جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: دوشنبه، 11 مرداد 1395     
الگوبرداری «ایستاده در غبار» از روایت فتح

عوامل فیلم سینمای «ایستاده در غبار» با حضور در خبرگزاری تسنیم درباره نحوه ساخت این فیلم سخن گفتند.
تسنیم: «ایستاده در غبار» نام دومین اثر محمدحسین مهدویان است که با موضوع دفاع مقدس ساخته است. شاید افراد اندکی باشند که سریال «آخرین روزهای زمستان» وی را ندیده یا وصف آن را از دیگران نشنیده باشند؛ سریالی که در آن این کارگردان جوان به شهید حسن باقری پرداخته است و با سبکی جدید و نو به روایت داستان این قهرمان دفاع مقدس می‌پردازد.
محمد حسین مهدویان این بار با «ایستاده در غبار» سعی کرده است به اسطوره‌ای دیگری در تاریخ دفاع مقدس بپردازد؛ قهرمانی که در تمام عرصه‌های ایستاد و ذره‌ای ترس وارد قلبش نشد.
«ایستاده در غبار» به بخشی از زندگینامه حاج احمد متوسلیان می‌پردازد و از صداهای واقعی که از وی باقی است، استفاده کرده که این موضوع باعث شده است مخاطبی که در سینما این فیلم را مشاهده می‌کند، تصور کند تصاویر که شاهد آن است، واقعی است.

حبیب والی نژاد تهیه‌کننده این فیلم اعلام کرده است، «ایستاده در غبار» نقطه آغاز است برای ساخت آثار دیگری درباره احمد متوسلیان و مؤسسه رسانه‌ای اوج از طرحها هنرمندان حمایت می‌کند.
خبرگزاری تسنیم با دعوت از محمد حسین مهدویان(کارگردان)، حبیب والی‌نژاد (تهیه‌کننده)، هادی حجازی‌فر(بازیگر نقش احمد متوسلیان) و هادی بهروز (مدیر فیلمبرداری) به بررسی ابعاد ساخت و اکران فیلم «ایستاده در غبار» بپردازد.

بخش اول صحبتهای عوامل «ایستاده در غبار» چندی پیش منتشر شد که می‌توانید آن را (اینجا) ببنید. در ادامه شاهد بخش پایانی صحبتهای عوامل این فیلم هستید.


«ایستاده در غبار» رویداد محور نبود و از کنار وقایع می‌گذرد

 آقای مهدویان فیلم شما به جایی این که وقایع محورنگار باشد سعی می‌کند روانکاوانه باشد، دیدگاه شما راجع به این موضوع چیست؟


مهدویان: فیلم« ایستاده در غبار» به هیچ عنوان رویدادمحور نیست و با رخدادها کار نداشته و از کنار آنها می‌گذرد، اصرار هم داشتیم که این گونه باشد؛ چرا که احساس کردم با این بی‌توجهی و بی‌مهری به وقایع حتی وقایع مهم است که احمد متوسلیان خوب دیده می‌شود، مثلاً وقتی واقعه مهمی مثل انقلاب را ما نشان نمی‌دهیم، یعنی باید مخاطب بپذیرد که فقط در این فیلم قرار است احمد متوسلیان را ببنید این اتفاق خیلی از جاها اتفاق می‌افتد، این که گفتید روانکاوانه درست است ما در این فیلم سعی کردیم درون احمد متوسلیان را به نمایش در آوریم، اما روشمان روش روایت درونی نبود بلکه از روشی سخت‌تر و سینمایی تر این موضوع را روایت کردیم و آن روایت از بیرون بود، ما در این فیلم سعی می‌کنیم درون حاج احمد را از بیرون روایت کنیم.

سعی کردیم اسم فیلممان روانشناختی باشد

حالا اگر برای مثال مبنی روانکاوانه را در نظر بگیریم، به نظر می‌رسد فیلم به سمت داستانی بودن پیش می‌رود و حتی داستان کلاسیک می‌شود. ما در فیلم مقدمه‌ای داریم از احمد متوسلیان که چرا این شکلی شده است، بعد جوانی و حالا ما دو پرده داریم از دورانی که یک کنش موثر در زندگیش دارد. حالا آن برهه‌ایی که کار علمیش را شروع می‌کند و در بیمارستان کتاب می‌خواند تا می‌رود مریوان و پاوه و قسمت دوم، قسمتی است که می‌رود به خوزستان، آیا شما با کلاسیک بودنش موافق هستید؟


مهدویان: ببینید خود فیلم آن چنانی که می‌بینید یک نگاه متکثر و نسبتاً مدرن دارد، اتفاقاً وقتی این فیلم را می‌نوشتیم به این جنبه کلاسیک واقف بودیم، حتی اسمی هم که برای این فیلم در مرحله اول انتخاب کردیم (کودکی ناتمام) اسمی روانشناختی بود. زمانی هم که در نهایت تصمیم گرفتیم اسم ایستاده در غبار را روی فیلم بگذاریم و تمام تلاشمان را کردیم که آن حس روانشناختی حفظ شود. ایستاده در غبار اسمی بود که ما را راضی کرد. در فیلم «ایستاده در غبار» رویکردهای روانشناختی و کلاسیک وجود داشت؛ اما به آن وضوحی که در فیلمهای کلاسیک شما شاهد آن هستید. مانند نقاشی که در آخر کار، خطوط را با انگشت شصت خود محو می‌کند. ما هم سعی کردیم کاشت دوربینمان به چشم نیاید.

«ایستاده در غبار» بشتر شبیه به تئاتر مستند است

ما با دوستان وقتی راجع به این فیلم صحبت می‌‌کردیم به این نتیجه رسیدیم که این فیلم بیشتر از آن که فیلم مستند باشد شبیه به تئاتر مسندی است، در تئاتر مسند ما یک داستان را تعریف می‌کنیم که کل آن نقش است، کل آن بازی است، هیچ چیزیش واقعی نیست. در صورتی که در سینمای مستند عموماً کارگردان اعلام می‌کند «من دارم می‌روم جلو تا چیزی نشانتان بدهم؛ اما خودم نمی‌دانم چیست».


مهدویان: دقیقاً به نکته درستی اشاره می‌کنید. ما در فیلم «ایستاده در غبار» به وجوه تئاتری کار تاکید می‌کنیم؛ اما تئاتر به معنای دراماتیک و نمایشی و اجرایی‌گری بودن. در این فیلم ما سعی کردیم وجوه سینمایی متفاوتی داشته باشیم. وقتی می‌گویید درام مستند یا تئاتر مستند، همه اینها ریشه‌اش داستان و روایتگری است؛ درحالی که سینما بدون روایتگری هم وجود دارد. درام ریشه‌ای به مراتب قدیمی‌تر از سینما دارد؛ اما از زمانی که سینما به وجود آمده است چنان این درام و سینما در هم تنیده شده است که برخی تصور می‌کنند گسستن این دو از یکدیگر کاری نشدنی و دشوار است. فیلم«ایستاده در غبار» یک وجوه سینمایی دارد که باعث می‌شود قابلیت دیدن به صورت بی‌کلام را هم داشته باشد. فیلم «ایستاده در غبار» را باید در سینما دید؛ چرا که وجوه سینمایی که مخاطب در تماشای سینمایی این فیل درک می‌کند به هیچ عنوان در نسخه نمایش خانگی آن درک نخواهد کرد.

سعی کردیم حضور دوربین در فیلم احساس نشود

یکی از چیزهایی که کمک می‌کند مخاطب متوجه شود این فیلم داستانی است دوربین آقای بهروز است که در واقع راوی اصلی داستان هم دوربین است، مثل همان مثالی که گفتید فردی که این فیلم را بدون صوت و با موزیکی در گوش نگاه می‌کرد که تجربه متفاوتی از فیلم داشت. اتفاقی که در همه فیلمها وجود دارد حضور دوربین است که به صورت محسوس در فیلمها وجود دارد. در فیلم ایستاده در غبار این اتفاق نمی‌افتند؛ یعنی بازیگران احساس نمی‌کنند که در مقابل دوربین قرار دارند. چیزی که از فیلم تداعی می‌شود این است که دوربین از فاصله دور صحنه‌ها را نشان می‌دهد. انگار .از فاصله دور نظاره‌گر این داستان است. گویی قرار نیست هیچ اینسرتی (Insert) از آقای حجازی‌فر نشان بدهد که تیر خورده است. از همان اول فیلم هم این نوع فیلمبرداری اتفاق می‌افتد مثلاً آن لحظه‌ای که از زمانی کودکیش نشان داده می‌شود که مشغول بازی کردن است، اصلاً انگار قرار نیست دوربین مشخص باشد، این تکنیکی که اتفاق افتاده را اگر آقای بهروز برایمان توضیح بدهد خیلی خوب است؟


بهروز: کاشت دوربینها در جای درست  را آقای مهدویان مشخص می‌کردند بصورتی که یک هندی‌کم در دست داشتند و توسط آن هندی‌کم جای درست کاشت دوربینها را تعین می‌کردند. صحنه فیلم «ایستاده در غبار» به گونه‌ای طراحی شده بود که دوربین دیده نشود. ما حتی تصویرمان را با لنز تله برداشت کردیم؛ اما این که دوربین کجا قرار بگیرد چه چیزهایی را نشان بدهد، چقدر زوم کند و غیره،  اینها چیزهایی بود که ما حین کار به آن رسیدم.

«ایستاده در غبار» باید واقعی به نظر می‌رسید

این شیوه فیلمبرداری «ایستاده در غبار» را  به فیلم مستندنزدیک نمی‌کند؟


بهروز: درست است، بالاخره این استایل به نحوی استایل مستندگونه است. حتی در انتخاب لوازم برای فیلمبراری ما از لوازمی استفاده کردیم که بیشتر در ساخت فیلمهای مستند استفاده می‌شود.

مهدویان: اصولاً ما تمام تلاشمان را کردیم که فیلم جلوه‌ای مستندگونه به خود بگیرد و واقعی به نظر برسد، مثل تلاشی که فرهادی انجام می‌دهد تا فیلمهایش واقعی به نظر بیاید. ما تمام شخصیتهایمان را شبیه به واقیعت کرده بودیم. پیش خودمان می‌گفتیم چرا از لحاظ تصویربرداری فیلممان را شبیه واقعی نکینم. ما تمام این کارها را می‌کنیم که تماشاچی باور کند آن تصویری که شاهد آن است و در صحنه‌ای که فلانی فوت می‌کند واقعی است؛ به طوری که از شدت تعصب دستانش را به هم فشار بدهد. ما برای واقعی شدن این فیلم از نگاتیو شانزده میلیمتری استفاده کردیم.

سبک فیلمبرداریمان را از روایت فتح وام گرفتیم

دیدن فیلمهای روایت فتح چقدر در روند ساخت فیلمتان تاثیر گذاشت؟


بهروز: قطعاً ایده فیلمبرداری ما از گروه روایت فتح گرفته شده‌ است. استفاده از لنز تله ویژگیهای بصری خاصی به فیلمها دفاع مقدس می‌دهد. اگر به فیلمهای روایت فتح دقت کرده باشید، در صحنه‌هایی که به وسیله لنز واید گرفته شده است رزمندگان همه دعا می‌خوانند و شعار می‌دهند و الله اکبر می‌گویند؛ اما به محض اینکه دوربین دورتر می‌شود و با لنز تله از دور فیلمبرداری می‌کنند، واکنشها واقعی می‌شود. دیگر از آن رفتارهای استخوان قورت داده یا شعارها خبری نیست. شوخی می‌کنند. راحت می‌خندند. ما از این ویژگی لنز تله استفاده کردیم و می‌دانستیم که چنین منطق‌هایی پشت لنز تله هست. یک اتفاق مثبتی که به صورت برنامه‌ریزی شده در فیلم «ایستاده در غبار» افتاد، تکانها و پناه گرفتنهای دوربین و فیلمبردار بود که باعث می‌شد مخاطبی که فیلم را تماشا می‌کند، احساس کند شاهد صحنه‌های واقعی از زد و خوردهای جنگی فیلم هستند. استفاده از نگاتیو 16 میلیمتری و لنز کهنه که باعث ‌شد بافت بصری خوبی در فیلم ایجاد کند. فیلمبرداری «ایستاده در غبار» کار بسیار سختی بود؛ اما با این حال من مشتاقانه به سمتش رفتم تا جایی که یک روز سر ضبط فیلم، مینیسک پای من پاره شد. مینیسک هم که پاره می‌شود زانو قفل می‌کند. این کار سختیهای بسیار زیادی داشت؛ اما برای من تمامش شیرین بود.

نکته اصلی ساخت فیلمهای دفاع مقدس تحقیق و جمع آوری اسناد است

آقای والی نژاد در گفته شد که استخوان‌بندی این فیلم با روایت همرزمان حاج احمد متوسلیان شکل گرفت، شما از چندین نفر از همرزمان حاج احمد صوت مستند ضبط کردید، کسانی مثل شهید همدانی راجع به این موضوع برایمان بگویید؟


والی‌نژاد: یکی از سختیهای تهیه و تولید فیلمهای این چنینی تحقیق و جمع آوری اسناد و روایتها است. شاید در ظاهر مخاطبی که فیلم را مشاهد می‌کند، دقایقی دیده شود که همرزمان حاج احمد راجع به وی صحبت می‌کنند؛ در حالی که برای جمع‌آوری داستانها، اسناد و صوتها حدود سه سال یک تیم با مدیریت آقای مهدویان تمام وقت تلاش کردند. به نظرم یکی از ویژگیهایی که «ایستاده در غبار» درون خود جای داده است، مطرح کردن سؤال در ذهن مخاطب است. به تصویر کشیدن برخی از مباحث باعث می‌شود درک کنیم که چه مضامینی وجود دارد که به آنها نپرداخته‌ایم. عده‌ای می‌گویند که هزینه ساخت چنین فیلمهایی را دستگاه‌های دولتی می‌دهند؛ چرا نباید حمایت کنند. این فیلم برای این مرز و بوم است. فیلمی نیست که از خارج کشور آورده باشیم. جامعه امروز ما نیازمند است با اندک هزینه‌ای در عرصه دفاع مقدس، این تاریخ تاثیرگذار را برای آیندگان حفظ کند. متأسفانه رغبت مردم به دیدن فیلم با موضوع دفاع مقدس گرفته شده است.

مصاحبه شهید حاج حسین همدانی ناتمام ماند

آقای مهدویان با چه تعداد از همرزمان حاج احمد مصاحبه کردید و سؤالاتی که مطرح شده در فیلم را خودتان طرح کردید یا شخص دیگری؟


مهدویان: با حدود 35 نفر از همرزمان حاج احمد مصاحبه کردیم که در نهایت از صدای 12 نفر استفاده شد، به نحوی که دعوتشان می‌کردیم داخل استودیو و به صورت صوتی با آنها مصاحبه می‌کردیم. شهید حاج حسین همدانی هم در بازگشت از یکی از سفرشان به سوره یک جلسه آمد به استودیوی ما و صحبت کرد و بخش زیادی از داستان را گفت، بسیار هم خسته بود، قرار شد یک‌بار دیگر برای ضبط صدایشان پیش ما بیایند که خبر شهادتشان آمد.

والی‌نژاد: ما باید برای بخش تحقیق و پژوهش ساخت فیلم ارزش بسیار زیادی قائل باشیم؛ چرا که این بخش باعث می‌شود یک فیلم ارزشمندترشود. هر چقدر این بخش بهتر شود پیروی آن فیلمها هم بهتر می‌شوند.

وضعیت اکران «ایستاده در غبار» رضایت بخش نیست

 اوضاع اکران راضی کننده بوده است؟

مهدویان: در حال حاضر شرایط اکران فیلم «ایستاده در غبار» رضایت بخش نیست. ما رفته‌ایم زیر کد سینمای سرگروه؛ اما از سینمای سرگروه این فیلم، فقط دردسرهای کف فروش برایمان باقی مانده است. تعداد سالنهای ما در تهران خیلی کم شده و به زیر پانزده سالن رسیده. در شهرستانها اوضاع از تهران هم بدتر است. من و تمام عوامل فیلم «ایستاده در غبار» آن زمانی که این فیلم را می‌ساختیم حدس می‌زدیم که رضایت مردم از این فیلم بالا باشد. موضوعی که هم در جشنواره و هم در اکران قابل مشاهده بوده و هست. با توجه سابقه یک دهه اخیر از ساخت فیلمهای جنگی نه چندان باکیفیت، در حال حاضر یکی از دغدغه‌های اصلی ما در فیلم «ایستاده در غبار» نحوه‌ تبلیغ و دعوت مردم برای مشاهده این فیلم است. اکثر مخاطبانی که این فیلم را می‌بینند از تماشای آن خیلی راضی هستند و به طرق مختلف رضایتشان را ابراز می‌کنند؛ اما خیلیها که فیلم را ندیده‌اند هنوز نمی‌دانند با چه فیلمی طرف هستند و معمولاً پیش‌داوری نادرستی دارند که باید آن را با معرفی درست اصلاح کنیم‌. البته دغدغه‌ی مهمتر ما تعداد سالن و آرایش نامناسب سانسهای فیلم است؛ به خصوص در شهرستانها.

گله‌ای از حوزه هنری و سینماهای حوزه هنری کردم که گویا باعث ناراحتی دوستان شده است. آقای سرتیپی هم بعد از آن در مصاحبه‌ای که داشتند، گفته‌اند عوامل «ایستاده در غبار» درخواستهایی خارج از حد معمول دارند. راستش خیلی از حرف ایشان تعجب کردم و متوجه منظورشان نشدم. کاش توضیح می‌دادند که درخواست غیرمعمولی ما کدام است؟ مگر همین حوزه هنری نبود که فیلم‌هایی که مجوز نمایش داشتند را هم اکران نمی‌کرد؟ حالا چه شد که چنین نگاه اقتصادی سخت‌گیرانه‌ای به فیلمها پیدا کرده و درخواست عادی ما برای چند سالن و سانس در شهرهای مختلف توقع زیادی به حساب می‌آید؟ من واقعاً توقع زیادی از کسی ندارم حتی از آقای سرتیپی. ایشان چهره‌ فعال و خوش‌نام بخش خصوصی سینما هستند و تلاششان را برای فیلم ما کرده‌اند. از طرفی من هم تا حدی درک می‌کنم که چرا آقای سرتیپی چنین اظهارنظری کردند.
 در پایان این گفتگو ، مراسم تقدیر از عوامل فیلم سینمایی«ایستاده در غبار» برگزار شد.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: