جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: چهارشنبه، 2 شهريور 1401     
جامعه ایرانی دچار افسردگی است؟

روزنامه آرمان امروز: جامعه ایرانی دچار افسردگی و اختلالات روانی است؟ این سوالی است در نبودی آمار از مراجعه به مردم روانشناسان و مشاوره‌ها نمی‌توان به قطعیت در مورد آن سخن گفت، اما در تماس با چند روانشناس آنها براین باورند که آمار مراجعه به مراکز مشاوره و روانشناسی افزایش پیدا کرده است.

شاید یکی از تنها اظهارنظرها در این خصوص متعلق به رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است و علیرضا زالی، با هشدار نسبت به افزایش بروز اختلالات روانشناختی در جامعه گفت: «از هر ۳ ایرانی یک نفر اختلالات روانی دارد.» افسردگی یکی از بیماری رایج در جوامع مدرن محسوب می‌شود و حالا بسیاری از کشورها برای مقابله با این آسیب برنامه‌ریزی‌های بلند مدتی انجام داده‌اند تا شاید بتوانند از شدت شیوع این بیماری جلوگیری کنند، آن‌هم در شرایطی که افسردگی و اختلالات روانی، یکی از عوامل اصلی نابودی سرمایه‌های اجتماعی و افزایش آسیب‌های اجتماعی همراه با خشونت است. برکسی پوشیده نیست که خشم به خود خشونت می‌آورد و زمانی‌که جامعه دچار افسردگی و خشونت شود، آسیب‌های جامعه افزایش پیدا خواهد کرد.

افسردگی (Depression) جزو اختلالات خلقی محسوب می‌شود که با احساس فقدان، خشم، غم و ... همراه است و با طولانی شدن این عارضه فعالیت‌های روزمره‌ فرد را مختل می‌کند، تا جایی که او از چرخه اجتماعی خارج می‌شود و این همان نابودی سرمایه‌های اجتماعی است. طبق آمارهای جهانی زنان بیشتر از مردان مورد هجوم افسردگی قرار می‌گیرند. مطالعات اخیر مشخص می‌کند که «اختلال افسردگی»، اساسی در بین تمامی اختلالات روانپزشکی محسوب می‌شود که بیشترین شیوع را در کل دوران زندگی افراد دارد. محققان همواره هشدار می‌دهد که این بیماری بسیار شایع و رایج است. افسردگی ممکن است در کار روزانه ما مشکل ایجاد کند و میزان بهره‌وری‌مان را به‌شدت کاهش دهد و همچنین روابط و برخی از حالت‌های جسمی افراد را با آسیب روبه‌رو می‌‎کند.

جامعه دچار افسردگی است؟‌

در سال‌های اخیر جامعه‌شناسان و روانشناسان ایرانی به‌دلیل آنچه افزایش مشکلات اقتصادی عنوان می‌شود، در مورد افزایش افسردگی در بین شهروندان هشدار می‌دهند ولی این در حالی است که چندی پیش وزیر کشور در نشست گردهمایی روز ملی تشکل‌ها و مشارکت‌های اجتماعی، که هفته گذشته برگزار شد گفت: «بیش از مشکلات اقتصادی، کشور درگیر مشکلات «فرهنگی» و «اجتماعی» است. باید برای این‌ موضوع راه‌کار پیدا شود. با حل مشکلات اجتماعی زمینه رشد اقتصاد هم فراهم خواهد شد. یکی از القائات غلط به کشور ما این است که می‌گویند ایرانی‌ها بلد نیستند کار تیمی انجام دهند که این موضوع مورد قبول ما نیست چون بسیاری کارهای بزرگ در کشور با کمک تیمی انجام شده است.

دیگر القائات این است که می‌گویند جامعه ایران دچار افسردگی است که این حرف غلط و بی ربطی است.»  باتوجه به اینکه وزیر کشور عنوان نکرده است که از چه منابعی برای سنجیدین میزان افسردگی جامعه استفاده کرده است، قرایی‌مقدم در واکنش به این اظهار نظر، نگاه متفاوتی با وزیر کشور دارد. او معتقد است وقتی در شهرها و در میان مردم شاهد ترویج خشونت و افزایش آسیب‌‌های اجتماعی هستیم نمی‌توان گفت که ما درگیر بحران «افسردگی» نیستیم. در ادامه گفت‌گوی خبرنگار ما را با این استاد دانشگاه می‌خوانید.

نشانی از شادی در جامعه نیست

امان‌ا... قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در واکنش به این گفته وزیر کشور که جامعه ایران دچار افسردگی نیست، به خبرنگار «آرمان امروز» می‌گوید: «هنگامی که ما می‌‎بینیم یک زن، دختربچه یا پسربچه‌ای در مقابل ماشین‌های لوکس برای کمک مالی دست دراز می‌کنند، نباید حرفی از شادی در جامعه بزنیم چون همین صحنه می‌تواند تاثیرات منفی زیادی بر روی افرادی بگذارد. حتی این صحنه بر روی همان فرد ثروتمند نیز تاثیرگذار است، اگر به این متکدی کمک هم نکند، ولی ذهنش درگیر این آسیب اجتماعی خواهد بود. هنگامی که خشونت و فقر از در و دیوار شهر می‌بارد، چگونه می‌توانیم از شادی حرف بزنیم و بگوییم مردم افسرده نیستند.

شرایط جامعه به‌دلیل افزایش شکاف طبقاتی، افزایش آسیب‌های اجتماعی، مشکلات اقتصادی و ... وضعیت مطلوبی از نظر روانی ندارد و همین باعث شده که شاهد شهری با افزایش خشونت‌ باشیم. نه‌تنها مناطق پایین شهر بلکه حالا در بین ثروتمندان هم شاهد هستیم که میانه خوبی با شادی ندارند. با این تعریف باید از مسئولان بپرسیم که بر چه مبنایی اعلام می‌کنند که مردم ما شاد هستند؟ وقتی کارگران به‌دلیل افزایش فقر چاره‌ای جز خودکشی ندارند چرا باید حرف از شادی بزنیم.»

او در پاسخ به این سوال که بر چه اساسی می‌توانیم معیاری برای شادی و افسردگی جامعه پیدا کنیم، ادامه می‌دهد: «برای اینکه بدانیم جامعه از لحاظ روانی در چه وضعیتی است تنها به چند پاسخ‌نامه در نظرسنجی که تعدادی از شهروندان پر کرده‌اند نمی‌توان اکتفا کرد. برای این کار بهتر است از فاکتورهایی مانند رضایت شهروندان از وضعیت سیاسی و اجتماعی، وضعیت اقتصادی، کاهش یا افزایش آسیب‌های اجتماعی، اعتیاد، آزادی‌های مدنی و ... توجه کنیم. در واقع باید اینگونه عنوان کنیم که یک یا چند فاکتور نمی‌تواند برای سنجیدن وضعیت روانی جامعه کافی باشد بلکه همه مسایل به صورت زنجیروار به هم متصل هستند.

شاد بودن را باید در عوامل «زیستی شهروندان» مشاهده کنیم و هنگامی که می‌بینیم افراد نمی‌توانند در خیابان‌ها از کمین گوشی‌قاپ‌ها و ... در امان باشند یا در مورد مسائل مدنی در محدودیت به‌سر می‌برند، به این نتیجه می‌رسیم که نمی‌توانیم جامعه شادی داشته باشیم. یکی از معیارهای اصلی برای اینکه بگوییم جامعه شاد است یا غمگین، باید به میزان خنده مردم نگاه کنیم. وقتی به خیابان یا ایستگاه مترو و ... می‌رویم، مشاهده می‌کنیم که هیچ‌کس لبخندی بر لب ندارد و همه سرگریبان فرو برده‌اند. باید این چالش‌ها را بررسی کنیم و پس از آن بگوییم که جامعه ما تا چه اندازه شاد یا غمگین است.»

فرهنگ شاد زیستن در محاق

این استاد دانشگاه با انتقاد از رسانه ملی در مورد عدم اشاعه «فرهنگ شاد زیستن» اضافه می‌کند: «صدا و سیما می‌تواند نمونه خوبی باشد تا بدانیم که از نظر غمگین بودن و شاد بودن در چه وضعیتی هستیم. تا چه اندازه می‌توانید در سریال‌ها و فیلم‌هایی که در صدا و سیما پخش می‌شود رگه‌هایی از شادی پیدا کنید؟ موسیقی که از رسانه ملی پخش می‌شود چه تاثیری بر روی شاد بود جامعه دارد و یا همین سریال‌هایی که ساخته می‌شود و اعلام می‌کنند که پر بیننده است تا چه اندازه توانسته لبخند بر لب مردم بیاورد؟

اگر توجه داشته باشید همه این برنامه‌ها، فیلم‌ها و موسیقی‌ها و ... با زمینه خشونت، فقر و غم ساخته می‌شود‌ که نه‌تنها به شادی جامعه کمکی نمی‌کند بلکه باعث افزایش غمگینی و افسردگی جامعه هم خواهد شد. ما در رسانه ملی اثری از روانشناسی رنگ‌ها نمی‌بینیم و مشاهده می‌کنیم که اکثرا بر رنگ‌های تیره و خاکستری تاکید دارند. همین موضوعات هم می‌تواند عاملی باشد برای اینکه اعتراف کنیم جامعه‌ غمگین و افسرده‌ای داریم.»

قرایی‌مقدم خبرهای مربوط به اختلاس و دزدی را از دیگر عوامل افسردگی جامعه محسوب می‌کند و ادامه می‌دهد: «خبرهایی که در مورد دستگیری اختلاس‌گران و دزدی‌های میلیاردی از بیت‌المال به گوش شهروندان می‌رسد، تاثیرات بسیاری مخربی بر ذهن و روح جامعه خواهد داشت. چون شهروندان از یک‌سو می‌بینند که نه‌تنها در فقر زندگی می‌کنند بلکه از آزادی‌های مدنی هم بهره‌ای نبرده‌اند.

در اینجا باید به این موضوع اشاره کنیم که محدود کردن جامعه و جلوگیری از مطالبه‌گری و دسترسی به حقوق شهروند خود می‌تواند عامل اصلی شیوع افسردگی در جامعه باشد. سال‌ها است که جامعه ایرانی در بین جوامع غمگین جهان قرار دارند ولی مسئولان ما نمی‌خواهند این واقعیت را بپذیرند. وقتی می‌گویند که بیش از 60 میلیون نفر برای خرید اقلام خوراکی خود نیاز به کوپن دارند و بیش از 30 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند، چگونه می‌توانیم جامعه شادی داشته باشیم.»

 



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: