جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: پنجشنبه، 4 خرداد 1402     
مردن به دلیل سرماخوردگی در ایران ممکن شد

 روزنامه هم میهن به گرانی درمان حتی برای یک سرماخوردگی ساده، پرداخته.

این روزنامه نوشته: اگر این روزها درگیر یک سرماخوردگی ساده بشوید؛ کمتر از نیم‌میلیون تومان برای شما هزینه برنخواهد داشت. این شامل هزینه رفت‌وبرگشت به مرکز درمانی، ویزیت پزشک، خرید دارو، تزریقات و مکمل‌های تقویتی است. بررسی‌های «هم‌میهن» نشان می‌دهد مراجعه به یک درمانگاه دولتی با وجود بیمه حدود 10 هزار تومان ویزیت پزشک، حدود 110 هزار تومان دارو و حدود 20 هزار تومان تزریقات می‌شود. همین هزینه‌ها با مراجعه به یک درمانگاه دولتی بدون وجود بیمه حدود 23 هزار تومان ویزیت پزشک و 190 هزار تومان دارو و تزریقات است که شامل بیمه نمی‌شود. در کنار اینها ممکن است مکمل‌های تقویتی مثل قرص یا شربت ویتامین C، شربت‌های گیاهی سرفه و ... هم وجود داشته باشد که شامل بیمه دیگر نخواهد بود.
 
مردن به دلیل سرماخوردگی در ایران ممکن شد
 
حالا اگر به‌دلیل شلوغی یا دوری و هر دلیل دیگری نتوانید به درمانگاه دولتی مراجعه کنید این هزینه بیشتر هم خواهد شد. با مراجعه به یک درمانگاه غیردولتی معمول در تهران یا دیگرشهرها، با وجود بیمه حدود 90 هزار تومان ویزیت پزشک عمومی، 130 هزار تومان دارو و حدود 50 هزار تومان باید برای تزریقات پرداخت کنید. این نرخ‌ها بدون وجود بیمه بیشتر هم می‌شود و بستگی زیادی به کیفیت درمانگاه، به منطقه شهری و شهرستان‌های مختلف دارد. محمدرضا حاجبی، مدیر یک درمانگاه خصوصی در میانرود استان خوزستان به «هم‌میهن» می‌گوید: «چون این شهر کوچک است و ممکن است قیمت‌های زیاد را مردم پس بزنند، حتی باعث شود از درمان خود امتناع کنند، حتی با وجود اینکه ابلاغیه هیئت‌وزیران مصوب در بخش خصوصی، ویزیت پزشکان عمومی را 60 هزار تومان تعیین کرده، تصمیم گرفتیم با مبلغ کمتری یعنی حدود 50 هزار تومان با بیمه و حدود 60 هزار تومان بدون بیمه را برای ویزیت پزشک عمومی در نظر بگیریم. درواقع هزینه درمان یک بیماری ساده، با یارانه که یک خانواده معمولی در ماه برای هر نفر دریافت می‌کند، برابر است.»
 
این هزینه‌ها غیر از بیماری‌ای مثل سرماخورگی، برای بیماری‌های معمول دیگر مانند مسمومیت، بیماری‌های چشم، حملات عصبی، بیماری‌های زنان و... هم مشابه است.
 
مریم، مادر یک دختر 10 ساله در کرج به «هم‌میهن» از ترجیح خود بر مراکز غیردولتی به دولتی می‌گوید: «ما یک خانواده کوچک و معمولی هستیم. این را می‌گویم به این معنی نیست که خودمان با ترجیح خودمان مراکز غیردولتی را انتخاب می‌کنیم. هر کسی می‌خواهد در هزینه‌های زندگی صرفه‌جویی کند. اتفاقا در نزدیکی خانه ما یک بیمارستان تامین اجتماعی هم وجود دارد که در آنجا تمام هزینه‌ها در صورت وجود بیمه رایگان است. اما شما تصور کنید دختر من سرماخورده و بیمار است؛ من مراجعه می‌کنم و آنها با کلی معطلی برای روز بعد نوبت می‌دهند. معلوم است که نمی‌توانم صبر کنم، پس ترجیح می‌دهم دخترم را زودتر به یک پزشک مناسب برسانم. ضمن اینکه در آنجا چند داروی سرماخوردگی معمول فقط تجویز می‌شود. اگر شربت سرماخوردگی یا شربت سرفه که گیاهی است و برای دخترم خیلی خوب اثر می‌کند بخواهم، شامل بیمه نخواهد شد و باید مجدد تهیه کنم.»
 
شیرین، زن دیگری است در پرند. او به «هم‌میهن» می‌گوید: «چند شب پیش به شوهرم حمله عصبی دست داد. در آن لحظه نمی‌توانی فکر کنی که کدام مرکز دولتی است، کدام خصوصی. کدام هزینه‌های زیادی بر می‌دارد و کدام معمولی‌تر است. به تنها درمانگاهی که می‌شناختیم مراجعه کردیم، 90هزار تومان پول ویزیت پزشک و 95 هزار تومان دارو که فقط یک سرم و دو آمپول بود، پرداخت کردیم. 300 هزار تومان هم فقط برای چند تست ساده از ما گرفتند و گفتند خطری نیست و یک حمله عصبی بوده است. خودم هم امروز برای مشکل زنان چندبسته قرص د.ث و یک مکمل برای کیست تخمدان و 90 تا متفورمین برای قند و چند داروی دیگر برای عفونت زنان گرفتم که حدود یک‌میلیون و 200 هزار تومان شد. بیمه و غیربیمه هم فرقی ندارد چون بیشتر این داروها شامل پوشش بیمه نبودند. برای یک آزمایش کلی حدود 700 هزار تومان و برای یک سونوگرافی
 
250 هزار تومان پرداخت کردم. درواقع یک بیماری ساده می‌تواند طبقه اقتصادی ما را تغییر دهد.»
 
مینا هم که تحت پوشش بیمه ایرانیان یا همان بیمه خدمات درمانی سابق است به «هم‌میهن» می‌گوید: «بیشتر از 15سال است که ازدواج کردم، شوهرم به کارهای مختلفی روی آورد ولی هیچ‌وقت موفق نبود. از این شغل به آن شغل، از این خانه به آن خانه بودیم. تنها حسن این زندگی هم این است که در این وضعیت حداقل بچه‌دار نشدیم. مراجعه من به پزشک هم دو نوع است؛ پزشک زنان و پزشک اعصاب و روان. خدمات بیمه هم شامل همه این بخش‌ها نمی‌شود. تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که در بیمارستان دولتی سونوگرافی را انجام دهم که اگر از قبل نوبت‌بگیری و صبوری کنی، ممکن است با هزینه کمتری این اتفاق بیفتد. باز هم برای تست پاپ اسمیر، آزمایش‌ها و داروهای مربوط به آن باید هزینه را آزاد پرداخت کنم. یک سرماخوردگی ساده هم ممکن نیست کمتر از 300 هزار تومان تمام شود. شما همه هزینه‌ها را درنظر بگیری، می‌بینی بیشتر هم می‌شود. تو مریضی و احتیاج به تقویت داری. چندکیلو پرتقال و چندکیلو لیموشیرین، یک سوپ یا غذای سالم و مقوی لازم داری؛ اینها هم جزو پروسه درمان‌اند مگر اینکه دیگر شرایط اقتصادی بخواهد یک میوه سالم یا یک غذای سالم را هم از ما بگیرد.»
 
ساره، زن حدود 50ساله‌ای که از بندرعباس برای عمل آب‌مروارید چشم‌هایش به تهران آمده هم می‌گوید: «برای هربار ویزیت دکتر متخصص 180 هزار تومان و برای داروها که چند قطره چشم بود 50هزار تومان پرداخت کردم. هزینه عمل هر چشم هم 6 میلیون و 500هزار تومان بود که با بیمه، من برای هر چشم یک میلیون و 300 هزار تومان دادم. همسرم فوت کرده و من مستمری‌بگیر هستم. هزینه این عمل و این سفر برای من با وجود پوشش بیمه، حقوق کامل یک‌ماه من است. آن هم تازه در سال جدید و با افزایش حقوق جدید. سال پیش که حقوق من خیلی کمتر از این بود. گاهی در بعضی نقاط زندگی به‌دلیل شرایط اقتصادی تصمیم می‌گیری که درمان را رها کنی، نمی‌دانم اگر این هاله، جلو چشمم را به‌طور کامل نگرفته بود، قدمی در راه درمان برمی‌داشتم یا نه.»
 
سمانه هم چندروز پیش برای مسمومیت خواهرش به بیمارستان ابن‌سینا تهران رفته است: «حال خواهرم خوب نبود و به نزدیکترین بیمارستان آمدیم. 103 هزار تومان ویزیت، 145 هزار تومان برای یک سرم، دو آمپول و دو ورق قرص و 55 هزار تومان برای تزریق پرداخت کردیم. این نزدیکترین بیمارستان به ما بود وگرنه برای بیماری قلب مادرم که در یک بیمارستان تحت پوشش بیمه پدرم بودیم، هزینه زیادی پرداخت نکردیم. اما همیشه این ممکن نیست که خودت را بتوانی به بیمارستان تحت پوشش فلان بیمه برسانی. چندوقت پیش هم که برای کمر درد زیاد ناشی از دردقاعدگی به یک بیمارستان دولتی مراجعه کردیم با داروها و تزریقات بیشتر از 100 هزار تومان پرداخت کردیم. یک‌بار هم که همکارم را برای همین درد به بیمارستان جم که نزدیکترین مکان به دفتر محل کار بود بردیم، برای همین سرم و ویزیت ساده 400 هزار تومان پرداخت کردیم. وقتی حال دوستم بهتر شد، می‌گفت اگر رو به مرگ هم بودم، قبل آن ببینید مرکز دولتی است یا غیردولتی یا هزینه‌های آن چقدر است.» او می‌گوید: «سال‌ها می‌گفتند می‌خواهیم اگر کسی در یک خانواده مریض شد، بیش از رنج بیماری، رنج دیگری نباشد. اما الان اگر دچار دردی، اول باید ببینی کجا مراجعه کنی که توانایی اقتصادی آن را داشته باشی. من خودم بیماری هایپوتیروئیسم شدید دارم که جزو بیماری‌های خاص است. آمپول لووتیروکسین را که به‌زحمت پیدا کردم؛ یعنی نه در داروخانه‌های خاص، نه در هلال‌احمر موجود نبود. با هزار واسطه توانستم کسی را در آلمان پیدا کنم که با پرداخت 72یورو برای هر آمپول آن را به‌دست من برساند. تزریق آمپول هم خودش حدیث مفصل است، این آمپول که باید به روش آهسته‌رهش تزریق شود را هرکسی انجام نمی‌دهد. من برای هر تزریق باید یک میلیون و 500هزار تومان به بیمارستان خصوصی پرداخت کنم، درصورتی‌که سقف بیمه من برای تزریق در سال، سه میلیون تومان است و آمپول من در 10نوبت تزریق می‌شود.»



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: