این بخش از گزارش روزنامه اعتماد(درباره گرانیها) از زبان فردی به نام «شقایق» به شدت ناراحتکننده است: به تازگی نامزد کرده این روزها کمتر رستوران میرود و کمتر لباس میخرد؛ تا یک سال پیش اگر کل سفارش رستورانش ۵۰۰ هزار تومن بود حالا فاکتور سفارشهایش زیر یک میلیون نمیشود آنهم درحالی که سفارشهای کمتری نسبت به قبل دارد. مهدیه با یک کودک ۵ ساله نمیتواند آنطور که باید برای فرزند کوچکش هزینه کند و بغض دارد. گوشت را خیلی کم کرده و در غذاهایی مثل ماکارانی از سویا استفاده میکند: «قبلا برای خورشتها نفری ۴ تا تکه نسبتا درشت گوشت مینداختم الان تبدیل به نفری سه تکه کوچیک شده. ماههاست وقتی میریم رستوران قبلش خودمون رو سیر میکنیم، فقط یک آیتم به هوای بچه سفارش میدیم و خودمون بازی بازی میکنیم تا بچه کیف کنه و بخوره. قبلا مثل آدم میرفتیم پیتزا سفارش میدادیم. الان بخوایم مثل قبل سفارش بدیم حداقل باید برای سه نفر۷۰۰ هزینه کنیم. جایزههای کوچک دلخوش کنک برای بچه پنج ساله را حذف و بادکنک و استیکر که ارزونتره رو جایگزین کردیم.
پوشاک جدید حذفه. قبلا تخممرغ شانسیهای متوسط که در آن چیز بهدرد بخور پیدا میشد حدود ۳۰ تومن بود ولی حالا حدود ۸۰ تومنه. ال.او.الهای متوسط ۲۰۰ تا ۷۰۰ شده که دیگه نمیشه هفتگی خرید. کتابهای کوچیک مقوایی همگی از ۶۰ تومن شروع میشه. الان با رویه قبل باید تقریبا ماهی یک میلیون فقط خرج جایزه بدم که دیگه در توانم نیست. اسباببازیهای برند مثل لگو هم کلا تعطیله چون برندها همگی دو میلیون به بالا هستند. جوری شده که فقط جرات میکنم بچه رو شهر کتاب و لوازمتحریرفروشی ببرم و اصلا باهاش اسباببازیفروشی نمیرم. اونم قبلش میگم فقط میتونی از بین فلان چیزها یکی انتخاب کنی. یه جورایی گولش میزنم که مثلا حق انتخاب داره ولی از درون میترکم.»