«کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود با پرداختن به مذاکرات هستهای نوشت:
مذاکرات هستهای به ایستگاه پایانی رسیده است. این عبارت تکراری، برای افکار عمومی ما در طول 12 سال گذشته آشناست. 12 سال مذاکره مذاکرهکنندگان ایرانی- از روحانی تا لاریجانی و از جلیلی تا ظریف- تجارب بسیار ارزشمندی را برای ما درباره بد نهادی طرف آمریکایی و غربی انباشته است. اکنون بیمحتواترین توافق آن است که پس از 12 سال مذاکره و اعتمادسازی و پذیرش محدودیتهای داوطلبانه، متعهد شویم که 10-12 سال دیگر (به اندازه یک عمر) معطل بمانیم و منتظر، تا شاید غرب بتواند به ما اعتماد کند! آژانس بعد از 12 سال بازرسی بیسابقه- حتی در حد اجرای پروتکل الحاقی و بازرسی چند باره از پارچین - میگوید با وجود نیافتن سندی مبنی بر عدم انحراف برنامه هستهای ایران، هنوز هم قادر نیست در این باره تضمین و اطمینان بدهد! اکنون پرسش مهم این است که آیا توافق خوب و عزتمندانه و مبتنی بر منافع ملی ما امکانپذیر است؟ و آیا هر توافقی که تیم ما بپذیرد، خوب است و آنها به اعتبار تأیید رهبری، چک سفید امضا گرفتهاند؟
1- رهبر معظم انقلاب با حمایت قاطع از تیم مذاکره کننده، آنان را متدین، شجاع، غیور و امانتدار توصیف کردند. برخی محافل با سوء برداشت یا مغالطه در این باره میکوشند بر مبنای همین حمایت شایسته، هر توافقی را مقبول و خوب معرفی کنند. این تحلیل از مبنا غلط است. آن 4 صفت، شرط ضروری و لازم برای حضور در تیم مذاکره کننده است اما کافی نیست. شرط کافی در کنار این 4 صفت، پایبندی به خطوط قرمز ترسیمی رهبر انقلاب (به عنوان جمعبندی کارشناسان و نخبگان نظام) است؛ از جمله الف-رد محدودیتهای 10، 12 ساله. ب- تداوم تحقیق و توسعه و ساخت و سازها در دوره محدودیت. ج- برداشته شدن تحریمهای مالی و بانکی اقتصادی هنگام امضای توافق. د- منوط نکردن لغو تحریمها به پس از اجرای تعهدات ایران هـ - موکول نکردن اقدامات توافق به گزارش آژانسی که نه مستقل است و نه عادل. و- ممنوعیت بازرسیهای غیر متعارف و بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با شخصیتها. هنوز اختلافات حل نشده مهمی در مذاکرات باقی است اما هر گاه توافقی به دست آید، دقیقترین میزان برای سنجش آن، همین خطوط قرمز به عنوان کف مطالبات ایران است. تیم مذاکره کننده در طول 2 سال اخیر زحمات طاقتفرسایی را به جان خریده و با کسانی پای میز مذاکره نشسته که برخی از آنها فاقد کمترین ترازهای اخلاق انسانی هستند. در عین حال باید گفت خطاهای بزرگی در توافق ژنو و بیانیه (به تعبیر آقای ظریف «چرکنویس») لوزان رخ داد که نباید در توافق نهایی تکرار شود.
2- تدین و غیرت و شجاعت و امانتداری یک بحث است- که شرایط مهمی هم هست- و بصیرت و کیاست و غافل نشدن از شبیخون دشمن، یک بحث مهم دیگر. اغلب ماها شاید هرگز به گرد پای جناب کمیلبن زیاد نخعی نرسیم که یکی از 8 زاهد معروف کوفه و محرم راز امیر مؤمنان(ع) بود و سرانجام نیز با شهادت به دست حجاج، عمر گرامی خود را به پایان برد. اما همین صحابی بزرگ و کم نظیر وقتی والی ایالت مرزی هیت است، به اعتبار جا به جا دیدن مسئولیت و غافل شدن از شبیخون دشمن، مورد سرزنش امام قرار میگیرد تا آنجا که حضرت در نامه 61 نهجالبلاغه میفرماید «فقد صِرتَ جِسراً لمن اراد الغارهًْ... تو پلی شدی برای عبور دشمن و حمله به دوستانت». میتوان چون جناب کمیل در اوج دینداری و غیرت بود اما معبری برای عبور از دشمن شد؛ هر چند که این صحابی بزرگ بعد از گلایه امیر مؤمنان، بلافاصله کوتاهی خود راجبران کرد تا این بار حضرت خطاب به وی نوشت «تو برای مسلمانان نیکو عمل کردی و خیرخواه امام خویش بودی. من به تو حسن ظن دارم. تو و همراهانت که به جنگ دشمن رفتید بهترین پاداش صبر کنندگان مجاهد را دارید. بعد از این دقت کن، و گامی برندار تا از من اذن بخواهی».
3- ما 12 سال اعتمادسازی نکرده و محدودیتها را نپذیرفتیم که اکنون قبول کنیم 12 سال دیگر در جا بزنیم و پیشرفت نکنیم و امتیاز بدهیم و سرآخر، بدهکار و متهم شویم و تحریمها نیز با لطایفالحیل باقی بماند. در همین توافق ژنو (3 آذر 92) ما محدودیتهای مهمی از جمله توقف غنیسازی 20 درصد در سایت فردو را پذیرفتیم و در عین حال با 130 تحریم جدید روبرو شدیم. همان زمان مجله تایم نوشت «آمریکا و متحدان غربیاش در توافق ژنو، حق ایران را سر همبندی کردند» و نیویورک تایمز خاطرنشان کرد «آمریکا طبق توافق ژنو میتواند تا 50 سال به ایران اعتماد نکند و مانع عادیسازی پرونده ایران شود. تا زمانی که همه شروط قرارداد نهایی تکمیل نشده، با ایران مانند یک قدرت عادی هستهای رفتار نخواهد شد و ایران هم این اصل را پذیرفته است. آمریکا میتواند با تکیه بر این اهرمهای قانونی، خواست خود برای عقب راندن همه چیز را عملی کند». توافقی که بخواهد امتیازات نقد- مانند توقف غنیسازی در فردو، کاهش دو سوم سانتریفیوژها، تغییر ماهیت رآکتور آب سنگین اراک،کاهش ذخایر اورانیوم 3/5 درصد از 10 هزار کیلو به 300 کیلو، توقف تحقیق و توسعه از جمله روی سانتریفیوژهای IR6 و IR8، بازجویی و بازرسیهای غیر متعارف و...- را واگذار کند و وعدههای نسیه بگیرد، توافق بد و ضد منافع ملی است که میتواند راه آسیبهای بزرگتر را باز کند.
به راستی ما از 2 سال تعلیق داوطلبانه و اجرای پروتکل الحاقی (82-84) یا بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با متخصصان خود چه چیزی جز توقف پیشرفتها، درز اطلاعات مهم و تهدید جان بهترین متخصصان عایدمان شده که بخواهیم همان روند را ادامه دهیم؟ اصلاً این چه معادلهای است که آژانس به صرف ادعای یک گروهک تروریستی یا اتهامسازی برخی سرویسهای جاسوسی متخاصم، درباره مراکزی نظیر پارچین مدعی شود و بعد از 2 بار بازرسی آن قدر شجاعت نداشته باشد که اعلام کند ما اشتباه کردیم و مسیر گذشته را ادامه نمیدهیم؟ اگر در مبانی علم حقوق گفته میشود «البینهًْ علی المدعی- مدعی باید اقامه سند و مدرک کند» چگونه است که آژانس بدون کمترین سندی مجاز است ادعای آمریکا و اسرائیل علیه ما را تبدیل به اتهام کند، حال آن که مثلاً کسی با مختصات اولیهاینونن معاون سابق آژانس، جاسوس سازمان سیا از آب در میآید و در میتینگ رسوای سازمان تروریستی منافقین (عامل ترور وحشیانه 17 هزار شهروند) شرکت میکند؟ آیا بعد از این همه راستیآزمایی مغلوط و غیر حقوقی نباید زبان ما درباره آژانس دراز باشد؟ این چه معادلهای است که فعالیت فردو در طول یک سال و نیم گذشته معلق شده اما هنوز هم از لغو تحریمها خبری نیست و غرب همچنان میخواهد این مسئولیت را بپیچاند؟
4- توافق باید جامعیت و مانعیت داشته باشد. هر جا غرب در طول 12 سال گذشته به ویژه 2 سال اخیر دبه درآورده و زیر تعهد خود زده، باید با تصریح و شفافیت مورد تأکید قرار گیرد و هر جا ایران خط قرمزی قائل شده این خطوط قرمز باید به انضمام «ضمانت اجرا» و روش برگشتپذیری توافق برای ایران- به شکل متقابل و متوازن- در توافق قید شود. چهارچوبهای اصلی نباید در عبارات کشدار و مبهم و چند پهلو - سرهم بندی شده - یک متن 50، 60 صفحهای رنگ ببازد یا متن، راه در رو و فرار را برای طرف پیمانشکن و دغلکار باز بگذارد. آمریکا نمیتواند برنامه هستهای ما را اوراق کند اما پذیرفتن توافق بدی که متضمن اوراقسازی تدریجی یا تعطیلی طولانی مدت فقرات اصلی برنامه هستهای باشد، میتواند خواست دشمن را از طریقی دیگر برآورده کند. این نکته را باید در نظر داشت که واگذاری هر امتیاز مانند توقف غنیسازی 20 درصد و سایت فردو، از قدرت مانور و چانهزنی بعدی ما کم میکند همچنان که امروز ابزار قدرت و هماوردی ما در جبهه مذاکرات است. بنابراین باید احتمال روزی را داد که آمریکا و غرب بخواهند دبه کنند و زیر اصل توافق بزنند یا تهدید به تحریمهای جدید کنند. آن روز چه چیزی قرار است دست ما را بگیرد؟!
نباید توافق دو مرحلهای یا چند مرحلهای را پذیرفت؛ نقد به نقد! آمریکا و انگلیس و فرانسه به شهادت پروندههای متعدد از جمله بدعهدی قرارداد نیروگاه بوشهر (شرکت زیمنس)، ندادن سهام 10 درصدی ایران از شرکت یورودیف فرانسه، قرارداد الجزایر، توافق سعدآباد و بروکسل و پاریس، و توافق ژنو، سزاوار کمترین حسن ظنی نیستند اما با این همه دست پیش میگیرند و میخواهند از موضع طلبکار یا پلیس و بازجو با ما رفتار کنند. نباید اجازه داد چنین شگردی آن هم با امضای ایران، تبدیل به سند حقوقی شود. شگرد دیگر حریف، فرسایشی کردن مذاکرات برای خسته کردن تیم ایرانی و اخذ تدریجی برخی امتیازات است. شگرد سوم به مرگ گرفتن و به تب راضی کردن است؛ طرح مطالبات غیر قابل قبولی که صرفاً به کار فضاسازی و تحمیل چهارچوب میآید. ترفند چهارم، بازارگرمی یا تهدید برای هول کردن و به عجله انداختن طرف مذاکره است. آنها با وجود نیاز استراتژیک، اظهار بینیازی میکنند اما کیست که نداند دولت اوباما گرفتارترین و درماندهترین دولت آمریکا در طول 60 ساله پس از جنگ جهانی دوم است. تطمیع بیپشتوانه نظیر وعده همکاری برای ساخت رآکتور آب سبک یکی دیگر از همان شگردهای فریب در مذاکرات است.
5- مذاکرات همچنان با مسائل مهم و چالشی مواجه است. فرزندان غیور و شجاع و متدین و امانتدار ملت ایران میتوانند در ازای هزینهها، امتیاز درخور بگیرند مشروط بر آن که در عمل نشان دهند حاضر و مجبور به توافق به هر قیمت نیستند و با کیاست و درایت از خطوط قرمز پاسداری میکنند. مقدمه این اقتدار، اصلاح رویکرد اشتباه برخی دولتمردان در نگاه از سر اصالت و موضوعیت به مذاکرات یاتوافق است. مذاکره و توافق به خودی خود اصالت و موضوعیت ندارد بلکه اصالت با نتیجه و دستاورد است و توافق و مذاکره صرفاً طریقیت دارد. نگاه اصالت محور به مذاکره و توافق با غرب، عملاً کلاً بر تحقق آرزوی ناکام غرب در زمینه انتقال دوباره اتاق فرمان سیاست ایران به خارج کشور است، مدلی که انقلاب اسلامی آن را بر هم زد.
6- چشمانداز توافق در 5، 6 ماه آینده چگونه است! آمریکا آن گونه که جیمز کلاپر رئیس جامعه اطلاعاتی این کشور میگوید ایران را تهدیدی جدی و مستقیم علیه خود میداند. آمریکاییها دلیلی نمیبینند حربه تحریم را متوقف کنند. آنها در عین حال چشم به انتخابات مجلس و خبرگان ما در اسفندماه دوختهاند و اینکه جریان تجدید نظر طلب مرعوب بتواند به عمق نظام راه پیدا کند. بنابراین آمریکا به شرایطی میاندیشد که اولاً تحریمها را به نحوی بر ندارد که موجب قدرتمندتر شدن ایران شود ثانیاً فضای خیال و آرزو در قبال مذاکره و توافق حفظ شود؛ نه آن که چنان تحریمی لغو شود و نه آن گونه که آشکار شود توافق باغرب در اقتصاد ایران معجزه نمیکند. مطلوب آمریکا، گسترش محدودیتهای هستهای در کنار مبهم ماندن نتیجه توافق بر اقتصاد ایران تا زمان برگزاری انتخابات است. البته میتوان حدس زد که مانند یکی دو سال اخیر، عملیات روانی و نمایش در باغ سبز در دستور کار نشریات بزک کننده آمریکا باشد.