جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: سه شنبه، 12 بهمن 1395     
یک فیلم کاملا آذری در جشنواره فجر!

روزنامه صبح نو: «ائو» یکی از فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر است. «ائو» به زبان ترکی به معنای خانه است. اثری که کاملاً به زبان ترکی است و با زیرنویس فارسی برای مخاطبان در برج میلاد به نمایش درآمد. کارگردان این فیلم آقای اصغر یوسفینژاد است که از فیلم اولیها محسوب میشود. داستان این فیلم حول اتفاقاتی است که روی یک جنازه روایت میشود. یوسفی نژاد علاوه بر کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی این اثر را هم بر عهده دارد. به بهانه پخش فیلمش در سینمای برج میلاد با او به گفتوگو نشستیم.

هر فیلمی دارای سوژهای است که ممکن است مخاطبان را با خود همراه کند. اصغر یوسفی نژاد کارگردان «ائو» درباره سوژه فیلم خود و چرایی آن میگوید: آدمها در حال دور شدن از خود هستند و بحران هویت به شکلی پیش میرود که اصلیت ما را دچار مسأله میکند، این مسأله دغدغه من است و دوست دارم در این مورد با مخاطبانم صحبت کنم بنابراین آینهای را جلوی خودم و دیگران گرفتم که نگذاریم این اتفاق بیفتد. به سراغ تشریح جنازه رفتم تا فرصت پیدا کنم آدمهای زنده را که اطراف جنازه هستند تشریح کنم و این آدمها و شخصیتهای فیلم متوجه شوند که دارای چندگانگی رفتار و شخصیت شدهاند. در نگاه نخست به نظر میرسد داستان «ائو» چرکین و تلخ باشد و کام مخاطب را هم تلخ کند. این ویژگی در فیلم آذری زبان جشنواره فیلم فجر نیز دیده میشود. تهیه کننده این اثر در این باره توضیح میدهد: من نشانههای ساده ولی پر تعدادی در فیلم گذاشتم که اشاره به یک بحران معنویت دارد یعنی نشانههای معنوی در یک خانه سست شده، از قرآن و سایر مسائل معنوی که درست در جای خود نیستند و حجابی که در این خانه معنای دیگری پیدا کرده است. از این نشانهها شروع میکنم و به عنوان یک هشدار می گویم اگر نشانههای معنوی در روابط ما سست شود منجر به مسائل خطرناکی میشود. دیالوگهای بسیار صریحی در سکانس پایانی داریم که نشان میدهد دختر در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته است و تصریح میکنم موضوع پدر زن کشی است یعنی دختر به خاطر علاقهای که به شوهر دارد برای اینکه او فرصت پیدا کند که ارث را پیگیری کند به او میگوید من از صبح آمدم و آن چه که تو گفتی من اینجا انجام دادم و شوهر هم میگوید میدانستم اگر تو بدانی من چنین قصدی دارم کاری میکنی که دست و دلم بلرزد بنابراین به تو نگفتم تا بعداً اگر قصد و نیت خیرم را بفهمی مرا ببخشی. در یک فیلم پر دیالوگ و با زبان غیرفارسی و زیرنویسهای حجیم ممکن است این نکته از دست برود و باید در اکرانهای بعدی فیلم به این مسأله توجه شود ضمن این که شاید به دلیل حرفهای، برجسته کردن سکانس پایانی که باید مخاطب با غافلگیری روبرو شود جذابیتها را بگیرد.

 

قبول دارم که این مسائل فراگیر نیستند

یوسفینژاد همچنین درباره غبارآلود بودن داستان و این که جامعه به سمت دوری از معنویت پیش میرود، به مخالفت با کارگردان، تهیه کننده و نویسنده این اثر پرداختیم. وی در این باره توضیح میدهد: دو مسأله وجود دارد. یک این که قرار است فیلم یک جامعه نشان دهد و دو اینکه یک خانه را نشان دهد. قصد من از ساخت این فیلم فقط نشان دادن خانهای بود که در فیلم میبینیم البته نباید هم منتظر باشیم که چیزی در جامعه تعمیم پیدا کند و بعد به آن بپردازیم. اهل هنر شاخکهایشان نسبت به این مسائل باید تیز باشد و به محض مشاهده مواردی اینچنین کاری صورت گیرد. البته خود من هم نظر شما را دارم و معتقدم این مسائل در جامعه ما هنوز فرا گیر نشده است اما برای پیشگیری و برای این که بگوییم بحرانهای ایدئولوژیک و اجتماعی میتواند به یک جاهای حساس و خطرناکی منجر شود نشان دادن آن به نظر من به عنوان یک فیلمساز برای مردم وظیفه است.

 

با دوربین روی دوست به دنبال التهابآفرینی بودم

یکی از مسائل دیگری که در فیلم یوسفی نژاد دیده میشود دوربین روی دست است. موضوعی که تا انتهای فیلم هم مخاطب را اذیت میکند. یوسفی نژاد
در این باره اظهار می
کند: من یک فیلمساز بازیگر محور هستم، بازیگران جزو مهترین عناصر فیلم من هستند، بعد از این که تمریناتی در فضای ساکن، دور میزی و در یک اتاق داشتیم برای این که فضای فیلم را به زندگی نزدیک کنم، چیزی که دوست دارم و سلیقه فیلمسازیام است، بنابراین بازیگرانم را حدود دو هفته در خانهای که قرار است فیلمبرداری انجام شود راحت گذاشتم که بازیگران فیلم را برای خود بازی کنند و من و گروه فیلمبرداری، ناظر این اتفاق بودیم. فرم کار از این اتفاق، تمرین و حرکت بازیگران در تمرین بیرون آمد.

احساس کردم برای این که این حرکتها که طبیعت یک فضای سوگواری طی زمان هفتاد و پنج دقیقه است هر شکل دیگری که به کار بگیرم التهاب این حرکتها را کم میکند و نمیتواند با جریاناتی که بین بازیگران است همراه شود بنابراین دنبال دوربینی بودم که با بازیگر همراه شود. در فیلم هم اگر ببینید هیچ حرکت دوربینی بدون حرکت بازیگر ندارم.

 

خواستم تجربه جهانی را بشکنم

یوسفی نژاد درباره نماهای کلوزآپ فیلم هم میگوید: من برای طراحی این قضیه یک ایدههایی داشتم؛ ایده اولم این بود که سینمای اجتماعی ما در حال حاضر در مدیوم شات خلاصه میشود و یک تعریفی در حال جا افتادن است که اگر میخواهیم یک فیلم اجتماعی و رئالیستی بسازیم بهتر است برویم به سراغ اندازههای مدیوم شات و این تفکر ناشی شده است که نمای مدیوم شات درباره آدمها قضاوت نمیکند، البته مشکلی با این قضیه نداشتم اما میخواستم اول برای خودم و بعد مخاطبان نشان دهم که میشود در یک اندازه نمای متفاوت هم فیلمی تولید کرد که واقع نمایی و شبه زندگی بودن فیلم دیده شود، این اولین انگیزه من بود که عادتی که در سینمای ایران یا حتی در سینمای جهان وجود دارد به عنوان تجربه بشکنم تا ببینم جواب میدهد یا نه. دوماً این که من با آدمها و شخصیتها کار داشتم و میخواستم تک تک این افراد جلوی دوربین من تشریح شوند. من موضوع دیگری در آن خانه و خارج از فضای آدمها در این فیلم برایم معنا نداشت و این نزدیکی به شخصیتها یک پس زمینه محوی برای فیلم من ایجاد میکرد که به نظر من لازم بود، چون آدمها متأسفانه به دنبال چیز شفافی در این خانه نبودند که بخواهم نشان دهم و بیشتر با موهومات ذهنی خود درگیر بودند و من احساس کردم که تصاویر و بک گراندهای محو میتواند به این مسأله کمک کند. این کارگردان درباره دلیل آذری بودن زبان فیلم خاطرنشان کرد: در تبریز همه ترکی صحبت میکنند مگر با مخاطب فارسی زبان. من با اشخاصی کار میکردم که میدانستم با زبان مادریشان بهتر میتوانند جلوی دوربین حاضر شوند، از سوی دیگر زبان مادریمان است و دوست داشتیم در یکی از فیلمهایی که دیده و در هر جایی اکران میشود زبان مادری را که سالهاست با آن زندگی کردهایم تکریم کنیم.

اصغر یوسفی نژاد در پایان گفت: من سعی کردم موقع ساخت به آن چه که از درونم میآید وفادار باشم تا فیلم بتواند اثرگذار باشد، اصالت در آن دیده شود و فکر میکردم وفاداری به آن چه که میاندیشم برای فیلمم لازم است. تعداد کسانی که فیلم را دیدند، فارسی زبان هستند و احساس خستگی کردند نسبت به افرادی که با فیلم راحت بودند کمتر بوده است.




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: