یادداشت دریافتی- مالک رضایی؛ کسی که برای خرید جنس یا محصولی که در مقایسه با مشابه خارجی آن گران به دستش میرسد گلایه یا اعتراضی مطرح میکند نه خائن است و نه ضد انقلاب.
در مورد محصولات شرکتهای خودروسازی و خدمات بعد از فروش آنها ،بدون کمپین هم میتوان این گلایه را از متن جامعه شنید و در این میان کسی که باید رویه خود را تغییر دهد تولید کننده است نه مشتری و مردم.
ناشنیدن این گلایه و انتقاد در عصری که شعار «همیشه حق با مشتری » سراسر جهان را فرا گرفته است با کدام رویکرد مدیریتی قابل توجیه است؟!
اما شاید مشکل اصلی در «عزیز کرده» بار آمدن عده ای است که به جای بالابردن سطح و کیفیت کار خود، بدون آنکه کوچکترین دغدغه ای به فشارها و نگرانیهای مردم در سطوح مختلف داشته باشند. کماکان عادت و انتظار دارند به مدد صدها سیاستها و رویه های حمایتی پنهان و آشکار، هزینه ناکار آمدیهای آنان از جیب مردم پرداخت شود.
گویی رابطۀ کر و بیمار میان آنها ومردم حاکم است. مردم چیزی بگویند و آنها چیز دیگری بشنوند. لیکن در این میان از کسی که قاعدتا باید در کنار مردم باشد و بر بالا بردن خدمات، کیفیت و بهره وری سیستم تولیدی تاکید کند انتظار نمی رود بالش گرم و نرم زیر سر کاستیها و نا کار آمدیها در این صنعت نهد و با جواباتی غیر متعارف، سعی کند الفتی صوری میان مصرف و تولید کم کیفیت و گران حاصل گردد.
در یک مدیریت اصولی، این امر برای همیشه، شدنی نیست. با این روشهای حمایتگرانه و عافیت بخشانه،بالا بردن بهره وری و انگیزه رقابت در آن صنعت، عملی نخواهد بود.
چنین درمانی برای صنعت خودرو سازی کشور همچون داروی طبیبان قصه «پادشاه و کنیزک» مولوی است. اسکنگبینش صفرا خواهد افزود و روغن بادامش خشکی خواهد نمود. نوآوری های جدیدی برای درمان مشکلات این صنعت لازم است.
در دنیای تکنولوژی و عصر فراصنعت امروز، همه چیز تعریف جدیدی یافته اند. صنعت، خدمات، تولید، توزیع و... بر مبنای شاخص دانایی و کار آمدی، دچار تحولات اساسی و بنیادین گشته اند. طبیعی است که مدیرانی که برای این کار آمدیها به روز ،نیستند موفقیت چندانی را در کارشان شاهد نخواهند بود.
مدیرانی که در خانه و خانواده خود از فرزندانشان هم کمتر می دانند و نسبت به آنها، با دنیای جدید بیگانه اند، کماکان اصرار دارند، با اتکاء بر همان داشته ها و دانش محدود خود، و چشم انتظار رویه های حمایتی و... در راس بزرگترین و عریض ترین شرکت ها و سازمانهای صنعتی،تولیدی،خدماتی و... قرار گیرند.
شاید همین نکته رمز برخی ناکامیهای آنان در تولید و بهره وری است. دنیای دانایی، دنیای شگفت انگیزی است. در این دنیا، قواره گی ها و ناقواره گی های مدیریتی،خیلی زود آشکار می شود.
مناسبات اقتصادی دنیای امروز،به یکباره با پدیدۀ نوظهور تکنولوژی و مدیریت منطبق بر آن مواجه گشته است. در چهارچوب این مدیریت و اقتصاد آن،حتی تئوری های «جان میناردکینز» «پل ساموئل سون» و... که روزگاری حکم انجیل دانشکده های اقتصاد جهان را داشتند، دست تسلیم بالا برده اند.
ذکر این نکته به منزلۀ کم اهمیت تلقی نمودن علم اقتصاد و کار اقتصاد دانان محترم نیست. بالعکس یادآوری گستردگی و ریسک بالای کار آنهاست که ناچارند برای درمان و چاره جویی مشکلات اقتصاد ملی، به جای سر و کار داشتن با چند متغیر محدود داخلی و ملی، عوامل پرشماری از قواعد اقتصاد جهانی و بین المللی را نیز در محاسبات خود مد نظر قرار دهند. پدیدۀ جهانی شدن چنین اقتضا و اجباری را برای آنها فراهم ساخته است.
در این عرصه هر تحول و پیشرفتی در هر صنعت و در هر نقطه ای از جهان، بلافاصله تأثیر بی چون و چرای خود را بر صنعت و اقتصاد نقاط دیگر جهان می گذارد.
حمایت غیر اصولی و غیر مدیریتی از یک صنعت، ممکن است عجالتا آرامش خاطر صاحبان آن صنعت را در داخل فراهم سازد، اما در بلند مدت، رونق مورد انتظار را در آنسوی عالم ایجاد خواهد کرد.
شرکت های دانایی محور، ناراضی ترین مشتری ها را بهترین مشتری خود می دانند، طبیعی است که بهره وری اینگونه مدیریت ها و سازمان ها،در مقایسه با صنایعی که حتی به مدد تعرفه های گمرکی و حمایت های سنگین دولتی هم نمی توانند، بر سر پای خود بایستند و در عین حال گوش خود را بر همه نقدها و انتقادها بسته اند، زمین تا آسمان تفاوت خواهد داشت.
مدیران دل نازک صنعت خودرو سازی ما، سالهاست که طاقت فریاد دادخواه ندارند و از هرگونه انتقادی خود را بی نیاز ساخته اند.
در عرصه این رقابت پر شتاب و رو به جلو دو گروه «پذیرشگر و مقابله گر» وجود دارد. نگاه دیگر نیز در آن عرصه «کنشگرانه» و استفاده هوشمندانه از فرصت هاست.
مدیریتها در این مسیر، مرتبا برای غلبه بر مشکلات تلاش می کنند. بهتر است که ما امروز، صنعت خودرو سازی و البته اغلب صنایع خود را از خواب عمیقی که در آن فرو رفته اند بیدار کنیم. فردا برای این امر خیلی دیر است.
از شخص و سازمانی که پیش و بیش از همه باید زنگ این بیدار باش را برای صنایع ما به صدا در آوَرَد، انتظارات و مطالباتی بیش از آن وجود دارد که در عملکردها و گفتارهای آنها مشاهده می شود.
مدیریتهایی که امروز ندانند در اطرافشان چه می گذرد و نتوانند پیامدها و جنس تحولات آتی را مخصوصا در فضای پساتحریم ایران تشخیص دهند، با آینده تصادم خواهند کرد. درک ما از این مفاهیم نباید توأم با تأخیر باشد.
مفهوم بین المللی شدن، که به نظر میرسد اندکی سریعتر از توانایی و سازگاری برخی حوزه های مدیریتی ما به مسیر پر شتاب خود ادامه میدهد از ضرورتهای اجتناب ناپذیر فضای پساتحریم در اقتصاد وصنعت ایران است.
از این نظر و با درک واقع بینانۀ این مفهوم،بالابردن توان و بهره وری در صنایع مختلف کشور، از نان شب هم واجبتر است و البته مستلزم دقت و هوشیاری زایدالوصفی در عرصه های مدیریتی وبرنامه ریزی است.
گفتگو ها و طرح مطالبات در شبکه ها و رسانه ها ،پیام های مهمی برای ما در بر دارند، و آن ضرورت حرکت در مسیر کار آمدی واجتناب از فرافکنی است.
اکنون همۀ کشورها، برای حضور موفقیت آمیز، در بازارهای جهانی تلاش میکنند. بازار ملی هم جزئی از بازار جهانی گشته است.
تولید ملی باید قابلیت خود را در بازار جهانی، اثبات کند واز رویه های آمرانه در بازار ملی دست بردارد .برای همیشه نمیتوان به مدد تعرفه های حمایتی، صنعتی را به شکل مطلوب سر پا نگه داشت.
قبلا نیز در یادداشتی آمده بود که انتظار می رود تیم اقتصادی دکتر روحانی از این واقعیتها و مطالبات به حق جامعه فاصله نگیرد. درحالی که بخش وسیعی ازمردم، به اندازۀ کافی در حال صرفه جویی در امورات زندگی خود هستند، به هیچ جایی بر نمیخورد، اگر هزینه های زاید تولیدی و مدیریتی نیز در سطوح مختلف، اندکی پایین بیاید. مصادیق آن فراوان است و دور از چشم جامعه نیست.
اگر چالش اصلی مردم، کنار آمدن با مشکلات روز افزون معیشتی است آیا نباید یکی از چالشهای اصلی این صنعت هم چالش بهره وری و رقابتی نمودن خود باشد؟
در حالی که تولید خودرو ما از حيث هزینه گران تمام میشود، اما عملا هم در طول سالهای گذشته نشان داده است که کوچکترین اراده ای برای رقابتی نمودن خود ندارد و قیمتهای آن همه ساله در حال فربه شدن و متورم شدن است.
متولیان امر در این صنعت باید هرچه زودتر با یک طرح جامع و شجاعانه رقابتی نمودن این صنعت را با صنایع مشابه خارجی عملی سازند. افسوس و صد افسوس که تا کنون هر موقع چنین ضرورتی عنوان شده است، خروجی آن عملا راه به جایی نبرده است .چرا که باید با دستانی اجرایی شود که عملا اراده ای بر اجرای نداشته اند.
درحالي كه مولفه های این صنعت با بکار گیری شیوه های جدید، به طور مرتب در حال افزایش بهره وری و کاستن از هزینه ها به نفع مشتری است، واضح است كه ما با این هزینه بالای تولیدی برای ماندن در وضع موجود هم مشكل داشته باشیم و برای رقابت با صنایع مشابه در عرصه جهانی با سختیهایی مواجه شویم.
کسی از ما نخواهد پذیرفت که برای همیشه به مدد رویه های حمایتی غیر متعارف سر پا بایستیم. اگر برخی از این نارساییها و کاستیها تا کنون و به هر دلیلی خود را در پشت فضای تحریم پنهان کرده اند بدون شک در فضای بعد از تحریم، توجیهی بر نارساییها نخواهند داشت.
صنعت خودرو سازی، باید آمادگی لازم را برای شرکت در آزمونهای سخت آینده بدست آوَرَد. اتکا به متغیرهایی مانند اشتغال و... اگرچه عناصری تعیین کننده هستند اما دلایل موجهی بر تداوم ناکارآمدی نیستند.
صنعت خودروسازی ما بیش و پیش از هر صنعتی در ایران در معرض سنجش و آزمون پساتحریم قرار خواهد گرفت.