روزنامه همشهری: تبهکاران با ربودن تاجری ثروتمند قصد داشتند ملک ۴۰میلیارد تومانی او را تصاحب کنند اما در آخرین مراحل اجرای نقشهشان اتفاقی عجیب باعث دستگیریشان شد.
عصر پنجشنبه گذشته مأموران پلیس در حال گشتزنی در یکی از خیابانهای شمال پایتخت بودند که به راننده خودروی پژویی مشکوک شدند. خودرو مقابل یک خانه ویلایی توقف کرده و راننده آن بهنظر منتظر افرادی بود.
ماموران احتمال دادند که او زاغزن یک باند سرقت است و همدستانش نیز برای سرقت وارد خانه ویلایی شدهاند. به همین دلیل بهخودرو نزدیک شدند اما همزمان 3مرد جوان درحالیکه پوشه و چند برگه در دست داشتند از خانه ویلایی خارج شدند و سوار بر خودروی پژو گریختند.
ماموران به تعقیب خودرو پرداختند و از راننده خواستند تا توقف کند اما او با سرعت و حرکات مارپیچ به فرار خود ادامه میداد تا اینکه خودروی گشت پلیس مقابل ماشین متهمان پیچید و خودرو متوقف شد.
گروگانگیری
4مرد پژو سوار که بازداشت شده بودند ادعا کردند که جرمی مرتکب نشدهاند و پلیس به اشتباه به آنها مشکوک شده است. اما مأموران که احتمال میدادند آنها به قصد سرقت وارد خانه ویلایی مورد نظر شده بودند، به بازرسی وسایل همراه آنها پرداختند و از داخل پوشهها اسناد و مدارک خانه ویلایی را پیدا کردند. مردان پژو سوار این بار مدعی شدند که قصد خرید ملک ویلایی را داشتند و به همین دلیل صاحبخانه اسناد و مدارک را در اختیارشان قرار داده است.
با این حال مأموران برای اثبات این ادعا همراه آنها راهی خانه ویلایی شدند و پس از ورود به آنجا چشمشان به صحنه عجیبی افتاد. مردی مسن با دست و پا و دهان بسته در خانه رها شده و تقلایش برای نجات خودش فایدهای نداشت.
مأموران پس از نجات وی به تحقیق از او پرداختند. مرد مسن گفت: من صاحب این خانه ویلایی هستم و اقامت یکی از کشورهای خارجی را دارم و خانوادهام نیز در آن کشور ساکن هستند. من نیز مدتی قبل به ایران سفر کردم تا پس از فروش خانهام در تهران نزد خانوادهام برگردم.
وی ادامه داد: کارشناس خانهام را 40میلیاردتومان ارزشگذاری کرد و من نیز آگهی فروش آن را در روزنامه و سایتهای مختلف منتشر کردم تا اینکه فردی به نام امیر با من تماس گرفت و گفت قصد خرید خانهام را دارد. او میگفت پولش نقد است و با دیدن عکسهایی که من از خانهام منتشر کرده بودم آن را پسندیده است. برای بازدید خانهام قرار گذاشتیم و او به همراه دوستش به خانهام آمدند. پس از صحبت و توافق بر سر قیمت قرار شد که روز بعد با یکدیگر به بنگاه برویم و قرارداد را بنویسیم. امیر اصرار داشت که روز قرار اصل تمام مدارک و اسناد خانه نیز همراهم باشد.
با وجود این من کپی اسناد را با خودم بردم و با امیر در یکی از خیابانهای شمال تهران قرار گذاشتم. مرد مسن گفت: امیر به همراه 3نفر دیگر که سوار بر خودروی پژو بودند سرقرار حاضر شدند. وقتی سوار ماشین شدم، ناگهان یکی از آنها چاقویی روی پهلویم قرار داد و تهدیدم کرد، دیگری نیز با طناب دست و پا و با چسب دهانم را بست.
آنطور که از صحبت هایشان متوجه شدم آنها قصد داشتند برای مدتی مرا در جایی زندانی کنند تا خانهام را بفروشند اما وقتی متوجه شدند اصل اسناد همراهم نیست، به سمت خانهام حرکت کردند. یک نفر داخل ماشین نشست و 3نفر دیگر مرا به خانهام بردند تا اصل اسناد را تحویلشان بدهم. اما نمیدانم چه اتفاقی افتاد که زمانی که در خانه بودیم، 3مرد هراسان و دستپاچه مرا داخل خانه رها کرده و با سرقت اسناد فرار کردند.
اقرار
مردان پژو سوار که چارهای جز بیان حقیقت نداشتند با تأیید اظهارات شاکی به اجرای نقشه کلاهبرداری اقرار کردند. سرکرده گروه گفت: شاکی را دورادور میشناختم. او از بستگان یکی از دوستانم بود که وقتی شنیدم خانهاش 40میلیاردتومان ارزش دارد و میخواهد آن را بفروشد وسوسه تصاحب آن به جانم افتاد. میخواستم با ربودن شاکی و سندسازی خانهاش را بفروشم و یک شبه پولدار شوم. چرا که ورشکست شده بودم و شرایط مالی بدی داشتم.
به همین دلیل موضوع را با همدستانم درمیان گذاشتم و آنها هم بهخاطر پول وسوسه شدند تا وارد این بازی شوند. وی ادامه داد: اما هرگز گمان نمیکردیم که لو برویم اما وقتی شاکی را به خانهاش بردیم که اصل مدارک و اسناد را برداریم، همدستمان که داخل ماشین بود تلفن کرد و گفت که پلیس وارد کوچه شده و ما هم از ترس خانه را ترک کردیم و سوار ماشین شدیم که فرار کنیم اما گیر افتادیم.
متهمان این پرونده با دستور بازپرس پرونده بازداشت شدند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.