جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: سه شنبه، 23 شهريور 1395     
منصوریان را در ۶هفته ذبح کنید می‌شوید وزیر موفق؟

علیرضا منصوریان که برای انتخابش باید اول به دیدار وزیر می‌رفت و اصلا در دفتر او رسما مربی استقلال شد، حالا از هفته سوم لیگ مدام تهدید به برکناری می‌شود!

 

فرهاد عشوندی- خبرگزاری خبرآنلاین: حالا هر روز برایش مصاحبه می‌کنند. مدام برایش اولتیماتوم تعیین می‌کنند. این حال روز این‌روزهای علیرضا منصوریان است. جوان اول نیمکت استقلال که بعد از دو فصل انتظار، با سلام و صلوات به استقلال آوردندش ولی انگار تمام هیجان‌شان برای او 4 هفته بود. 4 هفته بی بردش که سپری شد، همان ها که حلوا حلوایش می کردند، برایش شمشیر از رو کشیدند اما مهمتر از این جماعت که وزن شان در فوتبال را اگر بخواهی بسنجی، خیلی کم وزن تر از آن آقازاده های دوره علی آبادی هستند که حجازی را به بستر بیماری انداختند و چنان قربانی اش کردند که از غم آن بیماری کابوس‌وار در چند ماه در وجودش عود کرد.

اینکه منصوریان خوب است یا بد؟ اینکه می تواند استقلال را نجات دهد یا ندهد؟ اینکه در حد استقلال بوده یا نبود؟ همه و همه سئوال‌هایی بودند که باید خیلی پیشتر درباره اش می پرسیدند. یعنی قبل از شروع فصل. اصلا چرا قبل از شروع این فصل! باید فصل قبل که مدام آقای معاون ورزش توسعه قهرمانی ورزش با او جلسه می گذاشت، درباره اش تفکر می کردند.

علیرضا منصوریان آمده به استقلال و اصلا بد نتیجه گرفته؛ درست! ولی تنها 5 هفته از لیگ گذشته. حضرات بزرگوار شما یک مربی جوان آورده اید. 20 میلیارد تعهد ایجاد کردید، کلی پز آوردنش را دادید که در 5 یا 6 هفته بسوزانیدش  و بگویید به سلامت؟ خب این همه پول دادیم، نشد. یک مربی جدید می آوریم. مربی جدید می آید و می گوید این خریدها دوزار نمی ارزند و 10 میلیارد دیگر هزینه روی دوش بیت المال می گذارد تا شما کلاه‌تان را کمی بالاتر بگذارید و پز بدهید. پز بدهید که قربانی اش کردیم و ته فصل فکر کردید چه می شود؟ خوش بینانه ترین حالتش می شود همان سرنوشت تیم حجازی سال 87 . نه اصلا خیلی بهتر از آن می شود ماجرای کنار زدن علی دایی و آوردن درخشان و بعد هم برانکو. تهش تقریبا مسیری که در ذهن دارید، پوچ است. 

بیایید ببینیم الان آنها که دارند منصوریان را می زنند چه کسانی هستند. آخرین نفری که حرف از تغییر بعد دربی زده و اولتیماتوم داده، رضا افتخاری مدیر تیم است. مدیری که به قول خودشان 30 سال در ورزش بوده و حالا بازنشسته است. خروجی اش در همه این سال ها چه بوده؟ چه نقشه نجات بخشی داشته؟ بعدی هایش می شوند حسن زمانی که سابقه اش را در سیاست شاید نتوان نادیده گرفت اما در فوتبال، به سختی می توان او را صاحب نظر در مسائل فنی دانست. بعد از این ها می رسیم به پرهیاهوترین عضو هیات مدیره آبی ها یعنی شهاب جهانیان. جوانی که دکتر احمدی، معاون وزارت ورزش دلیل حضورش در هیات مدیره استقلال را لر بودن و نظر مستقیم وزیر ورزش در این باره می داند. عضوی که عملا غیر از نزدیکی به وزیر ورزش، پیشینه ای ورزشی ندارد. 

اگر نظر او را نظر وزیر ورزش بدانیم و بگوییم چون مشاور وزیر است و به خواست او به استقلال آمده و رئیس هیات مدیره تیم هم شده است، اگر کمی بدبین باشیم، باید تصمیمات او را مساوی با نظر وزیر ورزش بدانیم. اگر اینچنین ببینیم، باید آن وقت مخاطب مان شخص دکتر گودرزی باشد. دکتر گودرزی که 3 ماه قبل با علیرضا منصوریان نشست و حرف زد و بعد رسما این جوان شد مربی استقلال. او که سال قبلش هم سجادی معاون ورزش قهرمانی اش چند جلسه ای با منصوریان گذاشته بود و این نشان می دهد آنها منصوریان را می خواستند. دو تحصیلکرده ای که خود را استخوان خردکرده های ورزش می دانند. مدام بزرگترین چالش ورزش را عدم ثبات می دانند و می گویند حضور گروهی ناآشنا به ورزش با نتیجه گرایی شان تیشه به ریشه ورزش زده اند و وقتی سکان اداره ورزش دست خودشان افتاده ، دارند به همان شیوه مدیریت می کنند.

آقای وزیر که برای انتخاب سرمربی، باید ابتدا مربی را به حضور بپذیرد و حرف ها و نکاتش را بگوید، حالا کجاست؟ آیا اعتقاد به این اولتیماتوم ها دارد؟ آیا اعتقاد به تغییر دارد؟ چرا حالا دیداری نمی گذارد؟ چرا مثل ابتدای فصل خودش شخصا ورود نمی کند؟ آقای وزیر که در جلسه هیات مدیره می گوید چرا سرمربی تیم باید به من پیامک بزند و این شیوه را جمع کنید، چرا در ابتدای فصل مستقیم با یک سرمربی دیدار می کند و برایش ترسیم مسیر می کند تا در روز سختی، سرمربی فکر کند، تصمیم گیرنده اصلی اوست و برایش پیامک بفرستد. آقای وزیر آن پیامک و پیامک هایی از این دست، حاصل دیدارهایی مثل ابتدای فصل است.

دکتر گودرزی عزیز خیلی روراست، باید بپذیرید متاسفانه تعداد تصمیمات هیجان زده در دوران مدیریت‌تان دارد زیاد می شود. انتخاب مدیر 48 ساعته برای استقلال، آوردن یک مربی که در 3 ماه دلتان را می زند، آوردن یکی مثل افشارزاده و سپردن کوهی از کار به او و ناگهان دلزدگی آنچنانی که بخواهید از ورزش بعد 6 دهه، محو شود و البته نزدیک کردن عده ای به خود که با یک پیامک شان دودمان قلعه نویی پیچیده می شد و بعد با گذشت چند وقت، چنان طرد می شوند و دشمن که باید سایه شان در ورزش با تیر زده شود، همه نشانه های بدی برای مدیریت ورزش مان هستند.

آقای وزیر شما که به ورزش علمی اعتقاد دارید، یا نباید انتخابی اینچنین انجام می دادید، یا اقلا خودتان را در پروسه این انتخاب دخیل نمی کردید اما حالا که چنین تصمیمی گرفتید، پای تصمیم‌تان بایستید . اقلا چند هفته ای زمان بدهید که بعدا به خودتان نگویند آستانه تحمل تان 5 یا 6 هفته بود.




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: