مدتی قبل یکی از دوستانم با من تماس گرفت و آدرس دفتر یک کارگردان را داد. به همراه دوستم به دفتر کارگردان مورد نظر رفتیم و او عکس مردی را که او هم یک کارگردان بود به ما نشان داد و گفت برایش ایجاد مزاحمت کرده است و از ما خواست تا او را گوش مالی بدهیم.

 

 

قرارمان 70 میلیون تومان بود که 40 میلیون را ابتدای کار داد و قرار شد 30 میلیون دیگر را هم زمانی که شاکی را روانه بیمارستان کردیم به ما پرداخت کند که این کار را هم کرد.

 

 

ما آدرس و تصویر شاکی را داشتیم، 4 روزی در کمین شاکی نشستیم تا اینکه روز چهارم سوار بر خودروی مدل بالایش وارد پارکینگ شد. به‌دنبال او، ما هم وارد پارکینگ شدیم. با چاقو به جان او افتادیم و چندین ضربه زدیم و خودرواش نیز تخریب شد.

 

 

اشتباه کردیم، گرچه که ما چندین بار به اتهام دعوا بازداشت شده بودیم و می‌دانستیم که ضربه‌ها را کجا بزنیم که کشنده نباشد؛ اما با این حال کارمان اشتباه بود و نباید این کار را می‌کردیم. نیاز مالی داشتیم و مجبور شدیم که این کار را انجام دهیم.

 

 

پدرم به تازگی فوت کرده بود و برای خرید قبر و سنگ و... پول زیادی خرج شده بود و تمام این هزینه را قرض گرفته بودم.

 

 

طمع کردیم. به او زنگ زدیم و گفتیم اگر 500 میلیون تومان به ما ندهی این بار خودت را می‌زنیم و می‌دانیم چطوری تو را بزنیم که بمیری اگر می‌خواهی زنده بمانی، 500 میلیون تومان به ما بده.اما بعد از این تهدید دستگیر شدیم.