جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: يکشنبه، 30 آذر 1399     
درگیری مرگ‌بار با همسایه به‌ خاطر صدای بلند

شرق: مردی که متهم است همسایه‌اش را به ‌خاطر صدای بلند به قتل رسانده، پای میز محاکمه رفت و مدعی شد احتمالا مقتول به خاطر بی‌توجهی به درمان جانش را از دست داده است.
 
به گزارش خبرنگار ما، این مرد جوان متهم است سال 95 در یک درگیری خونین باعث مجروح‌شدن مقتول و سپس مرگ او شده است.
 
براساس کیفرخواست صادره مقتول با ضربه‌ای که بر بدنش وارد شده بود، دچار عفونت شده و سپس فوت کرده است. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و برای متهم درخواست مجازات کرد.
 
سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. مادر مقتول گفت: من چند سال است که در عزای پسرم هستم. متهم بی‌دلیل پسرم را زد و باعث مرگش شد. پسر من بسیار جوان بود. او پسر سربه‌زیری بود. می‌توانید از همه همسایه‌ها تحقیق کنید.
 
او بچه خوبی بود و بی‌دلیل او را به قتل رسانده‌اند. من درخواست مجازات دارم و به‌هیچ‌وجه هم گذشت نمی‌کنم. وقتی نوبت به متهم رسید، او در جایگاه حاضر شد و گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. ماجرای این پرونده به چهار سال قبل برمی‌گردد. شب حادثه اواخر شب صدایی از خیابان آمد.
 
من می‌خواستم بخوابم؛ اما صدا خیلی بلند بود و ایجاد مزاحمت می‌کرد. سرم را از پنجره بیرون کردم و به مقتول گفتم صدایش را قطع کند. گفتم صدایت نمی‌گذارد بخوابیم. نمی‌دانم او از چه موضوعی عصبانی و ناراحت بود و عربده می‌زد. وقتی من اعتراض کردم، ناراحت شد و به من فحش داد.
 
من از فحش‌هایش خیلی ناراحت شدم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. با چاقویی که از آشپزخانه برداشتم، از خانه خارج شدم و به خیابان رفتم. تصورم این بود که مقتول می‌ترسد و فرار می‌کند اما او این کار را نکرد بلکه ایستاد و با درگیری و فحاشی من را عصبانی‌تر کرد.
 
در یک لحظه اصلا نفهمیدم چه شد که چاقو را به سمتش پرت کردم و بعد دیدم غرق در خون شد. متهم در پاسخ به این سؤال که چرا مقتول را به بیمارستان نرساند و فرار کرد، گفت: من فرار نکردم. آنجا ایستاده بودم اما قبل از اینکه من اقدامی بکنم همسایه‌ها او را به بیمارستان بردند.
 
من هم آنجا بودم. اینکه می‌گویند فرار کردم دروغ است. وقتی پلیس آمد من آنجا بودم. اما نمی‌دانم چرا من را چند روز بعد دستگیر کردند. چون متهم حالش خوب شد و به خانه برگشت من با وثیقه آزاد شدم؛ اما چهار ماه بعد دوباره دستگیرم کردند. این جوان در ادامه گفت: در مدتی که مقتول بیمارستان بود حالش خوب بود اما بعد زخمش عفونت کرد و به خاطر عفونتی که وارد خونش شد، جانش را از دست داد.
 
ضربه من ضربه کشنده‌ای نبود. اگر کشنده بود که همان اول جانش را از دست می‌داد. او ضربه خورد و حالش بد شد و او را به بیمارستان بردند. آنجا هم خوب و مرخص شد. من فکر می‌کنم او چون به سلامتش اهمیت نداد این اتفاق برایش افتاد. اگر درمان زخمش را پیگیری می‌کرد این اتفاق نمی‌افتاد.
 
متهم ادامه داد: من چهار سال است که در زندان هستم. بارها هم درباره تعیین تکلیف نامه نوشته‌ام. در نظریه پزشکی قانونی هم ضربه کشنده تشخیص داده نشده بلکه عفونت ناشی از زخم باعث مرگش شده ‌است. اگر مقتول سهل‌انگاری نمی‌کرد، حالا زنده بود. وقتی قضات از متهم پرسیدند انگیزه‌اش از ضربه‌ای که زد، چه بود، متهم گفت: نمی‌دانم.
 
قاضی به متهم گفت: اینکه کسی در خیابان فحاشی می‌کند و خطابش هم تو نیستی چرا باید تو را عصبانی کند و به گفته خودت با کارد او را بزنی؟
 
متهم سکوت کرد و گفت: من واقعا نمی‌دانم چرا چنین کاری کردم و قصدم قتل نبود. بعد از گفته‌های متهم وکیل مدافع او در جایگاه قرار گرفت و خواستار بررسی پرونده پزشکی مقتول درخصوص علت تامه مرگ و قصورهای احتمالی شد. در پایان هیئت قضات برای تصمیم‌‌گیری وارد شور شدند.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: