جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: يکشنبه، 3 آبان 1394     
لذت زندگی در با خدا بودن است

وارث: مراسم روز پنجم محرم با سخنرانی حجت الاسلام انصاریان و مداحی حاج ذبیح الله ترابی در حسینیه آیت الله علوی (ره) برگزار شد.
 
عبرت گرفتن
 
«لَقَد كان‌َ في قَصَصِهِم عِبرَة‌ٌ لاِ ُولِي الاَلبـَب‌ِ; در سرگذشت آن‌ها درس عبرتي براي صاحبان انديشه بود.» 1
 
انسانهای خوب و وارسته با استناد به داستانهای قرآن می‌ توانند زندگی خوب و پاکی را برای خوشان بسازند و نهایتا در زمرۀ صالحان وارد شوند مانند داستان حبیب نجّار2:
 
حبیب نجّار
 
داستان از این قرار بود که حضرت عیسی علیه السلام دو نفر از حواریّین خود را به شهر انطاکیه فرستاد. آنان پیر مردی را دیدند که گوسفند می چرانید و اسم او حبیب بود. آن دو سلام کردند، پیرمرد گفت: شما چه کسی هستید؟گفتند: ما فرستاده حضرت عیسی علیه السلام هستیم. آمده ایم شما را به عبادت خدا دعوت کنیم و از عبادت بت ها منع کنیم. پیر مرد گفت: آیا معجزه ای هم دارید؟ گفتند: آری،ما به اذن خدا مریض را شفا می دهیم و نابینا را بینا می کنیم. پیر مرد گفت: من پسر بیماری دارم که مدتها است زمین گیر است. آنان پسر را شفا دادند. این خبر بین مردم شهر منتشر شد و بیماران زیادی به دست آنان شفا یافتند تا این که این خبر به پادشاه رسید.
 
آنان را طلب کرد و به آنان گفت: برای چه به این جا آمده اید و کیستید؟ گفتند: ما فرستادگان عیسی علیه السلام هستیم. آمده ایم شما را به خدا پرستی دعوت کنیم. پادشاه گفت: بلند شوید و بروید تا دربارۀ شما تصمیم بگیرم.
 
مردم آنان را گرفتند و مورد ضرب و شتم قرار دادند و حبس کردند. حضرت عیسی علیه السلام، شمعون را که رئیس حوارییون بود برای یاری آنان فرستاد. او به صورت ناشناس وارد شهر شد و با اطرافیان شاه آشنا شد و کم کم با پادشاه صمیمی شد. بعد از مدتی به شاه گفت: شنیده ام دو نفر بی گناه را حبس کرده ای و آنان را کتک زده ای.
 
آنان را بیاور، ببینیم چه می گویند؟ آنان را آوردند، پس از گفتگوها پسری را که چشم نداشت آوردند. آن دو نفر او را بینا کردند. شمعون به شاه گفت: آیا خدای تو می تواند این کار را بکند؟ او گفت: از خدای من هیچ کاری ساخته نیست. پس شاه ایمان آورد و مردم زیادی نیز ایمان آوردند.
 
مورخ معروف ابن اسحاق3 گفته است پادشاه لجاجت کرد و دستور قتل آنان را صادر کرد. در این حال حبیب نجار که شخصیتی معروف بود شتابان آمد تا آنان را نجات دهد. وی با مردم به سخن پرداخت و آنان را نصیحت کرد.
 
وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۰﴾ و [در اين ميان] مردى از دورترين جاى شهر دوان دوان آمد [و] گفت اى مردم از اين فرستادگان پيروى كنيد
 
اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿۲۱﴾ از كسانى كه پاداشى از شما نمى‏خواهند و خود [نيز] بر راه راست قرار دارند پيروى كنيد
 
وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‏يابيد
 
أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ ﴿۲۳﴾آيا به جاى او خدايانى را بپرستم كه اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند نه شفاعتشان به حالم سود مى‏دهد و نه مى‏توانند مرا برهانند
 
إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿۲۴﴾در آن صورت من قطعا در گمراهى آشكارى خواهم بود
 
إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد
 
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾ [سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏دانستند
 
بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۷﴾3كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد.
 
بار گناه مشکلات زندگی را بیشتر می‌ کند
 
سرمایۀ اقتصادی جامعه امریکا و اروپا 1 به 99 است، ثروت عمده دست یک درصد از مردم جامعه است که کثیف ترین مردم و گرفتارترین مردم  را تشکیل می‌ دهند و 99 درصد سرمایه باقی مانده دست مردم عادی است که با بدبختی روزگار می‌ گذرانند. ما مشکلاتمان کمی از آنها کمتر است و به دلیل بار کمتر گناهان ما نسبت به آنهاست. قرآن مجید می‌ فرمایند: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى5‏ . و هر کس از یاد من روى‏گردان شود زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور مى‏کنیم.»
 
بیمارستانی مخصوص خودکشی
 
کشور های آمریکایی و اروپایی مثل سوئیس و کانادا خیلی خوش آب و هوا و پر نعمت هستند هر آنچه که شما فکرش را کنید آنها به وفور در سرزمین هایشان دارند اما بالاترین آمار خودکشی در جهان را همین کشور سوئیس دارد به طوری که بیمارستانی ساخته اند به نان خودکشی که هر کس از سرار جهان مایل باشد خودش را بکشد به این بیمارستان مراجعه می‌ کند و آنها او را از زندگی که نمی خواهد رها می‌ کنند.
 
چوب خدا صدا ندارد
 
شاید اوضاع ظاهری آنها بهتر باشد و ما دائما بگوییم عجب زندگانی دارند ولی واقعیت این است مشکلات اجتماعی اخلاقی که آنها دارند بسیار از جامعه ما بیشتر است.
 
اما با این راهی که اکنون جامعه ما در آن قدم می‌ زند، بعید نیست ما هم به روزگار آنها دچار شویم. در این روزگار در کشور ما خیلی از خانواده ها هستند که فرزندانشان یک رکعت نماز نمی خوانند، اقوام و آشنایانشان مبتلا به انواع مواد مخدر هستند این ها از چه نشأت می‌ گیرد؟ از بی دینی. اینجاست که جامعه در مشکلات دست و پا می‌ زند ولی نمی فهمد دارد از کجا چوب می‌ خورد.
 
دین خدا از زمان حضرت آدم علیه‌السلام تا رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله یک دین و آن هم دین اسلام بوده است. و در تمام قرآن کلمۀ "دین"مفرد است و این اسلام و این دین برای تصحیح عقاید مردم، اخلاق مردم و ادب مردم از جانب خدا نازل شد. شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّي بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْکَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي‏ وَ عيسي‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ کَبُرَ عَلَي الْمُشْرِکينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي‏ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ6 . برای شما (جامعه بشری) از دین (آسمانی) همان را تشریع کرد که به نوح (اولین پیامبر صاحب شریعت) توصیه کرده بود و آنچه را که بر تو (آخرین صاحب شریعت ) وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی (صاحبان شرایع فیما بین) توصیه نمودیم ، (و هدف از تشریع) اینکه این دین را  (به اجتماع و وحدت) برپا دارید و در آن متفرق نشوید. بر مشرکان آنچه که به سوی آن دعوتشان می کنی (یک خدا و یک ربّ و یک دین) دشوار و گران است. خداوند هر کس را بخواهد (و شایسته بیند) به سوی خود (و به سوی این دین) جلب می نماید ، و هر که را که (با پذیرش دین توحیدی) به سوی او بازگردد به سوی خود ، هدایت می کند.
 
در این آیه دو بار کلمه دین آمده به صورت مفرد و نام پنج پیامبر اولوالعزم هم آمده است و می‌ دانیم که بقیۀ 124 هزار پیغمبر زیر مجموعه آنها هستند و این پنج پیامبر اصلی را تبلیغ می‌ کنند. خدا اینقدر به بندگانش علاقه دارد که همۀ پیامبرانش فرمود بروید بشریت را هدایت کنید و به آنها وعده بدهید که اگر به یکتا پرستی روی بیاورند و مسلمان شوند من تمام گناهان قبل آنها را می‌ بخشم «يَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ»  در این صورت خداوند گناهانتان را که پیش تر مرتکب شده اید مى آمرزد»7
 
خدا به این اندازه بردبار است ولی ما بندگان با همکیشان خود هم بردبار نیستنم و سر یک اختلاف به جان هم می‌ افتیم.
 
لذت زندگی در با خدا بودن است
 
یا عده ایی دیگر در هند که نزدیک 700 میلیون می‌ شوند خدا را کنار گذاشته و گاو را انتخاب کردند در این روزگار در قرن بمب اتم در قرن درس و بحث حالا ببینید چقدر خداوند صبور است که این بندگان نالایقش را تحمل می‌ کند. این مردم هنوز درک نکردند که خالق مطلق خداست و این بت ها نقشی در زندگی ندارند قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ8
 
زیبایی زندگی با خدا زندگی کردن است، لذت زندگی در با خدا بودن است. دانشمندان در مقالات متعدد آن حقیقت را مطرح کردند که انسان های با ایمان و معتقد به وجود خداوند 14-20 روز زود تر از انسان های لائیک و بی دین بهبود پیدا کرده و مرخص می‌ شوند مخصوصا بیمارانی که مریضی لاعلاج دارند مانند سرطان، امید به زندگی خداپرستان بیشتر از بی دین هاست.
 
 
1. سوره یوسف آیه 111
 
2. حبیب نجّار، شخصیتی مسیحی که در منابع اسلامی به مؤمن آل‌یس ملقب است. نسب او را، به اختلاف، حبیب بن اَبریا، حبیب بن مری و حبیب بن اسرائیل ضبط کرده‌اند. شغلهای گوناگونی چون ریسمان‌بافی و کفاشی برای او ذکر شده، گرچه حرفه وی در بیش‌تر منابع نجّاری و لقبش نجّار است و گفته‌اند چون پیش از ایمان آوردن بت‌تراش بوده است، او را با این لقب خوانده‌اند.
 
3. محمد بن اسحاق بن یسار، از موالی عرب یا ایرانی، اولین مورخ در زمینه تاریخ صدر اسلام(سیرت رسول الله) است. و سیره ی او بیشترین اصالت را در بین سیره های موجود دارد. او به همراه موسی بن عقبه و واقدی از معتبرترین نویسندگان سیره محمد، پیامبر اسلام می‌باشد. ابن اسحاق زندگی نامه‌ای از محمد به نام سیره رسول‌الله مکتوب نمود. تخصص ابن اسحاق بیشتر حول ماجراهای مدینه است.
 
4. سوره یاسین آیه20-27
 
5. سوره طه آیه 124
 
6. سوره شوری آیه 13
 
7. سوره نوح آیه 4
 
8.سوره اعراف آیه 65



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: