روزنامه شرق نوشت: دستور آمده پزشک مرد در جاهایی که درمان زنان صورت میگیرد، حضور نداشته باشد.
شاید این دستور حتی از آن دستور قبلی هم عجیبتر و دور از ذهنتر باشد، چگونه میتوان پزشکان را در محلهای درمانی از نظر جنسیت تفکیک کرد؟ فایده این کار چی ست؟ فیذاته توهینی که به گروهی مرد و زن میاسال که چیزی جز درمان در نظرگاهشان نیست بهشمار نمیرود؟ در شرایط اورژانس و لحظات خطیری که تنها جان بیمار مورد نظر تیم پزشکی است، چگونه میتوان چنین ملاحظات حقیری را هم بدون درخطرانداختن بیمار رعایت کرد؟
گویا یک نفر بهجد میخواهد تعابیر و مصداقهای مختلف سوگند پزشکان در درمان فارغ از جنس و سایر خصوصیات بیمار را یک بار دیگر تعریف کرده و میزان پایبندی پزشکان را به آنها بیازماید. اما تردید نمیتوان داشت نوع واکنش جامعه پزشکی در برابر اینگونه دستورات در چنین پیشرفتهای مشعشعانهای بیتأثیر نبوده است.
جامعه پزشکی در چنین مواردی در انزوای کامل از عرصه عمومی قرار دارد. اگرچه بیشترین تأثیر چنین دستورات خلقالساعهای بر سلامت مردم است اما در سکوت عرصه عمومی هم جامعه پزشکی نمیتواند نسبت به آنچه مسئولیت اجتماعی اوست، بیتفاوت بماند.
بیتردید به این زودیها نه اجبار همه بیماران به حجاب امکانپذیر است و نه تفکیک جنسیتی بخشها و پزشکان. اما آنچه بدیهی است، اینکه صادرکنندگان چنین دستوراتی هیچگاه آمال برآوردهنشدنی خود را فراموش نکرده پس از چندی تا نیل به درجاتی از آن را به هر دلیل دنبال میکنند. فراموشکاری و تسامح خصیصه جامعه پزشکی است که تا دستور بعدی یا به دستورات قبلی خود را عادت داده است، یا اساسا دیگر اینجا نیست که موظف به واکنشی باشد.