جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: سه شنبه، 25 آبان 1400     
گزارشی از وضعیت مردم زلزله‌زده هرمزگان

روزنامه همشهری: فوت اعضای خانواده، جراحت، از‌دست‌دادن خانه، زندگی در چادرهای اسکان موقت و... تنها بخشی‌ از آسیب‌هایی است که در بحران به چشم می‌توان دید؛ مثل کوه‌یخ غول‌پیکری که می‌گویند تنها 20درصد از آن روی آب نمایان است. آنچه در حوادث بزرگ زیر آب باقی مانده و به چشم نمی‌آید، بحران‌های روحی و اضطرابی است که افراد متاثر از حادثه آن را تجربه می‌کنند.
 
زلزله هرمزگان خوشبختانه تلفات جانی اندکی برجای گذاشت، اما افراد زیادی را درگیر مشکلات روحی و آسیب‌های روانی کرده است؛ جمعیتی که هرگز نمی‌‌توان تعداد دقیق آن را تخمین زد اما با مداخله بموقع می‌‌توان از شدت آن کم کرد. طبق گزارش‌های رسمی هلال احمر، زلزله روز یکشنبه هرمزگان 5هزار خانوار را متاثر از خود کرده است.
 
«ترس» مثل گیاه تازه‌ای در جانشان ریشه می‌زند. این روزها بچه‌های روستاهای فین از هر صدای بلندی می‌ترسند. بعد از زلزله، هر بار که مادر «امیر» را صدا می‌‌کند، انگار قرار است سقف خانه بریزد و کوه بیخ گوشش‌ نعره بکشد. سر جای خود میخکوب می‌شود و چند‌ثانیه‌ای طول می‌کشد تا یادش بیفتد 2روز از زلزله گذشته. چند باری از مادر سراغ توپ پلاستیکی راه‌راهش را گرفته. اما فکر و خیال وسایل شکسته و خانه خراب شده، حتی اجازه نداده مادر به توپ پلاستیکی و کتاب و دفتر امیر فکر کند.
 
این، وضعیت همه بچه‌های روستاهای زلزله‌زده فین و بندرعباس است که یکشنبه ظهر خانه‌هایشان لرزید. 2روز از زلزله گذشته و حالا که امداد اولیه به پایان رسیده است، روانشناس‌های داوطلب پا به روستاها می‌گذارند. وقت آن است که بچه‌ها از ترس‌هایشان بگویند. از جاماندن بچه‌ها در خانه، وقتی پدر و مادر در لحظه لرزیدن خانه به بیرون دویده‌اند. «عباسعلی محمدزاده» رئیس اداره دانشجویی سازمان جوانان جمعیت هلال احمر از تجربه حمایت‌های روانی در بحران‌ها در سال‌های گذشته می‌گوید: «در زمان وقوع حوادث همانقدر که امدادرسانی اهمیت دارد، توجه به مشکلات روانی و ترومای حادثه هم مهم است. معمولا ما خانه‌های فرو‌ریخته و زخم‌های ایجادشده را می‌بینیم، اما مشکلات روحی به این شکل قابل مشاهده نیستند.
 
تجربه بحران‌های گذشته نشان داده که این ترس‌ها و نگرانی‌ها با افراد می‌ماند و در برهه‌های حساسی خود را نشان می‌دهد.»بعد از زلزله ورزقان بود که گروهی از روانشناس‌ها، روانپزشکان و دانشجویان این رشته‌ها در هلال احمر برای حمایت روانی از بحران‌زده‌ها تشکیل شد.

گروه‌های حساس در اولویت
 
2روز از زلزله گذشته. «طاهره شمس‌الدینی» به همراه دیگر دوستانش خود را به روستاهای شهرستان فین رسانده تا با آنها درباره زلزله و ترس و اضطرابی که در جانشان خانه کرده، حرف بزند. کارشناس سلامت روان است و تجربه حضور در زلزله کرمانشاه و سیل خوزستان و دیگر بحران‌های کشور را از سر گذرانده. او می‌گوید: «ترسی که مردم در بحران‌ها تجربه می‌کنند، می‌تواند تمام زندگی آنها را تحت‌تأثیر خود قرار بدهد. درحالی‌که ممکن است حتی خودشان هم از این افسردگی و اضطرابی که دچارشان هستند اطلاعی نداشته باشند.»
 
آشفتگی‌های روحی ارتباط نزدیکی با میزان خرابی‌ها و آسیب‌های زلزله دارد. حالا که بندرعباسی‌ها خسارت‌های جانی کمی‌ داشته‌اند، خوشحال است که سونامی افسردگی و بحران را از سر گذرانده‌اند اما اضطراب و تلخی‌های از‌دست‌دادن خانه برایشان هنوز باقی است. شمس‌الدینی می‌گوید: «گروه‌های حساس از قبل شناسایی شده‌اند. سالمندان، کودکان، زنان باردار و افراد معلول در اولویت خدمات‌رسانی‌های تیم‌های حمایت روانی هستند. ما گروه‌بندی می‌شویم و با آنها درباره ترسی که وجودشان را فرا گرفته، حرف می‌زنیم. حضورمان در روزهای اول بعد از حادثه، مهم است؛ چراکه بسیاری از این افراد احساس تنهایی و استیصال می‌کنند و نیاز دارند تا کسی به آنها یادآوری کند که همه‌‌چیز را می‌توان درست کرد.»

ترس از رهاشدن
 
برای بچه‌ها وسایل بازی و کتاب و دفتر آورده‌اند. پدر و مادرها 2روز بعد از زلزله، برای نخستین‌بار است که خنده را روی چهره بچه‌ها می‌بینند و خوشحالند. طاهره شمس‌الدینی می‌گوید: «بعد از بحرانی مثل زلزله، پدر و مادرها آنقدر درگیر تعمیر خانه و بیرون‌کشیدن وسایل از زیر آوار هستند که وقتی برای رسیدگی به بچه‌ها ندارند. بچه‌ها با ترس و اضطراب، رها می‌شوند و این رها‌شدگی زمینه بیماری‌ها و مشکلات روحی و روانی زیادی برای آنهاست.
 
شب‌ادراری، افسردگی، انزوا و از دست دادن تکلم، کابوس، افت تحصیلی و... همگی از نشانه‌های این اضطراب‌هاست. البته این مشکلات تنها مختص کودکان نیست و هر فردی که بحران بزرگی را تجربه می‌کند، ممکن است با آن مواجه شود. اما بزرگترها معمولا می‌توانند راحت‌تر از غم‌ها و افسردگی‌های خود صحبت کنند. ولی این کار و تحلیل آینده و رخدادها برای بچه‌ها سخت‌تر است.» او از تجربه زلزله کرمانشاه می‌گوید و کودکی که یک هفته بعد از زلزله، همچنان حرف نمی‌زد و نسبت به پدر و مادر خود خشمگین بود: «در زلزله کرمانشاه بچه‌هایی بودند که پدر و مادر را در لحظه زلزله، در حال فرار از خانه دیده بودند. درحالی‌که این فرزندان در جای خود میخکوب شده بودند. این ترس از رها‌شدن با این بچه باقی مانده بود.
 
حمایت و توجهی که لازم داشت، در آن لحظه بسیار مهم از طرف والدین دریافت نکرده بود و حالا خشمگین بود. این از مواردی بود که افسردگی و اضطراب در آنها به‌راحتی قابل تشخیص بود. اما موارد فراوان دیگری بودند که از هر صدای بلندی، حتی از اینکه پدر و مادرشان صدایشان کنند، می‌ترسیدند. در زلزله هرمزگان هم همین اتفاق‌ها تکرار شده. برای اینکه این تجربه‌های تلخ به آسیب‌های روانی تبدیل نشود، درباره آنها با بچه‌ها و مردم حرف می‌زنیم. سعی می‌کنیم به آنها مهارت‌هایی یاد بدهیم که با وجود چنین تجربه‌های ترسناکی بتوانند به زندگی عادی برگردند.»
 
اضطراب، مانع امداد است
 
اضطرابی که در جان مردم حادثه‌دیده می‌نشیند، حتی گاهی امدادرسانی‌ها را هم مختل می‌کند. به‌گفته «مختار سلحشور» مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان هرمزگان، در چنین شرایطی هر خانواده‌ای به فکر برطرف‌کردن نیازهای اولیه خود است و طبیعی است که آن نیازها را مقدم بر مشکلات دیگران می‌داند. سلحشور می‌گوید: «توزیع اقلام امدادی و کمک‌ها، براساس نیازهایی است که شناسایی شده.
 
اما افراد به‌دلیل قرار‌گرفتن در شرایط بحرانی تمایل دارند که حتما نیاز خودشان پاسخ داده شود؛ هرچند که نیاز اساسی به آن اقلام نداشته باشند.»وی از تجربه افراد آموزش‌دیده‌ای می‌گوید که آسوده‌تر از دیگران با حادثه زلزله و لرزش‌های بعد از آن کنار آمده‌اند: «طبیعی است که افرادی که دوره‌های مقابله با حوادث را از سر گذرانده‌اند در شرایط بحرانی و در حوادث احساس ترس کمتری می‌کنند. این اضطراب با آگاهی رابطه عکس دارد. هرچند که هرچقدر هم آموزش‌ها دقیق باشند، در لحظه وقوع حادثه نمی‌توان انتظار داشت فرد همه آنها را مو به مو اجرا کند. نکته مهم دیگر، توجه مردم به موضوع آموزش است. درست بعد از وقوع حادثه، استقبال مردم از آموزش‌های فشرده هلال احمر هم بیشتر شده است؛ چراکه اهمیت این آموزش‌ها را به‌خوبی درک کرده‌اند.»

 




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: