همشهری آنلاین: آنجلینا جولی، بازیگر و فیلمساز امریکایی، سالها است در زمینه حقوق کودک فعالیت میکند. او اخیرا در مصاحبهای با گاردین، گفته است که دلیل جداییش از برد پیت، نگرانیش از به خطر افتادن حقوق فرزندانش بوده است.
آنجلینا جولی و برد پیت زوج طلایی هالیوود بودند. آنقدر مشهور که آنها یک نام اختصاصی ترکیبی داشتند: برانجلینا. هر دو برنده اسکار هستند، از جمله پردرآمدترین ستارههای صنعت فیلم (گفته میشود که ارزش پیت ۳۰۰ میلیون دلار و جولی ۱۵۰ میلیون دلار است) برانجلینا همچنین تبدیل به کلمهای کلیدی برای افزایش آگاهی شد. پیت، جولی را در بسیاری از سفرهای سازمان مللیاش همراهی کرد. آنها مدارسی را در کشورهای جنگزده افتتاح کردند و سه فرزند از شش فرزندشان از کشورهایی که به دلیل درگیری و فقر مورد خشونت قرار گرفته بودند، به فرزندی پذیرفته شدند. از جمله مادوکس ۲۰ ساله از کامبوج، پکس ۱۷ ساله از ویتنام و زارا ۱۶ ساله از اتیوپی. آنها به عنوان زوج، خیلی خوب و شاید بتوان گفت بیش از حد موفق به نظر میرسیدند.
در سپتامبر ۲۰۱۶ ، جولی تقاضای طلاق از پیت کرد که البته در سال ۲۰۱۹ نهایی شد. اما آنها همچنان در نبرد سختگیرانه حضانت به سر می برند، زیرا جولی ادعا کرد خشونت خانگی علیه او صورت گرفته است. در نوامبر ۲۰۱۶، FBI اعلام کرد که هیچ اتهامی علیه پیت مطرح نیست و او را از هرگونه تخلف خلاص کرد. این به دنبال حادثهای بود که ادعا میشد پیت تحت تاثیر مشروبات الکلی مادوکس را که آن زمان ۱۵ سال داشت مورد سوءاستفاده قرار داده است. پنج روز پس از این حادثه، جولی با استناد به اختلافات آشتیناپذیر درخواست طلاق کرد و گفت که تصمیم او برای پایان دادن به ازدواج «برای سلامتی خانواده گرفته شده است.» پیت اعتراف کرد که مشکل سوءمصرف مشروبات الکلی دارد (او پس از جدایی برای ترک در جمع افراد الکلی گمنام حضور یافت) و بر سر یکی از فرزندانش فریاد زده است، اما همیشه سوءاستفاده فیزیکی از آنها را رد کرده است. جولی به دلایل قانونی از گفتن هر چیزی در مورد این حادثه خودداری میکند. وکلای پیت از دادن توضیحاتی در این رابطه به گاردین خودداری کردند.
امروز جولی در خانه خود در لس فلیز، محلهای مسکونی در نزدیکی تپههای هالیوود زندگی میکند. او این عمارت را به قیمت ۲۵ میلیون دلار خرید. عمارتی که قبلا خانه سسیل بی دمیل، کارگردان و تهیهکننده فیلم بود. او میخواست پس از جدایی، دیدار پیت با بچهها را راحتتر کند. در بیشتر ۵ سال گذشته، او حضانت بچهها را به عهده داشته و پیت حق ملاقات داشته است. اگرچه مکررا گزارش شده است که جولی در دادگاه تلاش میکند که خود به تنهایی حضانت را عهدهدار باشد، اما آنها هر دو قصد داشتهاند که که رابطه حضانت مشترک سالمی ایجاد کنند.
جولی میگوید: «آنچه من میدانم این است که وقتی کودک از نظر جسمی یا روحی آسیب دیده باشد، یا شاهد آسیب کسی باشد که ادوستش دارد یا از او مراقبت میکند، کودک صدمه میبیند. یکی از دلایلی که کودکان باید از حقوق خود برخوردار شوند این است که بدون آنها، در برابر زندگی ناامن و ناسالم آسیبپذیر هستند.» در ماجرای حضانت، بسیاری از وکلای خانواده از جولی انتقاد کردند که او از فرزندانش خواسته است که علیه پدرشان شهادت دهند، در حالی که جولی معتقد است اگر در این زمینه کاری نکند به حقوق آنها خیانت کرده است. در همین حال وکلای حقوقی جولی گفتهاند که سه نفر از فرزندان او درخواست کردهاند که شهادت خود را ارائه دهند.
قبل از جدایی از پیت، جولی خود را به عنوان فیلمساز معرفی کرد. اول آنها پدرم را کشتند (First They Killed My Father)، آخرین فیلمی که او به عنوان کارگردان ساخت (در سال ۲۰۱۷ منتشر شد)، پرترهای شگفتانگیز از زندگی در سایه خمرهای سرخ است. در آن او بازیهای استثنایی از بازیگرانش - به ویژه بچه ها - به نمایش گذاشت. از آن زمان به بعد حرفه او به یک مادر تمام وقت نزدیکتر شد.
آیا او احساس میکند حقوقش همیشه رعایت شده است؟ جولی میگوید: «هوم. یک سوال خوب برای جلسه تراپی.» مکث میکند و سپس ادامه میدهد: «من فکر می کنم مادرم کارهای زیادی برای تامین حقوق من و توانمندسازیم انجام داد. اما میدانید، من در سن کم شروع به کار کردم تا به او در پرداخت صورتحساب و موارد دیگر کمک کنم. و من نمیدانستم به عنوان یک دختر جوان و به عنوان یک انسان مستحق چه برخوردی هستم. من احساس نمیکردم که با حقوق و حمایتهایی به عنوان انسان متولد شدهام. احساس میکردم اینها چیزهایی هستند که شما باید آنها را بخواهید یا برای آنها بجنگید و گاهی اوقات آنها را دشوار مییابید.» آیا او با سختیهای زیادی مواجه شده؟ «من مطمئنا هر کسی که سر راهم باشد به چالش میکشم تا کاری که باید، انجام شود.»
اولین باری که او احساس کرد در صنعت سینما به او بیاحترامی شده است کی بوده و چه کسی؟ «خوب، جای تعجب نیست، هاروی واینستین. من در جوانی با او کار کردم.» جولی ۲۱ ساله بود که در فیلم «Playing By Heart» بازی کرد. فیلمی متعلق به تهیهکننده بدنام و متجاوز هالیوود. او میگوید زنان اغلب وقتی موفق میشوند از یک تعرض فرار کنند، به آن اهمیت نمیدهند. درست مثل کاری که او در آن زمان کرد. جولی میگوید: «اگر موفق شوید از اتاق فرار کنید و بیرون بیایید، فکر میکنید او تلاش کرد اما موفق نشد. اما واقعیت این است که آن تلاش و آن تجربه، همان تعرض است.»
او ادامه میدهد «من واقعا نمیخواهم این گفتگو را از مسیر منحرف و به داستانهای مربوط به هاروی تبدیل کنم.» اما آیا کاری که واینستین کرد سوءاستفاده از او بود؟ «بود. این فراتر از رد شدن از مرزها بود، چیزی بود که باید فرار میکردم. من دور ایستادم و به دیگران و بقیه دخترها درباره او هشدار دادم. به شوهر اولم جانی، که در این مورد عالی عمل کرد، گفتم که این را به گوش بقیه مردها برساند که نگذارند دختران تنها با او ملاقات کنند. از من خواسته شد در فیلم هوانورد (The Aviator) بازی کنم، اما قبول نکردم چون او در این پروژه نقش داشت. من دیگر نه هرگز با او ارتباط برقرار کردم و نه کار کردم. خیلی برایم سخت بود وقتی برد با او کار کرد.»
در سال ۲۰۰۹، پیت در فیلم حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds) کوئنتین تارانتینو، محصول مشترک شرکت واینستین بازی کرد. جولی میگوید در سال ۲۰۱۲، پیت با واینستین تماس گرفت تا به عنوان تهیهکننده در فیلم مهیج نوآر Killing Them Softly همکاری کند، که بعداا توسط کمپانی واینستین توزیع شد. با این کار ، جولی احساس کرد که تعرض جنسی به او نادیده گرفته شده است. او میگوید: «ما بر سر آن دعوا کردیم البته این باعث مشکل شد.» جولی در مورد خوشحالی پیت از همکاری با واینستین، باوجود اینکه میدانست به او حمله کرده است میگوید. جولی از شرکت در رویدادهای تبلیغاتی فیلم اجتناب کرد. واینستین، که در حال حاضر در حال گذراندن ۲۳ سال زندان برای تجاوز و تعرض جنسی است، ادعای جولی را رد میکند.
من به او میگویم که او را جذاب مییابم، به عنوان یک قدیس یا یک دیوانه. (این شایعه وجود دارد که او برای حضانت فرزندانش میجنگد فقط به این دلیل که میخواهد از آمریکا خارج شود - چیزی که او آن را رد می کند.) جولی میگوید: «من فکر می کنم مردم گاهی اوقات نیاز دارند همان کسانی باشند که نیاز دارند. آنچه برای من اهمیت دارد، این است که اگر مردم در مورد من این گونه فکر میکنند، آیا این بر توانایی من در کار برای حقوق کودکان تاثیر میگذارد؟ [یا در فعالیتهایم برای کمک به فعالان حقوق بشر.] اگر واقعا فکر میکنید من دیوانه هستم، این یک مشکل است، زیرا ممکن است به من گوش ندهید و برای من اهمیت قائل نشوید و این برای کار من و کتاب مشکل ایجاد کند.»
کشف اینکه کنوانسیون حقوق کودک توسط ایالات متحده تصویب نشده است به او احساس هدف داشتن میدهد: به جای اینکه فقط برای فرزندانش بجنگد، میتواند آن را به عنوان یک هدف بزرگتر حقوق بشر در نظر بگیرد.
جولی پیچیده و گاه متناقض است. او به من میگوید که میخواهد در مورد همه اینها صحبت کند. کمی بعد، نظرش عوض میشود: «این طور نیست که من بخواهم در مورد هر چیزی واقعا صحبت کنم، زیرا فقط میخواهم خانوادهام شفا بیابد. و من میخواهم همه از این موقعیت گذر کنند - همه ما، از جمله پدرشان. من میخواهم که ما شفا یابیم و آرام باشیم. ما همیشه یک خانواده خواهیم بود. »
وقتی اشاره میکنم که چقدر ناراحت به نظر میرسد، او اعتراف میکند که از زمانی که طالبان بر کابل مسلط شدهاند، ناراحت بوده است: «امروز صبح فقط بسیار برای افغانستان گریه کردم. ۲۰ سال پیش برای من نقطه شروع بود - وقتی در اولین سفرها با مردم ملاقات میکنید و واقعا با هم ارتباط برقرار میکنید. شما با بچههای کوچک ملاقات میکنید، وعدههای داده شده، تلاشهای انجام شده، اعتماد داده شده را میبینید، همه چیز را مشاهده میکنید. سپس آنها را در کامیونها میبینید تا به آنجا بازگردانده شوند، و آنها را در کابل و در مدرسه ردیابی میکنید و درد و ترس و مرگ و وحشت و خیانت و ضربه را حساس میکنید. نفرتانگیز است. این موضوع در مورد دنیایی که ما امروز در آن زندگی میکنیم، حرف زیادی برای گفتن دارد. این خیلی در مورد جایی که ما در آن قرار داریم، میگوید.»
اما همزمان، او را وامیدارد درباره فعالان حقوق بشر جوانی که با آنها از طریق زوم ملاقات میکند، فکر کند و مبارزه برای جهان بهتر را رها نکند. این امر باعث میشود او به فکر همه معاملات وحشتناک سیاستمداران باشد که منجر به پیامدهایی مانند افغانستان میشود. این باعث میشود که او به خودش در جوانی خود فکر کند، به اینکه عدالت و انسانیت میتواند در مبارزه با سیاست برنده شود. او
از تن دادن به کنوانسیون خودداری می کند ، و همه افرادی که او را به عنوان خفاش در سالهای بعد رد کرده اند ، زیرا معتقدند که عدالت و انسانیت می توانند روز را به جای سیاست واقعی برنده شوند. او می گوید: «نه». اعتماد به نفسش را بازمییابد: «من دیوانه نیستم.»