عباس عبدی به روزنامه شرق گفت: درحالحاضر همه نیروهای سیاسی کمابیش به بنبست رسیدهاند. منظور از بنبست چیست؟ یعنی شیوههایی که تابهحال به آن عمل میکردهاند به نتیجه مورد انتظارشان منجر نشده است.
شاید شیوه اصولگرایان اکنون به نتیجه دلخواهشان منجر شده باشد ولی نظر من این نیست. چراکه صرف رسیدن به قدرت چیزی نیست که ذاتا مطلوبیت داشته باشد، بلکه حل مسائل جامعه به تبع حضور در قدرت است که مطلوبیت ذاتی دارد. اگر این نتیجه را در سیاست میخواهند به دست بیاورند مشخص است که از راه فعلی به دست نمیآید؛ این واضح است. حتی این شیوه انتخابشدن نیز مطلوبشان نبود. شما حتی نحوه برخوردشان را با نتیجه انتخابات میبینید؛ ناشی از احساس عدم پیروزی و شکست و نوعی سرشکستگی است و میکوشند این را توجیه کنند.
اصلاحطلبان هم به طور کلی بینتیجه ماندند و حس میکنند سیاستهایشان دیگر جوابگوی اهدافشان نیست. مسئله فقط پیروزی و شکست در واقعیت نیست، بلکه اساسا مسئله این است که حس عمومی چنین میپندارد که این سیاست جواب نمیدهد و نوعی بنبست را تداعی کرده است. بنبست اصلاحطلبی را سیاستهای اصولگرایان تشدید هم کرده.
براندازان که طیف دیگری هستند هم به بنبست رسیدهاند چون بخش اعظم آنها در پی دخالت خارجی بودند که آشکارا به بنبست رسیده. نمونه افغانستان پیشروی آنان است. اکنون میشود گفت عمده نیروهای سیاسی در یک حالت سرگردانی به سر میبرند؛ باید ببینیم که آیا از دل این بنبست یا حس حیرت نیرویی به وجود میآید که بنبستشکنی کند و مسیری را روبهروی مردم باز کند و آنها را نسبت به آینده امیدوار کند یا نه؟