یران آرت: یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۰، فریدون فروغی خواننده و آهنگساز برجسته کشور در سن ۵۱ سالگی درگذشت. درباره مرگ این هنرمند شائبههای زیادی وجود دارد و علیرغم اینکه دلیل مرگ او سکته قلبی اعلام شده، برخی از نزدیکان نزدیکان فریدون میگوید او خودکشی کرده است.
حجت بداغی، نویسندهای که شاید نزدیکترین دوست فروغی در چند هفته آخر زندگیاش بوده، سال گذشته در گفتوگو با تصویر و هنر ایران گفت که شش بار از خودکشی کردن فریدون فروغی جلوگیری کرده است ولی "دفعه آخر دیگر نمیشد کاری کرد"؛ موضوعی که بهروز صفاریان هم در گفتوگوی اخیر خود روی آن صحه میگذارد و میگوید "من هم شنیدهام که همیشه چیز به شکل خودکشی بوده".
به گزارش ایرانآرت، در پرونده ویژهای که ماهنامه اندیشه پویا برای سالروز درگذشت فریدون فروغی درآورده است، شهیار قنبری درباره صحبت قبلی خود در مورد فریدون که گفته بود او دو مرتبه مرده است، بیان میکند:"مرگ حرفهای برای یک هنرمند خیلی تلختر از مرگی است که سراغ همه خواهد آمد. من پیرامون خودم این مرگ حرفهای را دیدم و تجربه کردم. پدر خودم را دیدم. دیدم که چگونه این اتفاق میتواند زودتر از مرگ واقعی همه چیز شما را بگیرد. کسانی بودند که نتوانستند خودشان باشند و خودشان را ادامه بدهند. یک هنرمند جدی، کسی که تمام زندگیاش را وقف هنرش میکند، توقع زیادی ندارد. فقط میخواهد حرفهاش را ادامه بدهد. فریدون عزیز هدفش این نبود که ثروتمندترین مرد ایران بشود و در ساختمانهای بزرگ زندگی کند. او فقط میخواست بخواند، همین. و این را از او دریغ کردیم."
شاعر ترانه "نماز" در ادامه از تصمیم فریدون فروغی برای مهاجرت پرده برمیدارد و میگوید: "یک روز عبدیجان یمینی عزیز که از ایران به من مدام زنگ میزد، زنگ و زد و گفت با فریدون جان در تماسم و چون بارها به او قول دادند که میتواند بخواند ولی میسر نشده، تصمیم گرفته که از ایران بیاید بیرون. میخواهد آلبومی تازه درست کند و میخواهد شما با او کار کنید. خیلی خوشحال شدم. قرار شد عبدیجان قراری بگذارد و با فریدون حرف بزنیم و کارهایی را آماده کنیم. او اینجا بیاید کارها را ضبط کنیم و بعد از انتشار توری برگزار کنیم و... یک رویای کامل! چندی گذشت من در حال اجرای برنامه تلویزیونی بودم که از ایران تلفن شد و خبر مرگ فریدون را شنیدم."
اما بهروز صفاریان، سرپرست ارکستر کنسرت فروغی، در گفتگو با امیر بهاری درباره بحث مطرح شده مبنی بر خودکشی فریدون فروغی میگوید:" من هم شنیدهام که همه چیز به شکل خودکشی بوده. شب قبل هم که حجت بداغی رفته دیدنش، "قوزک پا" را سرپا در حیاط خانهاش برای حجت خوانده بود."
این تنظیمکننده درباره فروغی میافزاید: "فریدون در زندگی و کار آدم مبارزی بود. اگر کسی به او میگفت تو نمیتوانی، قطعاً کاری میکرد که بتواند، منتها یک سیستم مهندسی برای نابود کردن هنرمندان طراحی شده است که رمزش، جواب ندادن و معلق نگه داشتن آدمهاست. این آدم به این نرمافزار بهروز نشده بود. یک آدم باشخصیت بود و معلق بودن باعث یأس دهچندانش شد. کسی به او نگفت تو میتوانی یا نمیتوانی و این وضعیت خیلی اذیتش کرد."
صفاریان روزهای آخر فریدون فروغی را اینگونه توصیف میکند: سر کنسرتها بسیار انگیزه گرفته بود و ذهن و روحش پرواز میکرد. به خرید وسایل خانه افتاده بود. چیزهای باکیفیت، اسپیکرهای خوب، تلفن جدید و... میخرید و دوباره به زندگی برگشته بود. خود را بهروز کرده بود. اما این آدمی که من میشناختم، در اواخر عمر چهره دیگری پیدا کرده بود. فکر میکرد نزدیکترین آدمهای زندگیاش جاسوساند. ناآرامش کردند و احساس کرد رفیق ندارد. یکی از افسوسهای من این است که اواخر به خاطر کارهایم به او نزدیک نبودم. اگر بیشتر پیش او میرفتم شاید اتفاقات به شکل دیگری پیش میرفت."
.همچنین تورج شعبانخانی سازنده قطعه "آدمک" درباره آشناییاش با فریدون فروغی صحبت میکند و در مورد علاقه فریدون به ری چارلز میگوید:" ما در گروهمان نوازنده جاز یا همان درامر کم داشتیم و فریدون آمد و با ما جاز نواخت. فریدون سلیقه خوبی داشت و کارهای بلوز و خوانندگانی مثل ری چارلز را کاور میکرد. کارش را هم درست انجام میداد. متوجه شدم که او میتواند یک خواننده خوب برای موسیقی پاپیولار ایران باشد."