جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: يکشنبه، 13 آذر 1401     
قتل در تهران به‌ خاطر ۸ میلیارد تومان بیت‌کوین

 رکنا: ۴ آذر امسال مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد. وی گفت: روز گذشته پسرم برای دیدن یکی از دوستانش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. چند باری با تلفن همراه پسرم تماس گرفتم اما پاسخ نداد و بعد از مدتی هم تلفن او خاموش شد. از دیشب تا به حال به دوست و آشنا زنگ زدم ولی کسی از امیر خبری نداشت. نگران شدم و درنهایت تصمیم گرفتم از پلیس کمک بخواهم.

با شکایت مرد میانسال، تحقیقات به دستور بازپرس عظیم سهرابی برای یافتن مرد ۳۵ ساله آغاز شد.
 
آخرین قرار
 
در حالی که تحقیقات ادامه داشت، خانواده او مدعی شدند: امیر آخرین بار برای دیدن یکی از دوستانش خانه را ترک کرد. او به ما نگفت که برای دیدن چه کسی بیرون می‌رود، اما احتمال می‌دهیم که با سعید بیرون رفته باشد. این اواخر با او آشنا شده بود و با هم کار می‌کردند.
 
تحقیقات و ردزنی‌های پلیسی هم نشان می‌داد آخرین تماس‌های امیر با سعید بوده و مرد جوان در شرق تهران همان روز قرار ملاقات داشته است. از سویی بررسی‌های پلیسی نشان می‌داد امیر و سعید با هم اختلاف مالی دارند و با کنار هم قرار دادن اطلاعات به‌دست آمده، فرضیه دست داشتن سعید در ماجرای ناپدید شدن مرد جوان قوت گرفت. بدین‌ترتیب پس از هماهنگی‌های قضایی، سعید چهارشنبه هفته گذشته بازداشت شد اما در تحقیقات منکر قتل بود و سعی داشت با داستان سرایی مسیر تحقیقات را تغییر دهد.
 
دفن جسد
با گذشت سه روز از دستگیری، سرانجام مرد ۴۰ ساله، ناچار به اعتراف شد و گفت: مدتی قبل در رابطه با ارز دیجیتال با امیر آشنا شدم. در مراوده‌های کاری بودیم که متوجه شدم امیر ۸ میلیارد تومان ارز دیجیتال خریداری کرده و به همین خاطر وسوسه شدم و تصمیم به سرقت گرفتم. از طرفی بر سر خرید و فروش ارز دیجیتال با امیر دچار اختلاف شده بودم. 
 
او ادامه داد: برای سرقت نیاز به کیف پول الکترونیکی و رمزارزهای امیر داشتم. به بهانه خرید ارز دیجیتال و صحبت بر سر اختلاف‌هایمان در شرق تهران با او قرار گذاشتم و به همراه یکی از دوستانم سوار بر خودروی دناپلاس به محل قرار رفتم. امیر سوار ماشین شد و پیشنهاد دادم که به ویلایمان در دماوند برویم و او هم که از همه جا بی‌خبر بود همراهمان شد. در مسیر دماوند با تهدید اسلحه از امیر رمز کیف پول الکترونیکی‌اش را گرفتم و ارزهای دیجیتال را به حساب خودم منتقل کردم.
 
متهم جوان گفت: اگر امیر را رها می‌کردیم راز این سرقت نه‌تنها برملا می‌شد بلکه به اتهام آدم‌ربایی و حمل سلاح نیز بازداشت می‌شدم. راهی جز کشتن امیر نبود با شلیک گلوله او را به قتل رساندیم. برای مخفی ماندن راز این قتل، تصمیم گرفتیم جسد را دفن کنیم، جنازه امیر را در بیابان دفن کردیم بعد هم به خانه‌هایمان رفتیم. ما بدون آنکه هیچ رد و سرنخی از خود به جا بگذاریم، جنایت را مرتکب شدیم و تصورش را نمی‌کردیم که لو برویم.
 
با اعتراف متهم، کارآگاهان جنایی به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای کشف جسد راهی محل دفن جسد شدند. از سویی بازپرس جنایی دستور بازداشت دومین متهم این پرونده را نیز صادر کرد.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: