جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: شنبه، 2 مرداد 1395     
فرهنگ ساعت در ایران

دکتر جبار رحمانی، دکترای انسان‌شناسی و عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی، معتقد است که درک ما از «زمان» عمیقاً مرتبط است با درک ما از مفهوم «نظم». بنابراین، جامعه‌ای که به دنبال زمان‌زدایی یا دستکاری زمان (قبض، بسط یا توقف آن) باشد، جامعه‌ای است که نظم هم در آن نهادینه نخواهد شد.

روزنامه ایران: دکتر جبار رحمانی، دکترای انسان‌شناسی و عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی، معتقد است که درک ما از «زمان» عمیقاً مرتبط است با درک ما از مفهوم «نظم». بنابراین، جامعه‌ای که به دنبال زمان‌زدایی یا دستکاری زمان (قبض، بسط یا توقف آن) باشد، جامعه‌ای است که نظم هم در آن نهادینه نخواهد شد.

دکتر رحمانی به عنوان دبیرگروه دین انجمن انسان‌شناسی و فرهنگ در مقاله‌ «فرهنگ ساعت در ایران» که در سایت این انجمن منتشر کرده است، تأکید می‌کند که «ساعت» به مثابه یک ابزار مهم در زندگی بشر متمدن، نقش کلیدی دارد و «ساعت» برحسب رابطه‌ای که با مفهوم «زمان» دارد، مبنایی برای انتظام‌بخشی به زندگی است.
 
به زعم او، تاریخ فرهنگ بشری را می‌توان ذیل مقوله ساعت بازنویسی کرد چراکه زمان همواره در طول تاریخ بواسطه نظام‌های آیینی پیوندی میان نظم معیشتی و در نهایت نظام اعتقادی جامعه برقرار کرده است.
 
وی با بیان اینکه توسعه مفهوم «ساعت» در جهان مدرن عمیقاً متأثر از درک منطق زمان و زمان‌سنجی توسط جهان مدرن است، می‌نویسد: «زمان در گذشته، نه تنها روز و شب، بلکه نحوه، کیفیت و حتی امکان و عدم امکان مناسبات اجتماعی را نشان می‌داد. در جامعه امروز، ابزار ساعت و مفهوم دقیق زمان به یک پدیده فراگیر تبدیل شده است. به همین دلیل، ابزاری که روزگاری فقط شاهان داشتند، امروز هرکس نه تنها یکی، بلکه چندین ساعت‌سنج دارد؛ از این رو، می‌توان مواجهه جامعه با مسأله زمان و زمان‌سنج را نشانه‌ای برای شناخت آن جامعه دانست.»
 
 رحمانی در ادامه ساعت‌ها را در جامعه امروز ایران برحسب نوع مواجهه مردم با آنها به پنج دسته تقسیم می‌کند: «ساعت‌های بی‌مصرف که ظاهراً ساعت هستند اما کار نمی‌کنند؛ صرفاً یک شیء تزئینی هستند که در خانه‌ها برای تزئین به کار گرفته می‌شوند.
 
دسته دوم ساعت‌های تزئینی و تجملی هستند؛ کارکرد اصلی آنها نشان دادن قدرت اقتصادی و موقعیت طبقاتی فرد است. دسته سوم، «ساعت‌های لعنتی» هستند. شاید این عنوان اندکی غریب به نظر برسد، اما واکنش بسیاری از مردم در موقع رانندگی و پشت چراغ قرمز را برمی‌انگیزد.
 
 دسته چهارم، ساعت‌های فراموش‌ شده یا ساعت‌های ارواح هستند، ساعت‌هایی که در کلاس‌های دانشگاهی و در میدان‌های شهرستان‌ها نصب شده‌اند اما بتدریج از کار افتاده‌اند و اجسادی بی‌روح محسوب می‌شوند.»
 
در واقع، جباری در این مقاله می‌کوشد تا نشان ‌دهد در نظام روابط اجتماعی و ذهنیت فرهنگی ما هنوز مفهوم دقیقی از زمان و بخش‌بندی و تقسیم‌بندی آن وجود ندارد و در این راستا به دسته پنجم ساعت‌ها اشاره‌ می‌کند و آنها را ساعت‌های واقعی یا ساعت‌های دقیق و منظم می‌داند و معتقد است که در زندگی ما ایرانیان نه اثری از آن است و نه مصداقی برای آن داریم.
 
و در پایان چنین نتیجه‌گیری می‌کند که درک ما از «زمان»، عمیقاً مرتبط است به درک ما از «نظم». بنابراین، جامعه‌ای که به دنبال زمان‌زدایی یا دستکاری زمان (قبض، بسط یا توقف آن) باشد، جامعه‌ای است که نظم هم ندارد. از این منظر می‌توان درک بهتری از مدرنیته ایرانی از طریق ساعت به دست آورد.
 

معمولاً جوامع در جریان توسعه از لحاظ ساعت، به سمت دقت هرچه بیشتر آنها می‌روند، به عنوان مثال تنظیم شبکه‌ای از تنظیم ساعت در مقیاس ملی و ایجاد قابلیت تنظیم ساعت از طریق اینترنت برای بالا بردن دقت آنها. اما در ایران هرچقدر ابزارهای جدید وارداتی وارد می‌شوند، بی‌مصرفی ساعت و دستکاری آن بیشتر می‌شود.




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: