جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: چهارشنبه، 24 فروردين 1401     
۱۲دقیقه تلاش، از رسپینای ۹ساله ناجی ساخت

 دختر ۹ ساله در تماس با اورژانس توانست مادر خود را از مرگ نجات دهد.

این اولین بار نیست که یک کودک اصفهانی ناجی جان مادرش از مرگ حتمی می‌شود و در تازه‌ترین ماجرا از کودکان ناجی، یک دختربچه ۹ساله اصفهانی با یادگیری صحیح دروس آموزشی مدرسه و تماس به‌موقع با اورژانس اصفهان، جان مادر مبتلا به دیابت خود را از مرگ حتمی نجات داد.
 
۱۸فروردین‌ماه امسال، رسپینای ۹ساله همراه مادرش در خانه بود و خبر نداشت تا دقایقی دیگر، ناجی جان مادر خواهد شد. آن روز، حال عمومی مادر چندان مساعد نبود و رسپینای کوچک هم از دور، حواسش به مادر بود تا اگر اتفاقی رخ‌داد، به او کمک‌ کند.
 
 ۱۲دقیقه تلاش، از رسپینای 9ساله ناجی ساخت
 
رسپینا  می‌گوید: «ساعت ۹صبح، هرچه مادرم را صدا زدم، جواب نداد. خیلی نگران شده بودم و می‌ترسیدم اتفاقی برای او بیفتد. چند بار دیگر هم صدا زدم اما مادرم هیچ واکنشی از خود نشان نداد. خانم‌معلم وقتی درس می‌داد، به ما می‌گفت همیشه باید چند شماره‌تلفن مهم را به خاطر داشته باشید و این شماره‌ها در کتاب مطالعات اجتماعی هم نوشته شده است. یکی از آن شماره‌ها، شماره ۱۱۵ اورژانس بود و برای همین سریع با آن تماس‌گرفتم.»
 
صدای رسپینا از شدت ترس و نگرانی می‌لرزید. با همان صدای لرزان به اپراتور اورژانس‌گفت حال مادرش خوب نیست و هرچه صدایش می‌زند جواب نمی‌دهد. غیر از رسپینا و مادرش هم کسی در خانه نبود که به او کمک کند. اپراتور از رسپینا خواست تا چند ضربه به شانه مادر زده و بلند صدایش بزند. دخترک هم همین کار را انجام داد اما مادر هیچ واکنشی نداشت. اپراتور سپس آدرس خانه را از رسپینا خواست و او هم نام خیابان‌ها و کوچه‌هایی را که می‌دانست گفت. بعد هم با دخترعمه مادرش تماس ‌گرفت و او را در جریان قرار داد.
 
خیلی طول نکشید که آمبولانس از راه رسید و مادر بیهوش را همراه دخترش به بیمارستان منتقل‌کرد. مادر تحت درمان قرار گرفت و پس از مدتی چشم‌هایش را باز کرد. رویا عبدالهی، مادر رسپینا می‌گوید: «من پنج ماه است که متوجه شده‌ام مبتلا به دیابت هستم. پس از بیهوشی نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد و وقتی چشم‌هایم را باز کردم، دخترم و دخترعمه‌ام را دیدم که بالای سرم در بیمارستان بودند. چون خودم بازنشسته علوم‌پزشکی هستم، نگران دخترم شدم که چرا در این وضعیت در بیمارستان است و بعد از چند دقیقه متوجه شدم چه اتفاقی برایم افتاده است. خدا را شکر با کمک دخترم حالم بهتر شد. رسپینا دختر باهوشی است و روابط‌عمومی بالایی هم دارد. البته این‌ها را چون دخترم است نمی‌گویم. او از چهارسالگی یادگیری زبان انگلیسی و نواختن پیانو را آغاز کرده و سطح یادگیری‌اش هم خوب است.»
 
رسپینا با این‌که تنها ۹سال دارد اما مسلط و بدون هیچ استرسی با ما مصاحبه می‌کند. او از این‌که فایل صوتی تماسش در فضای مجازی پخش شده و رسانه‌ها در مورد او صحبت می‌کنند، بسیار خوشحال است و می‌گوید: «آن روز اگر می‌ترسیدم، برای مادرم خوب نبود و برای همین سعی‌کردم بر استرسم غلبه کنم تا بتوانم از اورژانس کمک بخواهم. بعد از این ماجرا من خیلی معروف شدم و خوشحال هستم. حتی من را به برنامه «زنده‌رود» هم دعوت کرده‌اند و قرار است آنجا هم صحبت ‌کنم. از مدرسه‌ام هم تماس‌گرفتند و گفتند به خودمان افتخار می‌کنیم که تو دانش‌آموز ما هستی. حتی دوستم هم گفت می‌خواهد عکس من را در واتس‌اپ استوری ‌کند و به همه بگوید که آن دختر نابغه‌ای که با اورژانس تماس‌گرفت و کمک خواست، دوست من است.»

 ۱۲ دقیقه تلاش رسپینا
 
فرهاد حیدری، سرپرست اورژانس پیش‌بیمارستانی اصفهان با اشاره به امدادخواهی ‌کودک اصفهانی‌گفت: «روز پنجشنبه ۱۸فروردین ۱۴۰۱، با اقدام صحیح دختربچه ۹ساله و تلاش کارشناسان اورژانس پیش‌بیمارستانی شهرستان اصفهان، مادر کودک که به‌دلیل بیماری، هوشیاری‌اش را از دست داده بود از مرگ نجات پیدا کرد.
 
کارشناسان اورژانس ضمن آرام‌سازی کودک، گرفتن شرح‌حال و آدرس کامل و برقراری تماس و پیگیری تا رسیدن آمبولانس این مأموریت را با موفقیت انجام دادند.
 
پس از حضور پرسنل اورژانس در محل، ضمن انجام اقدامات فوری، مادر را به مرکز درمانی انتقال دادند و تحت درمان قرار گرفت.» بررسی‌ها نشان می‌دهد این دختر ساعت ۲۱/۹ با اورژانس تماس گرفته و امدادگران ساعت ۳۳/۹ خود را به آنجا رسانده بودند.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: