به گزارش گروه محیط زیست شهرداری نیوز، ابتکار» رئیس سازمان محیط زیست باز هم مشکلات محیط زیست کشور را به گردن دولت قبل انداخت و وجود آب در تالاب هامون را نتیجه اقدامات دولت یازدهم دانست این در حالی است که اولین بار تالاب هامون سال ۷۹ کاملا خشک شد و در آن زمان نیز «ابتکار» رئیس سازمان محیط زیست کشور بود
روز گذشته معصومه ابتکار در مراسم رونمایی از دیپلم بینالمللی ثبت تالاب هامون به عنوان زیستگاهی زیست کره که در دانشگاه زابل برگزار شد، وجود آب در تالاب هامون را نتیجه توجه و رایزنیهای دولت یازدهم دانسته و گفته بود: اگر در دولت گذشته هم تا این حد توجه به وضعیت تالاب هامون وجود داشت هم اکنون شاهد این وضعیت نبودیم و شهرستان زابل به عنوان یکی از آلودهترین شهرهای جهان نبود!
پس از آنکه چند روز گذشته سازمان بهداشت جهانی زابل را به عنوان آلودهترین شهر جهان انتخاب کرد پیش بینیمیشد که مانند سایر مشکلات زیست محیطی از جمله گردو غبار، ریزگردها، آلودگی هوا در کلانشهرها و بسیاری مشکلات دیگر این بار نیز خانم رئیس این مشکل را به گردن دولت قبل بیندازد، همانطور که خوب شدن وضعیت کیفیت هوا را در چند سال اخیر به نام تلاشهای سازمان محیط زیست تمام کردند این بار هم آب موجود در تالاب هامون را به نام خود تمام میکنند اما به گفته کارشناسان محیط زیست و انتقال آب، اگر وضعیت بارشهای اخیر در دولتهای پیش از این و پس از این هم به همین صورت بود باز هم شاهد این مقدار آب در تالاب هامون بودیم و نباید آن را با حقآبهای که باید وارد تالاب شود اشتباه گرفته و یا به نام این دولت تمام کنیم.
این اولین بار نیست که خانم ابتکار آب موجود در تالاب هامون را به دلیل تلاشهای دولت یازدهم دانسته است، سال گذشته در روز خبرنگار نیز گفته بود: با ریشهیابی این موضوع - اگر چه حدود دو سال از ابتدای دولت یازدهم طول کشید - و برداشتن دایکهای مرزی، جریان آب وارد تالاب هامون شده و در حال حاضر پر آب است. در همان زمان هم این موضوع با واکنشهای مدیران سابق سازمان محیط زیست مواجه شد و این صحبتها را تکذیب کرده و گفتند: این موضوع ربطی به این دولت ندارد و به دلیل بارندگیها و سرریز شدن آب از سدهای افغانستان است که به داخل رود هیرمند سرازیر شده و منجر به آب گرفتن این تالاب شده است.
این کارشناس محیط زیست آورده است: در سال ١٣٨٧ هنگ مرزی ژاندارمری برای مقابله با قاچاق سوخت و کالا و انسان اقدام به ساخت یک دایک مرزی در روی خط صفر مرزی ایران و افغانستان کرد. در همان زمان بلافاصله با اعتراض سازمان حفاظت محیط زیست موضوع در کارگروه حل اختلاف ستادکل نیروهای مسلح مطرح شد. جریان از این قرار بود که احداث این دایک باعث میشد که در زمانهایی که رودخانه سیلابی است سرعت ورود آب از سمت افغانی هامونهای پوزک و صابوری کم شود و سمت افغانی این هامونها پرآب تر از بخش ایرانی آنها باشد. لذا نیروی انتظامی همان موقع با پذیرش این موضوع از محیط زیست خواست بر اساس مطالعات هیدرولوژی آبهای سطحی که در اختیار دارد بخش هایی از نوار مرزی را که محل های ورود و جریان آب هستند مشخص کرده و به آنها اعلام کنند که در آن قسمت ها دایک مرزی باز شود.
وی اظهار داشت: این کار همان موقع انجام شد و بخشهایی از دایک مرزی باز شد اما با پایان فصل سیلابی و خشک شدن منطقه، همین معابر به گذرگاههای قاچاق تبدیل می شدند بنابراین هرسال در زمان ورود سیلاب این معابر باز می شدند و پس از پایان فصل ورود سیلاب مجددا مسدود می شدند. امسال اولین ورودی سیلاب در اوایل اسفند اتفاق افتاد که مثل سال های گذشته معابر ورود آب بازگشایی و تا یک هفته پیش بخش هایی از تالاب پوزک و بخش هایی نیز از صابوری گودال هایی از آب داشتند اما در حال حاضر هیچ آبی در هیچ یک از بخش های هامون وجود ندارد.
حسن فتحی یکی دیگر از کارشناسان محیط زیست در مورد وجود آب در تالاب هامون گفت: بحث هامون بحث حقآبه است وقتی حقآبهای از بالادست رهاسازی شود ما اینجا مشکلی نداریم اگر حقآبه رها نشود ما مشکل داریم و مشکلمان آنقدر جدی است که سازمان بهداشت جهانی اینگونه اعلام کرده است که زابل آلودهترین شهر دنیاست.
وی ادامه داد: آخرین توافقی که میان ایران و افغانستان انجام شد در دهه 50 بود و مقرر شد که افغانستان هر سال 820 الی 830 میلیون مترمکعب آب به تالاب هامون رهاسازی کند، این آخرین توافق بوده است و هم اکنون چهار دهه از آن توافق میگذرد و در این مدت هیچگاه تحت برنامه منظم و مرتبی رهاسازی انجام نشده است و اگر هم در این مدت آبی از هیرمند وارد هامون شده باز خودش بحثهای مختلفی را میطلبد.
فتحی تصریح کرد: یک سری خاکریزهای طبیعی برای ایجاد امنیت در داخل کشور و برای جلوگیری از مسائل متفرقهای مانند قاچاق موارد مخدر تحت عنوان دایک درست کردیم این دایکها مسیر عبور رودخانه هیرمند را به تالاب هامون گرفته و یکی از موانع اصلی ورود آب به این تالاب بوده است گرچه در دهه 40 و قبل از آن به دلیل سیلابهای زیادی که رودخانه هیرمند داشت دولت ایران تلاش داشت دایک برون مرزی در آن سوی مرز ایران و در داخل مرز افغانستان ایجاد کند که سیلابهایی که وارد هامون میشود به مردم زابل خسارت وارد نکند همواره دنبال این موضوع بودند و توانستند دایکی را ایجاد کنند که بخشی از سیلابهای هیرمند را به سمت جنوب هدایت میکرد.
وی تصریح کرد: هم اکنون چهار دهه از آن زمان گذشته و طی 8 سال اخیر که افغانستان دولت رسمی پیدا کرده است امکان اینکه بخواهیم وارد مذاکره شویم و بخواهیم که این حقآبه را رها کنند وجود دارد اما باید از مسئولان پرسید چرا تا کنون رهاسازی 820 میلیون مترمکب آب به سمت تالاب هامون عملیاتی نشده است؟
این کارشناس محیط زیست تصریح کرد: هر زمان آبی در تالاب هامون وجود داشته است سیلاب بوده است که به دلیل سرریز شدن سدهایی مانند سد کجکی به اجبار آب رهاسازی میشود و به سمت رودخانه هیرمند و در نهایت به تالاب هامون ریخته میشود، این آبها سیلاب است و رهاسازی حقآبه نیست.
فتحی افزود: رسوبات دریاچههایی مانند هامون به دلیل اینکه در منطقه همواری قرار گرفته است جنس رسوبات به گونهای است که بستر دریاچه تا چندین کیلومتر رسوبات دانه ریزی دارد، زمانی که آب نباشد تمام این رسوبات جابهجا میشود همچنین این منطقه از نظر فرسایش بادی نیز پتانسیل بالایی دارد. بنابراین مشکل تالاب هامون باید بین المللی حل شود و اگر هر دولتی یا مسئولی که مدعی است اگر در دولتهای گذشته اقداماتی انجام میشود هم اکنون این شرایط حاکم نبود این ادعاها مشکل را حل نمیکند و باید دید آیا میتوانند 820 میلیون مترمکب را به صورت دائمی احیا کنند؟
وی گفت: اگر ادعایی وجود دارد که تا کنون اقدامی انجام شده است توافقنامه را اطلاع رسانی کنند که این آب از چه زمانی رها شده است و اگر برنامه به روزی وجود دارد اطلاع رسانی کنند، بنده تا کنون برنامه مشترک و سند همکاری برای رهاسازی حقآبه هیرمند ندیدهایم و به صورت اجرایی این موضوع پیگیری نشده است و فارغ از تمام موضوعات این پیمان باید اجرایی شود.
فتحی اظهار داشت: اگر وضعیت بارندگیهای دو سال اخیر، ده سال گذشته نیز وجود داشت باز هم این مقدار آب در داخل تالاب وجود داشت همانطور که اگر 10 سال آینده نیز شرایط اینگونه باشد بازهم این اتفاق خواهد افتاد و هیچ ربطی به این دولت و آن دولت ندارد همانطور که ممکن است در خشکسالی قرار بگیرند و تمام آب به سمت هیرمند و شهر هلمند افغانستان برده شود و بازهم تالاب هامون کم آب و حتی بدون آب شود.
بنابراین به اذعان بسیاری از کارشناسان وجود آب در تالاب ربطی به تلاش های دولت ندارد و اینکه خانم رئیس معتقد است 35 درصد تالاب هامون آبگیری شده است به لطف بارندگیها و شرایط جوی بوده است نه اقدامات دولت یازدهم.
اما این نکته نیز حائز اهمیت است که «ابتکار» رئیس فعلی سازمان محیط زیست که از منتقدان دولتهای گذشته در حفظ محیط زیست کشور است در دورهای از سال 76 تا سال 84 ریاست این سازمان را بر عهده داشته و نکته قابل تأمل این است که آغاز خشک شدن تالاب هامون در همان سالها قرار داشته است، به گونهای که بر اساس گزارشها از سال 77 خشک شدن هامون آغاز و در سال 79 این تالاب کاملا خشک میشود اما در آن زمان اقدامی برای احیای تالاب هامون صورت نگرفت.
رئیس سازمان محیط زیست معتقد است که مشکلات محیط زیست کشور فرا ملی و فرا زمانی است و حل این مشکلات با اقدامات زودبازده و کوتاه مدت امکان پذیر نیست، اما وقتی به موضوع هامون میرسیم در عرض سه سال توانستهاند مشکلات فراملی و فرازمانی هامون را حل کنند!
مرحوم محمدباقر صدوق چهره ماندگار محیط زیست کشور نیز در آخرین یادداشتهای خود به موضوع هامون پرداخته و در یادداشتی با عنوان « هامون، نوزادی که مرده به دنیا آمد» آورده است:
تالاب بین المللی هامون در آخرین روز سال 94 در چهارمین کنگره جهانی «ذخیره گاههای زیستکره» که در «لیما» پایتخت کشور «پرو» در جریان است به عنوان «ذخیرهگاه زیستکره» به ثبت رسید. تالاب بین المللی هامون در شرق کشور و در منطقه مرزی بین سیستان و افغانستان قرار گرفته است. این تالاب از سه کاسه تشکیل شده که در هنگام پرآبی یک کاسه شده و تالاب هامون شکل می گیرد و بعد از خزر و ارومیه سومین دریاچه ایران و بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور محسوب می شد. این سه کاسه عبارتند از:
هامون صابری در شمال، هامون پوزک در شمال شرقی و هامون هیرمند، که از عمق متوسطی برخوردار بودند. وسعت این دریاچه در زمان پر آبی حدود 5660 کیلومتر مربع برآورد شده که 3800 کیلومتر مربع آن در ایران و بقیه در افغانستان است. حیات تالاب هامون کاملا وابسته به رودخانه هیرمند است که منشا و سرچشمه آن در نزدیکی کابل در شرق افغانستان و در نهایت منتهی به دریاچه هامون در غرب افغانستان می شود. طول رود هیرمند حدود 800 کیلو متر برآورد شده که علاوه بر هیرمند، رودخانه های خاش، هاروت، فرا، شور، حسین آباد و نهبندان نیز به هامون میریزند. اولین سد در سال 1953 در منطقه "کجکی" در استان "هلمند" بر روی رودخانه هیرمند که تأمینکننده آب تالاب هامون در کشور ما بود احداث گردید. در آن زمان قراردادی بین ایران و افغانستان درباره حقابه تالاب هامون که از رود هیرمند تغذیه می کرد منعقد شد. در زمان حاکمیت طالبان دریچه سد کاملا بسته شد و آب ورودی به تالاب هامون قطع گردید. پس از حکومت طالبان این وضعیت کم و بیش ادامه یافت و تالاب هامون خشک شد.
در تاریخ بیستم فروردین 1394 وقتی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مشتاقانه به دیدار رئیس جمهور افغانستان در تهران شتافت، تصور میشد که انگیزه ملاقات برای نجات تالاب بین المللی هامون از بیآبی است ولی بعد از ملاقات فوق که همه در انتظار خبر نجات تالاب هامون بودند، سایت پورتال سفارت افغانستان چیز دیگری را نشان میداد و آن اینکه در این ملاقات هیچ صحبتی از تالاب هامون به میان نیامده و دیدار کاملا سیاسی و ژورنالیستی بوده است.
موضوع توسعه و توجه جدی به کشاورزی و افزایش سطح زیر کشت در افغانستان از دیگر عوامل عدم تأمین حقابه است. حتی اگر آب از سدها هم سرریز شود، در زیر دست و در مسیر طولانی رود هیرمند، کشاورزان افغان با استفاده از پمپهای مکش از آن اندک آبی که برای حیات خود هیرمند است نگذشته و برای کشت استفاده مینمایند و دیگر آبی نمیماند که به هامون بریزد. این مسأله همزمان با کاهش بارندگی و خشکسالی همراه شده و در دو دهه اخیر منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. خشک شدن هامون یک بحران اساسی برای مردم منطقه سیستان است؛ زیرا پایه و اساس زندگی و معیشت مردم بر آن استوار است. اهالی منطقه کار و درآمد خود را از دست داده و معضلات زیست محیطی منجر به مهاجرت آنها گردیده است.
با توجه به روندی که در منطقه وجود داشته و دارد، شواهد و قراین نشانگر این است که شرایط حاکم بر منطقه اگر بدتر از این نشود بهتر نخواهد شد، چون آبی وجود ندارد.
سال گذشته حجمی از آب که وارد دریاچه شد فقط توانست صد هزار هکتار از بستر آن را خیس کند. دریاچه در ابتدا به ده میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد. دریاچه هامون در شرق کشور اگر اهمیتش از دریاچه ارومیه بیشتر نباشد کمتر هم نیست و دلخوش کردن به صحبتهای بی اساس و ژورنالیستی و تغییر نام به «ذخیرگاه زیستکره» و جهانی شدن هامون راه به جایی نخواهد برد.
هامون آب می خواهد و باید ستادی برای احیاء آن با محوریت وزارت امور خارجه تشکیل گردد و برای این بحران که امنیت ملی را نیز خدشهدار خواهد کرد عزمی ملی داشت.
چندین بار در طی 30 سال گذشته از دریاچه هامون بازدید داشتم که اولین بار در پائیز سال 1363 بود که تالاب مملو از آب بود، زنده و پویا و اهالی منطقه با قایق یا به زبان محلی «توتک»های خود که از «نی» ساخته بودند و حامل بار و یا حیواناتشان نظیر گاو و گوسفند، در روی آب در حرکت بودند. گاو سیستانی یکی از چهار نژاد اصیل گاو ایرانی است.
هامون یک پهنه و اکوسیستم آبی است که در بین قاره اروپا و آسیا و در مسیر کوچ پرندگان مهاجر قرار دارد و هر ساله پذیرای بیش از دویست هزار از انواع پرندگان آبزی و کنار آبزی بود که بدلیل وجود شرایط آب و هوایی مناسب و وفور مواد غذایی و امنیت کامل در آن زمستان گذرانی میکردند، در این سفر با قایق موتوری به سمت کوه خواجه یا جزیره خواجه حرکت کرده و عمق آب در حدود دو متری میشد. در آخرین بازدید سال 87 دیگر نیازی به قایق برای رفتن به کوه خواجه نبود و همه با خودرو یا موتور سیکلت از بستر خشک دریاچه خود را به کوه خواجه می رساندند که واقعاً صحنه غمانگیزی بود و هست.
«ذخیره گاههای زیستکره» مناطق حفاظت شده طبیعی بین المللی هستند که علاوه بر حفاظت، دستاوردهایی برای مطالعات و تجربه و مهارت انسانی در پشتیبانی از زندگی و معیشت بومیان نیز در بر دارد. این مناطق حفاظت شده از طرف یونسکو تحت پوشش شورای هماهنگی بین المللی برنامه «انسان کره مسکون (MAB) » قرار دارند، ایران دارای یازده ذخیرهگاه زیستکره است.
در طی چند دهه اخیر اکثر این ذخیره گاهها نظیر دریاچه ارومیه، ارسباران، دشت ارژن، جنگلهای حفاظت شده «حرا»، میانکاله، گنو، توران، پارک ملی کویر، پارک ملی گلستان و ... دچار بحران شده و اگر مورد ارزیابی قرار گیرند مطمئنا فاقد شاخص های «ذخیره گاههای زیستکره» بوده و از لیست خارج خواهند شد.
قرار گرفتن هامون در فهرست «ذخیره گاه های زیستکره» و به اصطلاح جهانی شدن آن چه الزاماتی و تضمینی را برای تأمین آب آن، توسط کشور افغانستان و سازمان یونسکو ایجاد خواهد کرد؟ آیا با تغییر عنوان آن، میتوان صرفا به جهانی شدنش افتخار کرد؟!