهی میگویند که آثار منفی پارازیت بر سلامت انسانها ثابت نشده است.
در این باره باید گفت که اگر آثار منفی پارازیتها بر سلامت انسانها ثابت شده، ادامه ارسال پارازیتها با هر بهانه و توجیهی یک جنایت آشکار علیه انسانهاست. در شرع و قانون و عرف، فرقی نمیکند که فرد با چه وسیلهای به دیگران آسیب برساند و مثلاً آنها را بکُشد، روزگاری با سنگ و چوب این کار را میکرد، زمانی با دشنه و شمشیر و سپس با تفنگ و بمب و شاید با امواج! در هر حال آسیب رساندن به دیگران ممنوع است و مستوجب مجازات و ایبسا قصاص.
اما اگر هنوز زیان پارازیتها ثابت نشده باشد نیز، باید ارسال آن تا زمان اثبات قطعی بیضرر بودنشان متوقف شود. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد میلیونها نفر را در برابر امواج پارازیت قرار داد و در پاسخ منتقدان گفت: "هنوز زیانبار بودنش ثابت نشده است!"
اخیراً هم سازمان هواشناسی رسماً اعلام کرده است که یک سوم تصاویر ماهوارهای هواشناسی، به دلیل تأثیرپذیری از پارازیتها، نامفهوم هستند. در واقع، میلیاردها تومان سرمایهگذاری فنی و نیروی انسانی شده تا سازمان هواشناسی بتواند خدمترسانی کند ولی به راحتی پارازیت ارسال میشود تا این امکانات بلااثر شوند! این کار معنایی جز عملیات علیه نیروهای خودی ندارد.
نتیجه چنین وضعیتی نیز در وقایعی مانند توفان بهار امسال در تهران خود را نشان میدهد که به دلیل اثرات پارازیتها بر سامانههای هواشناسی، پیشبینی توفان میسر نشد و دستکم 5 نفر به همین دلیل و به همین سادگی، جان خود را از دست دادند.
مخلص کلام این که:
- ارسال پارازایت عملاً دسترسی مردم به شبکههای ماهوارهای را از بین نبرده و نمیبرد و لذا از این بابت کاملاً بیفایده است.
- مردم را از نظر سیاسی نسبت به نظام بدبین میکند، پس از نظر سیاسی هم مضرّ است.
- از منظر سلامت عمومی نیز متهم است که مردم را به انواع بیماریها دچار میکند.
- ضمن این که به برخی سامانههای خودی از جمله سیستمهای هواشناسی آسیب میزند.
پس عقل سالم، با یک محاسبه سرانگشتی، همه فهم و خردمندانه، حکم به حذف پارازیتها میکند.
ارسال پارازیت، به معنای تلاش برای پاک کردن صورت مسأله است. هیچکس نمیتواند منکر آثار مثبت و منفی شبکههای ماهوارهای بر جامعه ایران باشد. روش منطقی و آیندهنگرانه در تعامل با این پدیده گریزناپذیر این است که به مردم آموزشهای لازم داده شود و مثلاً به والدین آموخته شود که چگونه برخی شبکهها را از دسترس فرزندان خود دور کنند یا به آنها یاد داده شود که هنگام تماشای برخی برنامهها، باید در کنار فرزندان خود باشند تا بتوانند هر جا لازم شد توضیحاتی دهند یا همانجا به سؤالات آنها پاسخ دهند، یا در مقابل برخی برنامههای ماهوارهای، برنامههای مناسب در داخل تولید شود و ... ولی همه اینها وقتی که صورت مسأله با پارازیت پاک میشود، به محاق میرود و جالب اینجاست که در واقع، صورت مسأله هم پاک نشده است و تنها توهم پاک شدنش وجود دارد!