جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: دوشنبه، 9 دی 1398     
دسیسه شیطانی عکاس برای دختر مسافر

خراسان: عکاس جوان در دسیسه‌ای شوم، دختر شهرستانی را به بهانه پیدا کردن شغل مناسب به تهران کشاند. مرد شیطان صفت دختر جوان را چند روز در خانه اش به اسارت گرفت و وی را آزار داد.
 
رسیدگی به این پرونده به دنبال شکایت یک دختر جوان به نام نازگل آغاز شد. وی که همراه پدرش به پلیس آگاهی تهران رفته بود، گفت: پدر و مادرم سال‌هاست از یکدیگر جدا شده اند و من با پدرم زندگی می‌کنم.
 
ما ساکن بروجرد هستیم. چند سال قبل برادرم با پسری به نام بهنام دوست بود. بهنام مدتی بود که به تهران آمده و عکاسی می‌کرد.
 
او می‌گفت عکاس سلبریتی‌ها شده و وضع مالی خوبی دارد. تا این که مدتی پیش با من تماس گرفت و گفت، کار مناسبی در تهران برایم پیدا کرده است. او برایم بلیت گرفت و من به تهران آمدم. اما وقتی به خانه بهنام رفتم او شش شبانه‌روز مرا در خانه اش زندانی کرد و آزارم داد. او حتی اجازه نمی‌داد با پدرم تماس بگیرم تا این که پدرم به ماجرا پی برد و به تهران آمد و بهنام ناچار شد مرا آزاد کند.

دادگاه
 
به دنبال اظهارات دختر شهرستانی، پسر عکاس بازداشت شد و دیروز در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه پدر نازگل گفت: دخترم به یک باره ناپدید شده بود. من که همه جا را گشته بودم، به ترمینال رفتم و پس از بررسی فهرست مسافرانی که به تهران حرکت کرده بودند با اسم بهنام روبه رو شدم.
 
من که به ماجرا مشکوک شده بودم با او تماس گرفتم و فهمیدم بهنام برای دخترم بلیت گرفته و او را به تهران کشانده است. من وقتی به تهران رسیدم او ناچار شد دخترم را آزاد کند. من از او شکایت دارم و برایش اشد مجازات را می‌خواهم. سپس نازگل در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: من بعد ازاین ماجرا می‌خواستم خودسوزی کنم، اما منصرف شدم.
 
حالا از او شکایت دارم. وقتی بهنام که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد، اتهاماتش را منکر شد و گفت: زمانی که در بروجرد بودم، نازگل به خانه ما می‌آمد و همیشه از بد رفتاری‌های پدرش گلایه می‌کرد. او که آخرین بار عکس‌های مرا کنار بازیگران معروف و فوتبالیست‌های سرشناس در اینستاگرام دیده بود با من تماس گرفت و از من خواست تا برایش کاری مناسب در تهران پیدا کنم. او می‌گفت قصد دارد در تهران به خانه عمویش بیاید.
 
او خواست در تهران مرا نیز ملاقات کند. به همین دلیل برای او به نام خودم بلیت تهیه کردم. اما وقتی به تهران رسید، گفت: گوشی موبایل عمویش خاموش شده است. به همین دلیل او به خانه ما آمد و چند روز را آن جا ماند. اما زمانی که او در خانه ما حضور داشت خواهرم نیز آن جا بود. من او را آزار نداده ام. بنابه این گزارش، با پایان اظهارات پسر عکاس، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

 




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: