روزنامه هممیهن در گزارشی مفصل به دو دلیل عمده شیوع اختلالات روانی در این روزها پرداخته، تجربه شرکت در اعتراضات و ترومای خواندن اخبار بد، بنا به گزارش این روزنامه دلایل عمده اختلالات روزهای اخیر است: بعد از شهریورماه ۱۴۰۱، مرگ مهسا امینی و شروع اعتراض در نقاط مختلف کشور، در بعضی شهروندان نشانههای اضطرابی، بیخوابی، ناامیدی و حتی بازگشت بعضی اختلالات و ناراحتیهای عمیق روحی دیده میشود.
دو دلیل عجیب و تازه شیوع اختلال روانی در ایران
مهرماه امسال بود که انجمن روانشناسی ایران، دستورالعملی با عنوان «مشاوره روانشناختی تلفنی یا برخط با افراد تحتتاثیر استرس و تروما» منتشر کرد. دستورالعملی که صحبتهای روانشناسان و روانپزشکان را تایید میکند. ابتدای این دستورالعمل تاکید شده، «ایرانیها بعد از پشت سر گذاشتن تجربه کرونا، دستوپنجه نرم کردن با فشارهای تحریم، به دلیل رخدادهای اجتماعی اخیر در شرایطی قرار گرفتند که هرروز بیشتر از قبل با هیجانهای منفی و استرسهای بیشتری مواجه میشوند. براساس مدل استرس- آسیبپذیری، افرادی که استعداد مشکلات روانشناختی دارند، در شرایط با استرس بالا با احتمال بیشتری دچار مشکلات و بیماریهای روانشناختی میشوند یا بر مشکلات روانشناختی آنها افزوده میشود.» در بخشهای دیگر این دستورالعمل از تجربههای تروماتیکی گفته شده که ضرورت مداخله را افزایش میدهد. تجربهها و حادثههای پریشانکنندهای که میتواند منجر به آسیبهای جدی عاطفی، جسمانی و روانشناختی شود.
محمودرضا تخیری، یکی از این روانشناسان داوطلب است که از مهرماه تاکنون مراجعان تلفنی بسیاری داشته که با اضطراب دستوپنجه نرم میکردند. او درباره مشاهدات خودش به روزنامه هممیهن میگوید: «مراجعان این روزهای من عمدتا اضطراب شدید دارند. میتوانم بگویم آنچه این روزها در مراجعان جدیدم هست، غلبه اضطراب و حملههای اضطرابی و پنیکاتک یا همان حملههای عصبی است.» این روانشناس درباره ریشههای این اضطراب میگوید: «اختلالات روانی عموما اینگونه بارز میشوند که فرد در یک بحران قرار بگیرد و در عین حال یک پایه و اساس ضعیفی در حوزهای از روانش هم داشته باشد. فرض کنید همین اضطراب و حملههراس در کسانی دیده شده که بیسابقه و ناگهان بوده است، بنابراین شاید بتوان آن را به شرایط اجتماعی که دو، سهماه اخیر کشور را در برگرفته، ارتباط داد.» از میان مراجعان پیشین تخیری، افرادی هم بودند که وضعیت خلقیشان در این دوماه اخیر شدیدتر شده است.
محمدامین چالاک، روانشناس دیگری است که نامش در لیست داوطلبان ارائه مشاورهرایگان به افراد تحت استرس و تروما آمده است. چالاک هم درباره مشاهدات خودش به روزنامه هممیهن میگوید: «افرادی که به من مراجعه تلفنی داشتند دچار تروما و پیتیاسدی، یعنی دچار استرس پس از سانحه شده بودند. پیتیاسدی، معمولا در افرادی ایجاد میشود که در موقعیتهای خطرناک و نزدیک به مرگ قرار بگیرند.» چالاک میگوید، در روزهای اخیر پنجنفر با او تماس تلفنی داشتند و دونفر از آنها در اعتراضات خیابانی شرکت کرده بودند: «سهنفر دیگر براثر خواندن اخبار دچار عارضه شده بودند.» این روانشناس میگوید، در میان مراجعان قبلیاش هم افرادی بودند که تحتتاثیر اتفاقات اخیر، وضعیت روحیشان بدتر شده یا حتی افسردگیشان بازگشته است.
علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی نیز در گفتوگو با روزنامه هممیهن از زاویه دیگری ماجرا را میسنجد. او با تایید این موضوع که این روزها در بین مردم اضطراب، حملههای هراس، افسردگی و حتی مرگاندیشی (برخی دوست دارند بمیرند و برخی دیگر دچار مرگهراسی برای عزیزانشان هستند)، بیشتر مشاهده میشود، معتقد است، این اضطراب اجتماعی که این روزها مشاهده میشود شباهتهای زیادی به وضعیت بعد از سال 88 دارد، با این تفاوت که این روزها شدت آن متفاوتتر از قبل است.
امیرحسین جلالی ندوشن: گروههای آسیبپذیر زیادی اکنون وجود دارند که نیازمند کمک هستند. افرادی که بازداشت میشوند، اکثرا آدمهای عادی هستند که تجربهای از موقعیت ندارند و حتما به کمک نیاز دارند یا دانشآموزان مدارس یا دانشجویان دانشگاهها که بنا بر آمار عدهایشان درگیر شدند؛ این اتفاق یک تجربه آسیبزننده است و این فهرست را میشود بلندتر کرد
یک روانپزشک که نمیخواهد نامش در گزارش بیاید، مختصات بیماران و مراجعان این روزهایش را به صورت موردی شرح میدهد: «من یک مراجع 20ساله در یکی از کشورهای خارجی دارم که حتی فارسی هم خوب صحبت نمیکند، فقط یک اسم ایرانی یدک میکشد و حتی مادرش هم ایرانی نیست، من آنلاین او را ویزیت کردم، وضعیتاش بسیار بههمریخته بود.»
روانپزشک دیگری معتقد است: ضربهگیرهای جامعه در شرایط فعلی را خانواده، آموزشوپرورش، دانشگاه، سازمانهای مردمنهاد و بهطور عام جامعهمدنی میداند: «اما نقش نهادهای جامعهمدنی در التیامبخشی به جامعه به این دلیل که روند تضعیفشان شکل گرفته بود، کمرنگ است. گروههای آسیبپذیر زیادی اکنون وجود دارند که نیازمند کمک هستند. افرادی که بازداشت میشوند، اکثرا آدمهای عادی هستند که تجربهای از موقعیت ندارند و حتما به کمک نیاز دارند یا دانشآموزان مدارس یا دانشجویان دانشگاهها که بنا بر آمار عدهایشان درگیر شدند؛ این اتفاق یک تجربه آسیبزننده است و این فهرست را میشود بلندتر کرد. پرسش اینجاست که کدام نهاد، متولی رسیدگی به این وضعیت است چون بخشنامه و اعلام آمادگیای ندیدهایم، اما در مسئله کرونا این آمادگی وجود داشت. اکنون میتوان گفت این یک وضعیت سیاسی است و گروهی از مردم معترضاند. اما مسئله درمان و التیام، امری ضروری است. عموم خدماتی که این روزها ارائه میشود، به صورت داوطلبانه اما ناکافی است.»
همه این صحبتها و نگرانیها در کنار آمارها معنا پیدا میکند، آخرین پیمایشها در سال 98 نشان میدهد 6/23درصد شیوع اختلالات روانی در کشور وجود دارد که ۸۸درصد آن مربوط به شهر تهران است.