روزنامه وطن امروز؛ محمدرضا کردلو: 1- اردیبهشت 92وقتی هنوز نتایج تایید و رد صلاحیتها برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اعلام نشده بود، به حسن روحانی میگویند: «به نفع هاشمی کنار برو.» روحانی پاسخ میدهد: «تایید بشوم کنار میروم. البته نمیدانم من به نفع آقای هاشمی کنار میروم یا آقای هاشمی به نفع من کنار میرود». (این روایت وزیر اطلاعات هاشمی، علی فلاحیان از شرایط قبل از خرداد92 است). گزاره «تایید بشوم، کنار میروم» گزاره مهمی است. روحانی خود اطلاع دارد که در کدام فرآیند تایید صلاحیت شده است و بیش از هرکس دیگری میداند که چگونه ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکار آمدند تا به ناگاه و در هفته آخر و البته با کمی سیاستورزی در قبال عدم اتفاق اصولگرایی، پیروز میدان باشد. آن هم فقط با 7/50 درصدآرا. چند روز پیش بود که حسین دهباشی، عضو ارشد ستاد انتخاباتی و سازنده فیلم تبلیغاتی و نویسنده متن مراسم تنفیذ روحانی گفته بود: «... از پاس گل آقای قالیباف گرفته در 18 قدم تا اینکه جوی ایجاد شد که آقای هاشمی آمد و بعد آرایشان به حساب ایشان ریخته شد و همچنین آقای عارف کنار کشید که همه اینها برای من که جزو دو ـ سه نفر نزدیک به آقای دکتر بودم قطعی نبود، حالا در کنار این ماجراها فیلمهای من هم بود... در حوزه رسانهای مؤثرترین فرد در رای آوردن روحانی بودم و سوای پاس گل آقای قالیباف، من روحانی را از پنجم، اول کردم». اینکه آرای روحانی آنقدر شکننده و غیر گفتمانی و بدون پایگاه اجتماعی است که یک عضو ستاد انتخاباتی میتواند مدعی شود یکی از اصلیترین دلایل پیروزی روحانی او بوده است، شاهد دیگری بر ماجرای «چگونه رئیسجمهور شدن» آقای روحانی است.
2- ادعای انتخاباتی روحانی مبنی بر حل مشکلات در 100روز، به درازا میکشد، 200 روز، 300روز و همینطور روزها میگذرد. نزدیک به 900روز میگذرد. اتفاقا برجام و حاصل مذاکرات 900روزه، 40روز پیش از انتخابات 7 اسفند94 اجرایی میشود. دولت که بیش از 2 سال است با «حلوا، حلوا»ی توافق در ژنو و لوزان و وین و درنهایت برجام نتوانسته دهان ملت را شیرین کند، به روزهایی رسیده است که دیپلماسی، قیمت نفت را به زیر 30 دلار رسانده است. دلایل فراوانی برای افت شدید قیمت نفت وجود دارد اما ناظران سیاسی و کارشناسان بینالمللی در پاسخ به این سوال که منشا آغاز این کاهش قیمت کجاست نظرات قابل تاملی دارند؛ عربستان چرا توطئه کاهش قیمت نفت را علیه ایران اتخاذ کرد؟ این سیاست چرا دقیقا در روزهای پیادهروی جان کری و جواد ظریف و روزهای اوج بروز و ظهور همگرایی دولت یازدهم با غرب از سوی دولت سعودی اتخاذ میشود؟ و آیا دیپلماسی نمیتوانست جلوی این فاجعه را بگیرد؟ ائتلاف ضدداعش به رهبری آمریکا، نمیتوانست مقابل فروش نفت ارزان داعش از طریق ترکیه به اروپا را بگیرد؟ سیاستهای غرب، در روزهای همگرایی دولت یازدهم با غرب تا چه اندازه به ایران خسارت وارد کرد؟ توافق نهایی (برجام) حتی در صورت اجرایی شدن خواهد توانست هزینههای وارد به کشور پس از کاهش شدید قیمت نفت را جبران کند؟ پاسخ همه این سوالها را نمیتوان از دولت پرسید، چرا که این روزها بازار تبریک دولت به خاطر «آفتابه لگن هفت دست» برجام گرم است و دولت اساسا «شکست» را نخواهد پذیرفت، چرا که برجام را فتحالفتوح میداند و نشان داده انتقاد به آن را برنمیتابد.
3- اظهارات و سیاستهای اقتصادیِ منهای توافق، در این 900روز، عموما با انگارههای پوپولیستی همراه بوده است. از توزیع سبدکالا تا ادعای تورم صفر و عبور از رکود و نیز تخصیص وام 25میلیونی جهت خالی کردن انبارهای خودرو، هیچ کدام بروز و ظهور قابل قبولی در کلان اقتصاد نداشتند. تورم را نیز اگر به احتساب «جیب مردم» حساب کنیم، آنچنان تغییری نکرده است. حالا که برجام اجرایی شده، انتظار افکار عمومی از دولت فزونتر نیز شده است. نشان به آن نشان که بهرغم تبلیغات گسترده و حتی جشنی که تلویزیون به راه انداخت، استقبالی از نتیجه اجرای برجام نشد. کسی در خیابانها شادی نکرد و البته نواخته شدن زنگ اقتدار در مدارس هم، نه برای اولیا و نه برای مربیان، نان و آب نشد. به واقع حتی شادیهای دولتی نیز تصنعی بود، چرا که بهرغم ادعاهای پیشین نه از ابتدا تحریم مبنا و باعث مشکلات بود و نه از این پس قرار است «فتحالفتوح» برجام معجزه کند!
4- ادعای فتحالفتوح اما به همان روزهای آغازین و بعد از ژنو بازمیگردد. دولت که برای توجیه مذاکرات از «کربلا درس مذاکره بود» تا «صلح امام حسن(ع)» و «صلح حدیبیه» را مستمسک قرار داده بود تا «دولت مذاکرات» را که «آب خوردن را نیز به تحریم گره زده»، پیش ببرد، درنهایت با قراردادی شبیه هیچکدام از گزارههای تاریخی مورد اشاره توانست به «برجام» کنونی برسد. توافقی پرابهام که حتی حالا که اجرایی شده است، قوانین کنگره با امضای اوباما به راحتی میتوانند آن را نقض کنند. شبیه آنچه اخیرا در ماجرای محدودیت ویزا رخ داد.
5- این روزها در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، روحانی خود را در معرض مطالبات فراوان اقتصادی میبیند. از سویی دولت وی در حل معضلاتی چون آلودگی هوا و حمله ریزگردها هم نتوانسته است حتی متوسط ظاهر شود! به استناد نامه 4وزیر و اظهارات خود روحانی در 29دی ماه، رکود پابرجاست. دولت هم گویا هیچ راهی جز بریدن یارانه مردم سراغ ندارد که زنگنه و طیبنیا از شب پرداخت یارانه به شب کابوس دولت تعبیر میکنند و آقای سخنگو کرامت انسانی مردم را لگد مال کرده و در گفتوگوی زنده تلویزیونی میگوید: یارانه کسانی که از چندساعت قبل کارت به دست در صف بانک هستند قطع نمیشود، خیالشان راحت!
با این همه روحانی تلاش میکند برای فرار از مطالبات اقتصادی باز به همان شیوه دوران مذاکرات، تطبیقهای بعضا تحریف شده تاریخی به خورد مردم بدهد تا شاید مساله اصلی(انتظارات معیشتی پسابرجام) فراموش شود. تاریخی که باید «عبرت» باشد، حالا «ابزاری» است برای فراموشی انگار. مردم منتظر معجزه فتحالفتوح برجام هستند برادر! ما منتظریم.