تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

TEHRANINEWS.IR


وقتی صدای گلادیاتوری ازشهرزاددرمی‌آید
تاريخ خبر: پنجشنبه، 26 آذر 1394 ساعت: 08:35
سرویس فرهنگی فردا، ر- نیایش؛ مجموعه تلویزیونی شهرزاد تا حدودی توانسته در میان آنچه که تابحال برای شبکه­ های نمایش خانگی تهیه گردیده، نظر مساعد مخاطبین را بدست آورد. در قسمت‌های اول تا ششم، بهره‌­مندی فیلم از یک موزیسین حرفه‌ای را در سرتاسر آن شاهد بودیم به نحوی که موسیقی کلاسیک فردین خلعتبری با گرایش ایرانی در تقویت فضایی که سازندگان فیلم در پی آن بوده­‌اند توانمندی خود را به رخ می­‌کشید. اما بدلائلی نامعلوم از قسمت هفتم، موسیقی متن تغییر پیدا کرد و ساخته‌­ی امیر توسلی بجای آن قرار گرفت این درحالی است که از قسمت پنجم نیز تیتراژ سریال به خوانندگی علیرضا قربانی (خواننده سنتی) هم به قطعه­‌ای از محسن چاوشی (خواننده پاپ الکترونیک) تغییر پیدا کرده بود.

نگاهی موسیقایی به سریال شهرزاد/ مقبولیت عمومی یک ترانه دلیل تیتراژ خوب بودن نیست/ علیرضا قربانی یا محسن چاووشی مساله این نیست؟

تقابل و برخورد اهالی موسیقی‌های کلاسیک و الکترونیک مدتهاست محل مناقشه­ است. و به طور معمول از سوی هر یک، ایراد شدید علیه دیگری رایج بوده به نحوی که گاهی موسیقی مورد علاقه­ یکدیگر را سخیف تلقی می‌­کنند. و این موضوع در رابطه با تیتراژ پایانی سریال، بیشتر قابل توجه است و البته در قضاوت میان نظرات این افراد می‌بایست قائل بر آزادی اراده و علاقه اشخاص شد و نمی­‌توان هیچ ملاک و معیار قطعی از موسیقی ارائه کرد و علاقه­ سایرین را محصور به آن ساخت. چه اینکه تاثیر موسیقی از رهگذر احساس است و احساس نیز جز ذائقه­ شخصی برنمی­‌تابد.

اما اگر از خلق یک اثر موسیقایی برای همراهی و تقویت یک پدیده­‌ی بیرونی (مانند فیلم) که خارج از تخیل آهنگساز است سخن بگوییم ماجرا متفاوت می­‌شود؛ و احساسات شخصی نمی­‌تواند نقش تمام کننده داشته باشد؛ چه اینکه پدیده­‌های بیرونی خود به تنهایی صاحب احساس و مفهوم درونی هستند و در ساخت موسیقی برای آنها نمی­‌توان اختیار مطلق برای آهنگساز قائل شد. از این‌رو موسیقی می­‌بایست در راستای تقویت ساختار فیلم و محافظ اصالت احساسی باشد که فیلم ساز در پی انتقال آن است. به فرض آیا موسیقی هندی می­‌تواند در فیلم‌های ایرانی با معانی ملی نقش درست ایفا کند؟ از محل پاسخ این سئوال می­‌توان ملاک عمل دریافت کرد و در تحلیل سایر ابعاد این موضوع نیز بهره برد. بنابراین پذیرش موسیقی الکترونیک برای فیلمی که روایتگر فرهنگ و هنر کلاسیک ایرانی مختص به زمان خود است قابل باور نیست. از این‌رو موسیقی متن و تیتراژ جدید این سریال نیاز به دقت نظر دارد.

در خصوص موسیقی متن باید گفت در اولین قسمت ورود موسیقی امیر توسلی در برخی سکانسها نوعی تضاد، میان ساخته او و فضای فیلم آشکار است که به شدت می­‌تواند موجبات آسیب رسانی به خیال و احساس بیننده را فراهم آورد. در اولین سکانس قسمت هفتم ( که شیرین با سفره‌­ی عقد شهرزاد مواجه می­‌شود) آواهایی از خواننده­ زن به گوش می‌­رسد که ناخواسته فضای برخی فیلمهای هالیوودی به خصوص موسیقی فیلم گلادیاتور را تداعی می‌­کند (بنابه ظاهر، این رویکرد در میان اهالی موسیقی فراگیر شده و در سریال کیمیا هم شنیده می­‌شود) و این از چند جهت افول موسیقی در همان نقطه­ آغازین است. چه اینکه اتکاء به ایده­‌های ساخته و پرداخته‌­ی سایرین می­‌تواند نشان بر عدم مهارت آهنگساز در خلق اثر بدیع باشد و از سوی دیگر ارتباط مفهومی و احساسی میان این موتیف‌ها[1] و ساختار کلاسیک ایرانی فیلم نیز کاملا معیوب است. بکارگیری سمپل[2] آکاردئون و بدون میکس[3] مناسب در سکانس‌های عاشقانه­ این قسمت هم به درجه­ تنزل آن افزوده است به نحوی که مبتدی بودن خط ملودی نواخته شده همراه با تکرار بی­ وجه اجزاء آن، بدون پیچش‌های ملودیایی منجر به سقوط، در میان برخی موسیقی‌های الکترونیک سینمای دهه شصت شده است. از سوی دیگر سردرگمی سازها و عدم همبستگی و استیلای مرکزی در آنها سردرگمی آهنگساز را نیز آشکار می­‌کند به گونه­ای که مخاطب در سکانس‌های مختلف هر از گاهی با یک ملودی بی­ربط و دسته­ای از سازها برخورد می­‌کند که نه تنها در سازماندهی میان آنها با قبل و بعد، هماهنگی مناسب دیده نمی­‌شود بلکه در ساختار ملودیایی هم هیچ مسیر مشخص و منظمی طی نمی­‌شود.

اما در قسمت هشتم فضای ذهن آهنگساز با فضای فیلم چفت و بست محکمی پیدا می­‌کند و این می­‌تواند نشان بر تعجیل و عدم فراغ بال او در خلق اثر مناسب برای قسمت پیشین باشد. در این قسمت برخلاف قسمت قبل، موسیقی از میکس بهتر و سازماندهی مناسب در سازها برخوردار است و ارتباط معنایی و احساسی خوبی در خطوط ملودی مشهود است و سمپل آکاردئون با آن شیوه­ نواختن آماتور­گونه نیز شنیده نمی­‌شود. ولی آواهای تکراری با لحن و شیوه­ تولید صدای غربی، هنوز در ایجاد تداخل میان احساسهای ناشی از یک فیلم ایرانی کلاسیک با یک فیلم غیر ایرانی، برجستگی می‌­کند درحالیکه موسیقی ایرانی در آواز مملو از نغماتی است که آهنگساز را از رجوع به چنان آواهایی بی نیاز می­‌کند. بنابراین اهمال آهنگساز در این فقره، فرصت موجود برای پاسداری از موسیقی اصیل ایرانی را از بین برده است.

تغییر سبک موسیقی، کلام و خواننده­ی تیتراژ پایانی با فضایی نه درخور فیلم نیز در جای خود نقد جدی­تری می‌­طلبد. و سئوالات زیادی به ذهن متبادر می­‌کند که آیا این تغییر می­تواند توجیه داشته باشد یا خیر؟ در پاسخ و تحلیل این سئوال می­‌بایست گریزی داشته باشیم بر آثار خواننده اخیر این مجموعه. بی شک در میان خواننده­هایی که در فضای الکترونیک فعالیت می‌­کنند می‌­توان محسن چاوشی را یکی از موفق­ترین­ها نام برد. اگرچه در تولید صدای این خواننده همواره ابهاماتی وجود داشته از قبیل بکارگیری نامتعارف از میکروفن به هنگام ضبط صدا و بهره بردن از افکتها در ایجاد رنگ خاص؛ اما درعین حال (با ملاحظه­ی اینکه خواننده موصوف از تمامی مولفه­های یک صدای ممتاز برخوردار نیست[4]) آنچه که بعنوان خروجی آثار ایشان به گوش می­‌رسد مطبوع و مقبول است و مقبولیت خود را از ناحیه­‌ی خاص بودن صدای خواننده و همگن بودن آن با نوع موسیقی او دریافت می­‌کند. و می­توان دقت فراوان او در انتخاب کلام، ملودی، تنظیم و میکس را به خوبی ملاحظه کرد. اما آیا صرف این شرایط می­تواند برای چنین انتخابی توجیه مناسب و کافی باشد؟

در پاسخ باید گفت در اینجا ما با دو مقوله مواجه هستیم اول انطباق با فضای فیلم؛ دوم جلب نظر مخاطبین عام و خاص. به قطع این نوع صدا که نماینده­ نوعی از صداهای الکترولیزه شده است نمی‌­تواند کارکرد مناسب را در تداعی و تقویت فضای کلاسیک فیلم داشته باشد. با کمی خوشبینی اگر انتخاب این صدا را بی وجه تلقی نکنیم به نظر می‌­رسد خواننده با اندکی تغییر در شیوه­ تولید صدا در حنجره و نحوه­ صدا برداری و میکس، می‌­توانست تلاش کند صدای خود را به فضای کلاسیک فیلم نزدیک سازد. از سوی دیگر اصرار او بر سرودن ترانه و تنظیم آهنگ قابل توجه است. این درحالی است که قریب به اتفاق آثار این خواننده سروده و تنظیم سایرین است حال در اینجا که موضوع بسیار تخصصی‌­تر است ترانه و تنظیم او نمی­‌تواند محلی از اعراب داشته باشد. به قطع برون سپاری این قطعه ضرورت بر انگیز بوده و مماشات در آن منجر به همان می‌­شود که اکنون با آن روبرو هستیم. اگر چه از میان تنظیم کننده‌های این خواننده، تعداد اندکی را می­‌توان یافت که از عهده­ این قطعه بخوبی برآید. با این وجود دو قطعه دیگر از این خواننده با نام­‌های همخواب و به رسم یادگار منتشر گردیده که در فضای مجازی به این سریال منتسب شده­‌اند. و ظاهر نشان می‌­دهد تلاش در برون سپاری ترانه و تنظیم، صورت گرفته اما مقبول واقع نشده (و این نیز پیام رسان خوبی در خصوص بازار حرفه­ای موسیقی اینروزها نیست) و در نهایت مسیر به سمتی رفته که ساخته خودش مناسب­‌تر تشخیص داده شده است. در هر صورت آنچه که بعنوان تیتراژ پایانی سریال با آن مواجه هستیم قطعه­‌ای است که در صدای خواننده، کلام، ملودی، تنظیم و میکس هیچ نقطه­ محکمی برای اتصال با فضای فیلم را نمی­‌توان یافت. اگر چه در کنار صداهای الکترونیک، از سازهای آکوستیک هم بهره برده شده اما شیوه­ میکس به نحوی بوده که چیزی جز فضای الکترونیک شنیده نمی­‌شود. و سبک خواندن و تولید صدای خواننده نیز همانند سابق در فاصله گرفتن از یک قطعه­ مناسب برای این فیلم کمک بیشتری کرده است. البته نمی­‌توان تلاش او در بهره بردن از آواهای آواز ایرانی را نادیده گرفت اما بی­‌شک نمی­توان آنچه که اکنون بعنوان تیتراژ پایانی پخش می­‌شود را کارآمد و فنی تلقی کرد.

با تمام این مطالب اگر جانب انصاف را فراموش نکنیم و این قطعه را بدون شرایط فیلم و در سطح آنچه که اینروزها ارائه می­‌شود در نظر بگیریم بی تردید قطعه­‌ی قابل دفاعی است. و توانسته ذائقه‌­ی عمومی طرفداران خود را تامین کند. و نباید فراموش کرد این در شرایطی است که تخصص خواننده آن، نه در ترانه بوده و نه در تنظیم. و البته سکوت در مقابل سایر قطعات خوب او نیز (بخصوص آلبوم سیزده) به دور از انصاف است.

 



[1] . کوچکترین جزء معنا دار یک قطعه موسیقی.

[2] . صداهای الکترونیک که از روی صدای واقعی سازها شبیه سازی می­شود.

[3] . مهندسی کیفیت و سازماندهی صداها که توسط اپراتور و از طریق نرم افزار انجام می­شود.

[4]. با این توضیح که در میان خواننده­های پاپ ایران، هنوز هیچ خواننده­ای را نمی­توان به سادگی صاحب تمام مولفه­های یک خواننده­ی ممتاز تلقی کرد. و بیشتر صداهایی که اینروزها به گوش می­رسد از درجه­ی فنی پائین برخوردار بوده و عموما توسط نرم افزارهای اصلاح صدا (ملوداین) ویرایش می­شوند. در این میان صدای خواننده­ی مورد نظر با ملاحظه­ی سایر توضیحات (در متن) پذیرفتنی است.