به خاطر اهمیت قضیه این دو عامل را اندکی توضیح میدهیم.
مشکلات زندگی
بیتردید مشکلات زندگی بر اخلاق و رفتار انسانها اثر میگذارد. فقر و ناداری پدر را با پسر، برادر را با برادر، زن را با شوهر، و همسایه را با همسایه درگیر میکند. فقر و بیکاری اعصاب انسانها را مخصوصاً در سنین جوانی تخریب کرده و آنان را برای رفتار خشونتآمیز آماده میسازد. بیتردید از شهروندان استان خراسان رضوی که مرقد مطهر امام هشتم را در بردارد، انتظار میرود دور از خلاف و خلافکاری و بااخلاق والا و رفتار محبتآمیز باشند. اما، میبینیم که شرایط زندگی جریان را وارونه کرده است و در این استان 40هزار پرونده نزاع در مدت 5 ماه تشکیلشده است؛ یعنی در هرماه حدود 8 هزار و در هرروز حدود 270 پرونده!!!!
ناگفته پیداست که همه درگیریها به دادگاه نمیکشد و برخی در همان محل و یا پیش از تشکیل پرونده با وساطت دیگران حل و فصل میگردند. بنابراین، تعداد رفتار خشونتآمیز بیش از آن است که دارای پرونده شده است، و این هشداری است به مسئولان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور. اگرچه بسیاری از مسئولان نسبت به این مسائل چندان حساس نیستند!
توسعهنیافتگی و عدم رشد عقلانی افراد
رفتار هر انسانی بیش از هر چیز تحت تأثیر ذهن و اندیشه اوست. انسان هر کاری را با آگاهی و انتخاب خود انجام میدهد. اما در این آگاهی و انتخاب توسعه ذهنی افراد و سطح فکر آنان نقش اساسی دارد. بسیاری از خشونتها نتیجه توسعهنیافتگی ذهن افراد و سطح آگاهی آنان است. در زندگی پیچیده امروز و در شرایط دشوار زندگی تنها ذهن رسا و اندیشه برتر است که میتواند انسان را به آرامش فراخواند. و مشکلات را نه با خشونت بلکه با گفتگو و استدلال حل کند. برای داشتن ذهن برتر نیازمند تحول در علوم انسانی هستیم. بنابراین، تا علوم انسانی شایسته زندگی امروز را نداشته باشیم، همیشه با چنین مشکلاتی روبرو خواهیم شد. شرایط بد جامعه، تنها با تحول ذهن انسانها جای خود را به شرایط مطلوب میدهد؛ بنابراین تحول در علوم انسانی، شاهکلید حل تمامی مشکلات رفتاری ما است. از دینشناسی گرفته تا سیاست و اقتصاد و از سامان داخلی کشورها گرفته تا جایگاه بینالمللی آنها.