تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

TEHRANINEWS.IR


آواز دهل از نزدیک!
تاريخ خبر: شنبه، 31 مرداد 1394 ساعت: 08:32

«کیهان» در شماره امروز خود و در ستون «یادداشت روز» نوشت:

5 هفته از پایان مذاکرات گذشته است. سوت و هلهله‌ها فروکش کرده و فضا برای تحلیل و بررسی توافق هسته‌ای و ابعاد مختلف آن مناسب‌تر از پیش است. به نظر می‌رسد اکنون زمان طرح این پرسش است؛ چنانچه برجام رد شود چه خواهد شد؟ این پرسش از دو منظر قابل بررسی است؛ رد برجام از سوی آمریکا و یا رد آن از سوی جمهوری اسلامی ایران.

در این چند هفته مباحث زیادی از کشمکش و چانه‌زنی میان کاخ سفید و کنگره درباره توافق وین منتشر شده است. جان کری، وزیر امور خارجه دولت اوباما بارها به سنا و مجلس نمایندگان رفته و هر بار ساعت‌های متمادی سخت‌ترین چالش‌ها را با میزبانان خود برای متقاعد کردن آنان به قبول توافق داشته است. نگاهی به قوانین آمریکا، اختیارات کنگره و رئیس جمهور و آرایش سیاسی موافقان و مخالفان توافق نشان می‌دهد احتمال رد توافق از سوی واشنگتن بسیار اندک است. در صورت رد توافق پرسش‌ها، پیامدها و گزینه‌های زیر پیش‌روی آمریکا خواهد بود؛

1- آیا ایده بهتری هست؟ آمریکایی‌ها اولین سوالی که از خود در این زمینه می‌پرسند این است که بعد از رد توافق چه باید کرد و یا دقیق‌تر آنکه اساساً چه می‌توان کرد. آنچه مسلم است واشنگتن به جز ادامه مذاکره و رسیدن به توافق، آلترناتیو دیپلماتیک دیگری ندارد. آنچه مخالفان آمریکایی توافق می‌خواهند برچیدن کامل فعالیت هسته‌ای ایران است. موضوعی که بیشتر یک رویاست تا هدفی دیپلماتیک. چنین رویایی با هیچ مذاکره‌ای تعبیر نخواهد شد.

2- کابوس جنگ؛ اگرچه آمریکایی‌ها پس از توافق وین بارها مدعی شده‌اند گزینه نظامی همچنان روی میز است اما تندروترین جمهوریخواهان هم می‌دانند با گزینه نظامی نمی‌توان به سراغ ایران آمد چرا که اولاً دانش هسته‌ای را با بمباران نمی‌توان از بین برد و ثانیاً پاسخ جمهوری اسلامی به حمله احتمالی، غیرقابل پیش‌بینی و هزینه‌های آن سرسام‌آور است. تجاوز به ایران، سرعتی مضاعف به فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌دهد، می‌تواند باعث خروج تهران از ان.پی.تی شود و جنجال رسانه‌ای علیه ایران به بهانه چالش هسته‌ای را معکوس خواهد کرد.

3- خودکشی دیپلماتیک؛ پس از 2 سال مذاکرات فشرده با ابعادی جهانی، رد توافق صورت گرفته از سوی آمریکا به عنوان اصلی‌ترین طرف مذاکره با ایران، چیزی در حد خودکشی دیپلماتیک است. اوباما در این خصوص می‌گوید: رد توافق از سوی کنگره تنها به از دست دادن ابزارهای محدودیت‌زا برای برنامه هسته‌ای ایران و فروپاشی تحریم‌ها منجر نمی‌شود، بلکه ما چیز باارزش‌تری را از دست می‌دهیم؛ اعتبار دیپلماتیک آمریکا در نظام بین‌الملل.

4- پایان سلطه دلار؛ با رد توافق وین، آمریکا باید به سایر کشورها فشار آورد که تحریم‌ها علیه ایران را حفظ کنند. این موضوع به معنای دیکته کردن سیاست‌های آمریکا به بانک‌های بزرگ جهانی، بازارهای بزرگ انرژی و کشورهای دیگر است. چنین سناریویی سرآغاز پایان سلطه دلار خواهد بود. فقط کافی است چین دلار را به عنوان ذخیره ارزی خود کنار بگذارد. این تهدید چنان قوی و محتمل است که اوباما و جان کری بارها نسبت به آن هشدار داده‌اند.

5- انزوای آمریکا؛ آمریکا با رد توافق وین چالش‌های مختلفی در سایر پرونده‌های بحرانی پیش روی خود خواهد دید. اروپایی‌ها مستقیم و غیرمستقیم در این ماجرا ده‌ها میلیارد دلار ضرر کرده‌اند. چه به خاطر فرصت‌هایی که از دست داده‌اند و چه به دلیل مجازات‌های اقتصادی واشنگتن به بهانه نقض تحریم‌ها علیه ایران. همسویی شکننده اروپایی‌ها با آمریکا در پرونده‌هایی مانند بحران اوکراین، به راحتی می‌تواند تحت تاثیر رد توافق وین از سوی آمریکا قرار گیرد.

اما در این سوی ماجرا در صورت رد برجام، چه رخ خواهد داد؟ در ادامه به برخی از پیامدها و گزینه‌ها و فرصت‌های پیش رو می‌پردازیم.

1- پیام قوی به حریف؛ از ابتدای آغاز مذاکرات متاسفانه به دلایل مختلف این پیام به طرف مقابل مخابره شد -پالس‌هایی مانند خالی بودن خزانه، اغراق در تاثیر تحریم‌ها، پیوند مسائل ریز و درشت کشور در حد آب شرب مردم به رفع تحریم‌ها و... -  که طرف ایرانی خواهان «توافق به هر قیمتی» است. با رد توافق، این ذهنیت و محاسبه به شدت غلط و هزینه‌زا از میان خواهد رفت. از بین رفتن چنین ذهنیتی، تاثیری عمیق بر رویدادهای بعدی خواهد گذاشت.

2- شتاب هسته‌ای؛ با رد توافق وین، محدودیت‌های غیرقانونی و فرا ان.پی.تی از پیش روی فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان برداشته خواهد شد. غنی‌سازی با درصد بیشتر، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر، تکمیل و راه‌اندازی راکتور آب سنگین اراک، ادامه مسیر کلیدی تحقیق و توسعه هسته‌ای از جمله فرصت‌هایی است که پیش روی ایران خواهد بود.

3- غرق قایق تحریم؛ واقعیت آن است که تحریم‌ها علیه ایران چه از نظر کمی و چه کیفی و چه در بُعد زمان،  به سقف نهایی خود رسیده‌اند. افزایش تحریم در صورت شکست مذاکرات، تهدیدی توخالی و بلوفی بود که آمریکایی‌ها در دوره مذاکرات بیان می‌کردند تا ایران را به قبول شروط خود و واگذاری امتیاز وادار کنند. پس از توافق وین، مقامات آمریکایی بارها اعتراف کردند که قایق تحریم‌ها در حال غرق شدن بود و بیراه نیست اگر برجام را ناجی قایق تحریم‌ها به ساحل مقصود آمریکا معرفی کنیم.

4- افزایش قدرت منطقه‌ای؛ غربی‌ها طی این چند هفته سعی کرده‌اند با انواع و اقسام ترفندهای سیاسی و رسانه‌ای، از توافق وین ابزاری برای تضعیف قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران بسازند. این هدف از دو راه پیگیری می‌شود. اول از طریق عملیات روانی و رسانه‌ای با القای این گزاره که ایران درصدد است در مسائل مهم و کلیدی مانند حمایت از حزب‌الله، جریان مقاومت در فلسطین، نقش آن در سوریه، مسائلی مانند بحران یمن و بحرین و... کوتاه آمده و در مسیر فعلی خود تجدید نظر کرده و یا حداقل از سرعت خود بکاهد. راه دیگری که آمریکا به موازات آن می‌پیماید تهدید ایران نسبت به این موضوع است که صرف معامله هسته‌ای کفایت نمی‌کند و چنانچه از رفتار منطقه‌ای خود دست برندارید، تحریم‌های جدیدی در راه خواهد بود. نفوذ و قدرت ایران در منطقه پیش و بیش از آنکه متکی به ابزار مادی باشد، حاصل نفوذی معنوی - فارغ از مذهب متحدان- است. اولین اثر فوری رد برجام، افزایش این نفوذ در میان کشورها، ملت‌ها و بازیگران منطقه‌ای است.

5- آمادگی اجتماعی؛ اساساً هدف اصلی تحریم‌ها فشار بر مردم و ایجاد فضایی اجتماعی و به دنبال آن سیاسی بود تا حریف به مقاصد و امتیازات مورد نظر خود دست یابد. پس از توافق وین دولتمردان کشورمان بارها به تصریح - برخلاف دوران پیش از توافق- بیان کرده‌اند که مردم نباید انتظار بالایی از توافق داشته باشند. نمونه بارز این موضوع در قضیه پول‌های بلوکه شده قابل رصد است که پیش از توافق بیش از 150 میلیارد دلار عنوان می‌شد و پس از توافق به کمتر از 10 میلیارد دلار رسید! چندی پیش موسسه معروف زاگبی طی یک نظرسنجی اعلام کرد که 96 درصد ایرانی‌ها معتقدند حتی با وجود تحریم‌ها نیز از فعالیت‌های هسته‌ای کشورشان حمایت می‌کنند. برخلاف اهداف و ادعاهای داخلی درباره شرایط اجتماعی و نظر مردم درباره مذاکرات و توافق، بدون شک مردم از رد توافقی که دستاوردهای هسته‌ای کشور را به باد می‌دهد و در مقابل چیزی هم در سفره آنان نمی‌گذارد، نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه استقبال نیز می‌کنند.

آنچه گفته شد تنها تعدادی از آثار و پیامدهای رد احتمالی برجام بود و می‌توان به موارد دیگری مانند اثرات مثبت و بنیادین اقتصادی، ناامیدی جریانات وابسته داخلی که برجام را پلی برای سازش با استکبار می‌دانند، تغییر نگرش جدی و عملی نسبت به نسخه راهبردی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، مصون ماندن کشور از تبدیل به یک جمعیت مصرف‏گرا و... اشاره کرد. برجام دُهلی بود که آواز آن از ژنو و لوزان و وین برای عده‌ای خوش می‌نمود. حال که دهل برجام به پشت در رسیده، قضاوت درباره آن نیاز به موسیقیدان بودن ندارد!