تردیدی نیست که کمتر پدیدهای در عصر حاضر وجود دارد که در تاثیرگذاری بر مناسبات روابط بینالملل به پای «حقوق بشر» برسد. پدیدهای که گذشت زمان نه تنها نقش تاثیرگذارش را کم نکرده، بلکه این تاثیرگذاری مسیری متوازن در سطح، عمق و حتی قامت روابط بینالملل داشته است. در این عصر، دایرة عمل و مانور دولتها در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی، تأثیرپذیری محسوس و کاملاً مشخصی از حقوق بشر دارد.حقوق بشر علیرغم پیشینة دیرین تاریخی، نه یک نظریة پیچیدة روابط بینالمللی است و نه یک حادثه تاریخی که بر سیر تحولات روابط بینالملل تأثیر گذاشته باشد. در کلامی ساده، حقوق بشر مناسبات روزمرة انسانها با خود، با یکدیگر و با دولتهای خود است. همین مناسبات ساده، در عصر حاضر به پشتوانة اسناد و سازمانهای بینالمللی، تبدیل به یکی از مهمترین ارکان روابط بینالملل و تعاملات بین بازیگران بینالمللی شده است.
حقوق بشر کنونی محصول حدود شش دهه اقدامات بازیگران بینالمللی (اعم از دولتها، سازمانها، نهادهای بینالمللی، سازمانهای غیر دولتی و حتی افراد) در جهت اصطلاح و ضابطهمندی این مناسبات است که نتیجة آن ایجاد حدود 10 کنوانسیون، تعداد بیشماری قطعنامه، سالیانه صدها نشست و جلسه و صرف سالانه میلیاردها دلار بودجه توسط سازمانها و ارگانهای مرتبط، دولتها و حتی افراد است.
علیرغم این نگاه که حقوق بشر به عنوان یک ارزش انسانی میتواند زمینه بهبود روابط انسانی در سطوح مختلف با خود، با دیگران و با دولتهای خود را فراهم نماید، باید به این نکته نیز اشاره کرد که تبدیل این ارزش انسانی به ابزار، پدیدهای جدید در این حوزه است.
انحراف مباحث حقوق بشری از حوزة انسانی و تبدیل آن به ابزار قدرت و اعمال فشار در عرصة مناسبات میان دولتها، یکی از جدیترین تهدیداتی است که حقوق بشر با آن مواجه است و میتواند در نهایت این پدیدة انسانی را از مسیر طبیعی و نهادینه شدة معمول خود خارج کند. این انحراف میتواند به سادگی حقوق بشر را تبدیل به ابزاری برای اعمال زور، چانهزنی و به دستآوردن منافع (رویکردی منفعتطلبانه به حقوق بشر در مناسبات دوجانبه، چندجانبه و بینالمللی کشورها با یکدیگر) در تعامل با سایر کشورها نماید.
این انحراف در حقوق بشر که بیش از هر چیزی از دل بیتوجهی به ارزشها و باورهای کشورها (تنوع فرهنگی) و تلاش گروهی از کشورها برای تحمیل تفسیری خاص و منحصر به فرد از حقوق بشر و ارائه نسخهای واحد برای تمام کشورهای جهان ایجاد شده است، حقوق بشر را از پدیدهای انسانی تا سطح یک بازی سیاسی تقلیل میدهد.
پرچمدار رویکرد ابزاری به مقولة حقوق بشر، کشورهای غربی (آمریکای شمالی و اروپا) هستند، کشورهایی که خود در ساختارهای داخلی از معضلات و مسائل جدی حقوق بشری رنج میبرند و دامنه و عمق این معضلات نیز روز به روز بیشتر میشود.
با این وجود، در عرصة مناسبات بینالمللی از حقوق بشر به عنوان ابزاری که به آن اشاره شد، استفاده میکنند تا در نهایت قدرت چانهزنی خود برای تأمین منافع ملی کشورهای تابعة خود را در تعامل با دیگر کشورها افزایش دهند. رویکردی که بهصورت تدریجی و با گذر زمان، اعتماد کشورها به این مقوله را متزلزل میکند و گسترش دامنة این بیاعتمادی، نتیجهای جز قربانیشدن حقوق بشر در پی نخواهد داشت.
یک بعد مهم مسئله كه به اهداف سياسي ماجرا برمي گردد، در قالب كشمكش ها و چالش هاي بين المللي، به خصوص تقابل اهداف قدرت هاي بزرگ با كشورهاي مستقل و غيرهمسو با آنها، قابل تجزيه و تحليل است. در اين چارچوب، حقوق بشر تا حد يك اهرم فشار علیه كشورهاي مستقل، اعمال تحريم هاي بين المللي عليه آنان و فشار براي تغيير ساختار سياسي آن كشورها تنزل مي يابد. به همين جهت، نقض حقوق بشر در يك كشور همسو با منافع قدرت هاي بزرگ به راحتي ناديده گرفته مي شود و شديدترين جنايات ضد بشري با ديده اغماض نگريسته مي شود، اما در مقابل، هر بهانه ای در كشورهاي مستقل و مخالف، به ابزاری برای اعمال فشار علیه آنان تبدیل می شود. اين موضوع كه از آن به «معيارهاي دوگانه» ياد مي شود، ارتباط تنگاتنگی با مكانيزم هاي ساختار قدرت بين المللي دارد.
نظام دمکراتیک در ایران بعد از انقلاب اسلامی و بر مبنای یک عقلانیت اسلامی شکل گرفت که از آن به عنوان مردمسالاری دینی یاد می شود. این دمکراسی برمبنای سکولاریسم و لیبرالیسم نیست، بلکه مبنای دبنی دارد و همچنین در اداره امور و انتخاب مسوولین مبتنی بر اصل نمایندگی است. به جرات می توان گفت ایران تنها کشور دمکراتیک در منطقه خاورمیانه می باشد. اما متاسفانه برخی کشورها از واژه مقدس حقوق بشر و سازمان های بین المللی به عنوان ابزار سیاسی علیه ایران اسلامی استفاده می کنند و چشمان خود را بر روی نقض گسترده حقوق بشر در کشورهای متحد و دوست خود می بندند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم قم در نوزدهم دی ماه 1392 با اشاره به ادامه اظهارات کینه جویانه شخصیت ها و محافل سیاسی و مطبوعاتی آمریکا ضد نظام اسلامی و ملت ایران، از جمله ادعاهای آنان درباره موضوع حقوق بشر، تاکید کردند آمریکایی ها حق ندارند درباره موضوع حقوق بشر حرف بزنند، زیرا دولت آمریکا بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان است. غربی ها به ویژه آمریکا از موضوع حقوق بشر نیز برای پیشبرد اهداف خود ضد ایران استفاده می کنند، اما اسناد متقن نشان می دهد که مدعیان حقوق بشر ،خود، ناقضان اصلی حقوق بشر هستند. جان باختن زنان و کودکان در افغانستان، پاکستان و یمن در نتیجه حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا (پهپادها)، شکنجه زندانیان در زندان های گوانتانامو، ابوغریب در عراق و بگرام در افغانستان و حمایت از جنایت های رژیم صهیونیستی ضد ملت فلسطین، فقط بخشی از نقض حقوق بشر توسط آمریکا و متحدان آن است. حضرت ایت الله خامنه ای در دیدار هزاران نفر از مردم آذربایجان شرقی در بیست و هشتم بهمن ماه 1392 نیز به سابقه سیاه دولت آمریکا در مدت حداقل هشتاد سال اخیر اشاره کردند و افزودند: "به راه انداختن جنگ های خونین و کشتار انسان های بی گناه، حمایت از دیکتاتورهای ظالم در نقاط مختلف جهان، حمایت از تروریسم بین المللی، حمایت از تروریسم دولتی که مظهر آن رژیم جعلی، غاصب و جنایتکار صهیونیستی است، حمله به عراق و کشتار حداقل دهها هزار نفر از مردم، حمله به افغانستان، راه اندازی شرکت های آدم کشی و ترور همچون بلک واتر و راه اندازی گروه های تندروی تکفیری و حمایت از آنها، بخشی از سیاهه اعمال آمریکا است. آیا آمریکایی ها واقعاً خجالت نمی کشند که نام حقوق بشر را می آورند زیرا هرکسی که در دنیا مدعی حقوق بشر باشد، آمریکایی ها با این همه فضاحت، نباید حتی اسم حقوق بشر را بر زبان بیاورند".
حقوق بشر از نظر هنجاری، ساختاری و رفتاری مورد توجه است. از نظر هنجاری، حقوق بشر مطلق به حق طبیعی انسانهاست و از نظر ساختاری حقوق بشر بستگی به نظام سیاسی و ساختار اجتماعی و نیز از نظر رفتاری حقوق بشر بستگی به فرهنگ جامعه دارد. در مكاتب آرمان گرا نظر بر این است كه پاره ای حقوق از لحاظ كرامت و شرافت انسانی، بنیادی و برای اینكه انسان بتواند رسالت خود را انجام دهد ضروری هستند. این حقوق كه حقوق بشر نامیده شده اند، خارج از حوزه اقتدار قانونگذار بشری می باشند و قانونگذار نمی تواند احدی را از آن محروم كند. وجود چنین حقوق و امتیازاتی مورد انكار مكاتب مادی واقع شده است. مكتب مادیت تاریخی بر آن است كه حقوق بشر همواره دستخوش تحول و تكامل است و بالنتیجه قابل تعریف نیست .بررسی تاریخی، جامعه شناسی و دینی نشان می دهد كه اعتقاد به وجود پاره ای حقوق فطری و ضروری برای بشر كه قانونگذار بشری نباید آن را نادیده بگیرد، از دیرباز وجود داشته است. در اسلام و مسیحیت اعتقاد به این حقوق كه ناشی از اراده الهی و لازمه كرامت انسانی است، وجود دارد. اعلامیه های جهانی حقوق بشر مبتكر حقوق بشر نبوده، بلكه ادیان الهی به ویژه اسلام نخستین اعلامیه های حقوق بشر را در برداشته و فلاسفه و دانشمندان نیز به گونه ای از حقوق بشر دفاع كرده اند و قبل از اعلامیه جهانی حقوق بشر این حقوق در برخی از اعلامیه ها و مقررات داخلی كشورها مطرح شده است .به دیگر سخن، حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر تركیبی است از حقوق و آزادی های بشری كه قبل از تاسیس سازمان ملل متحد وارد قوانین اساسی و دیگر قوانین كشورهای مختلف جهان گردیده بود. همچنین تاریخ تمدن بشر شاهد كوشش پیامبران، فلاسفه و متفكران و انسان دوستان مشرق و مغرب زمین در اعتلای شان و كرامت انسان و دفاع از حقوق و آزادی های اساسی اوست .
نگاه به حقوق بشر یک نگاه نسبیتگرا است، یعنی این روند غالب است. منظور از نسبیتگرایی این است که نمی توان با یک معیار مسأله حقوق بشر در کشورها را بررسی کرد، بلکه بحث حقوق بشر در کشورها باید با استانداردهای مختلف سنجیده شود. درحال حاضر معیاری که بر اساس آن حقوق بشر در کشورهای مختلف سنجیده می شود، معیار غربی است. یعنی اومانیسم غربی مبنای فلسفی و تفکر سازمان های حقوق بشری است. تمام این مسائل به این دلیل است که غرب خود را در مرکز قرار داده و براساس این مرکزیّت خود، دیگران را مورد مطالعه و سنجش قرار می دهد. نکته دیگر این است که در دل همین مسائل حقوق بشری سیاست هم وارد عمل می شود، یعنی انگیزههای سیاسی در کنار اختلافات حقوق بشری قرار می گیرد. مبنای نگاه جمهوری اسلامی ایران به حقوق بشر یک نگاه الهی است، اما نگاه غرب مبتنی بر اومانیسم است. این تفاوت رویکرد اساسی در کنار نگاه ابزاری غرب به مقوله حقوق بشر، همواره موجب بروز چالش هایی در روابط آنان با جمهوری اسلامی ایران شده است.
حقوق بشر و ابهاماتی که عمدتاً از آن برای اعمال فشار بر ایران استفاده می کنند، دومین بهانه غربی هاست. با حل مسئله هستهای، «بهانه» حقوق بشر به اولویت غرب تبدیل خواهد شد. مروری بر مواضع آشکار آمریکایی ها طی ماه های اخیر، بخصوص از نیمه های دوم سال گذشته نشان می دهد آنان یک استراتژی چند لایه و گام به گام را در قبال جمهوری اسلامی در پیش گرفته اند که در این استراتژی، با توجه به شرایط میدان بازی، هر بار جبهه ای جدید علیه ایران گشوده می شود. شواهد و قرائن حاکی است جبهه ادعاهای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی، یکی از اصلی ترین حربه ها و بهانه های آنان است تا به دشمنی خود با ملت ایران ادامه دهند.
مقام معظم رهبری در دیدار رئیس، مدیران، متخصصان و کارشناسان سازمان انرژی اتمی در بیستم فروردین ماه 1393 فرمودند: "تحریم و فشار ناشی از موضوع هسته ای نیست، بلکه آنها با هویت مستقل ملت ایران و جمهوری اسلامی که از ایمان و اعتقاد اسلامی سرمنشأ می گیرد، و همچنین با افق های آینده این ملت و نظام و زیربار حرف زور نرفتن آنها مخالفند. بنابراین اینکه گفته شود، تحریم ها و فشارها هزینه دستاوردهای هسته ای است، موضوع صحیحی نیست زیرا اگر موضوع هسته ای هم نبود، آنها بهانه دیگری می گرفتند، همانطور که اکنون و در حین مذاکرات، آمریکایی ها بهانه حقوق بشر را مطرح می کنند. اگر موضوع حقوق بشر هم حل شود آنها دنبال بهانه دیگری خواهند رفت، بنابراین تنها راه این است که به مسیر پیشرفت خود با قدرت ادامه دهیم و زیربار حرف زور نرویم".
باید توجه داشت که مبحث حقوق بشر، امری فنی نیست که صرفاً با پارهای مذاکرات و توافقات فنی چون مسئله هستهای با آن روبهرو شد. بهانههای غرب علیه ایران عموما نادرست، سیاسی، و عدم درک باورها است. نظام اسلامی در بحث «حقوق بشر» دارای منطق و دیدگاهی اصولی است و همواره از موضع فعال وارد بحث شده و حتی مدلهای غربی در باب حقوق بشر را به چالش کشانده است و به این سیاست خود همچنان ادامه خواهد داد.