روزنامه فرهیختگان نوشت: سیدجواد طباطبایی که اعتراضات را نشانه وقوع «انقلاب ملی از دل انقلاب اسلامی» خوانده بود، در مطلبی به دیدار اخیر رئیسجمهور فرانسه با مصی علینژاد و برخی زنان ایرانی ضدانقلاب، اشاره کرد و پرده از چهره عامل اصلی این دیدار برداشت.
نظریه فرهیختگان درباره دیدار مکرون و علینژاد
از آن شعارهای زیبا و دلنشین تا ترور ماموران انتظامی و امنیتی به بدویترین شکل و به آتش کشیدن منازل مردم، چند هفته بیشتر زمان لازم نبود. انقلاب ادعایی، بازتولید تروریسمی شد که داعش را در سوریه بهوجود آورد. حالا با هویدا شدن واقعیت این جانور کریه، اندیشمندان و صاحبنظران عجولی که فریب شعار «زن، زندگی، آزادی» را خورده بودند، برای حفظ اعتبار خویش، درحال فاصلهگذاری روشن با تروریسم خیابانی هستند.
یکی از این صاحبنظران، سیدجواد طباطبایی است. او که اعتراضات را نشانه وقوع «انقلاب ملی از دل انقلاب اسلامی» خوانده بود، در مطلبی به دیدار اخیر رئیسجمهور فرانسه با مصی علینژاد و برخی زنان ایرانی ضدانقلاب، اشاره کرد و پرده از چهره عامل اصلی این دیدار برداشت. این صاحبنظر اندیشه سیاسی دراینباره نوشته است: «آنچه در رسانههای فارسیزبان بازتاب چندانی پیدا نکرد، این بود که طرف دعوتکننده این بانوان در فرانسه شخصی به نام «برنارـ آنری لِوی» بود.» طباطبایی به بخشی از گزارش یورونیوز فارسی درباره این دیدار استناد میکند که در آن آمده است: «ژورژ مالبرونو، خبرنگار روزنامه فیگارو، به نقل از منبعی در کاخ الیزه، گزارش داد که دفتر ریاستجمهوری فرانسه مایل نبود برنارـ آنری لِوی، نویسنده فرانسوی و چهره رسانهای مشهور در جریان دیدار امانوئل مکرون با گروهی از زنان مخالف حکومت ایران در عکسها دیده شود.»
او با این اشاره مینویسد: «اگر نیازی بهدلیلی برای مشکوک بودن اصل دیدار وجود داشت، میشود گفت از آسمان نازل شد. کسانی مانند من که در دهههای ۶۰ و ۷۰ سده گذشته دانشجوی دانشگاه پاریس بودهاند، بهخوبی میدانند که مشکوکتر از این شخص، حتی در فرانسه، وجود ندارد.»
به نوشته طباطبایی «لوی از یهودیان متولد الجزیره و از دانشجویان دانشسرای عالی پاریس است. او در دوره دانشجویی از شاگردان مائویست لوئی التوسر و شارل بتلهایم بود. در دهه ۸۰، لوی با گروهی از همفکران خود، از مائویسم به راست و در مواردی، به راستافراطی گرایش پیدا کرد و گروه دست راستی «نوفیلسوفان» را ایجاد کرد.»
لوی «در جریان انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، در ۲۰۱۴، از نامزد راست لیبرال، نیکلا ساکوزی، حمایت کرد، اما با شکست او در انتخابات مناسبات حسنه خود را فرانسوا اولند، نامزد حزب سوسیالیستی که قرار بود منحل شود، حفظ کرد و در ۲۰۱۵ گروهی از کردها را به ملاقات همین اولند برد. در ۲۰۱۷ دانشگاه اسرائیلی بار ایلان برای «سهم موثری که او در بیش از ۴۰ سال برای تحقّق آرمان مردم و ملت یهود» داشته دکتری افتخاری به او داد. او پیشتر نیز همین درجه را از دو دانشگاه تلآویو و اورشلیم گرفته بود.»
طباطبایی «از شاهکارهای لوی در سیاست عملی» را «تشویق دولت فرانسه برای فراهم کردن مقدمات سقوط قذافی» خواند و نوشت: «لوی اعلام کرد که در این جنگ «من وفاداری به نامم، به صهیونیسم و اسرائیل را همچون پرچمی به دوش کشیدم.» لوی از آن پس نیز تاکید کرد که با شرکت در بحران لیبی به فکر منافع اسرائیل بوده است.» این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه «لوی برای ما اهمیتی ندارد»، دیدارکنندگان با مکرون را «جاهطلب» خواند و نوشت: «اما بسیاری از ایرانیان – مانند این بانوان هموطن – که از فرط جاهطلبی در سیاست با بلاهت پهلو میزنند، نمیدانند که آدم مجانی با مکرون – و پیشتر با پمپئو و بسیاران دیگر – دست نمیدهد و عکس نمیگیرد.»
طباطبایی مینویسد: «من میدانم که جاهطلبی برخی از این بانوان مانند طاعون است که تنها میتوان از آن فرار کرد. کسانی که «آدمهای خندهدار» دست آنان را میگیرند و در دست مکرون میگذارند، شاید، هدفهایی را دنبال کنند که جوان ایرانی را از چاله درآورد و در چاه بیفکند!»
هرچند در این یادداشت طباطبایی نخواسته دیدگاه چندی قبل خودش درباره اعتراضات را به نقد بکشد اما اشاره او به «درآمدن جوان ایرانی از چاه و افتادن در چاه» نشان میدهد او نیز متوجه خوابی که طراحان این اغتشاشات برای ایران کشیدهاند، شده است. تحرکات تجزیهطلبانه در مرز و خبرسازیهای گسترده توسط رسانههای فارسیزبان ضدایران و شبکه گسترده مجازی آن بهویژه در مناطق مرزی ایران و گسترش ناامنی در این مناطق، نشان میدهد که طراحان غربی این عملیات بهدنبال تکرار سناریوی سوریه در ایران هستند.
در سوریه، غرب با استفاده از خلأ بهوجودآمده، استان مرزی درعا را تبدیل به دروازه ورود سلاح و تروریستها به سوریه کرد و یک جنگ خانمانسوز در این مناطق به پا کرد. در ایران نیز این سناریو در شرق و غرب کشور به اجرا درآمد. شاید کمی دیر سیدجواد طباطبایی متوجه واقعیت این اعتراضات شد. حداقل انتظار از اندیشمندان و صاحبنظران، درک واقعیتهای جامعه پیش از توده مردم است اما در ایران، گاهی توده درک دقیق و بهتری از صاحبنظران و اندیشمندان دارند و همین هم بزرگترین مانع دربرابر دشمنان ایران است.